مجيد تمجيدی
سهشنبه ۱٣ تير ۱٣۹۱
اخبار بسيار دهشتناک و شرمگينانه اي از ايران در رابطه با افزايش حملات نژادپرستانه عليه مهاجرين افغاني به گوش مي رسد. ابعاد سلب ابتدايي ترين حقوق انساني مهاجرين افغاني در ايران از اخراج اجباري و عدم اجازه کار و ممنوعيت سکونت در بسياري از استانهاي کشور و يا ممنوع کردن ورود به پارکها و مکانهاي گردشي بسيار فراتر رفته است. حملات نژادپرستانه عليه مهاجرين افغاني بويژه در چند روزه اخير ابعاد بسيار گسترده اي پيدا کرده است. از جمله روز دوشنبه ۵ تير ماه در شهر يزد، يورش وحشيانه اي به خانواده هاي مهاجر افغاني انجام گرفت. خانه هاي مسکوني مهاجرين افغاني همراه با ساکنين آن طعمه حريق شده و در خيابانهاي شهر مهاجرين افغاني طعمه شکار حملات نژادپرستانه شده و بر اثر ضربات مشت و لگد و پرتاب سنگ و آجر مجروح شده اند. در يک مورد يک زن و مرد افغاني بر اثر پاشيدن بنزين به روي آنها سوخته اند. بسياري از افغاني ها از ترس جان در محل کار حاضر نمي شوند. بسياري از آنان شبانه به مناطق امن تر و نزد دوستان و اقوام خويش پناه برده اند. فرزندان آنان از ترس جان به مدرسه نمي روند و هراس و اضطراب و تشويش بر جامعه مهاجر افغاني مستولي شده است. مسئولين و ماموران امنيتي جمهوري اسلامي ايران نه تنها در مقابل اين يورشهاي وحشيانه و نژادپرستانه واکنشي براي حراست از جان و اموال مهاجرين افغاني نشان نمي دهند بلکه با انتشار ابلاغيه هاي تحريک آميز و تهديدآميز از قبيل عدم پذيرش مجروحين افغاني در مراکز درماني به آتش نژادپرستي موجود ميان بخشي از ايرانيان دامن مي زنند. اين حملات نژادپرستانه محدود به شهر يزد نيست و مهاجرين افغاني از حملات روزمره نژادپرستانه در محل کار و زندگي خويش در شهرهاي مختلف ايران در امان نيستند. در آخرين نمونه از اعمال محدوديت عليه مهاجرين افغاني فروش مواد غذايي و ارائه خدمات حمل و نقل به اتباع خارجي در استان فارس ممنوع اعلام گرديده است. گوشه اي از اين تصوير غير انساني و مغايربا ابتدايي ترين موازين انساني و بشري کافي است تا بر پيشاني هر يک از ما عرق شرم بنشيند.
چند ميليون ايراني ساکن کشورهاي مختلف در اقصي نقاط جهان هستند. بسياري از ما طعم تلخ نژادپرستي و تبعيض عليه مهاجرين را در مواقع استخدام و برخورداري از خدمات اجتماعي چشيده ايم و بدرست در مقابل آن ايستاده ايم. در اين جوامع نيز با تجاوز يک جوان با پيشينه مهاجر جريانات نژادپرست تلاش ميکنند کل مهاجرين را در انظار عمومي به عنوان متجاور و وحشي جلوه دهند. در اين جوامع نيز جريانات و احزاب نژاد پرست تلاش ميکنند که مهاجرين را عامل وجود مشکلات اجتماعي و اقتصادي، از جمله بيکاري قلمداد کنند. اما واقعيت اين است که ابعاد برخورد نژادپرستانه ايرانيان با مهاجرين افغاني ابعاد بسيار تاسف آوري پيدا کرده است. اين روند در خلاء يک واکنش وسيع و موثر مي رود که به لکه ننگ تاريخي بر کل جامعه ايران، از جمله جامعه ايرانيان در خارج از کشور، تبديل شود. تجربه مهاجرت ميليوني ايرانيان حداقل بايد درس شناخت عميق نژادپرستي را به تک تک ما مي آموخت. اما گويا واکنش منفعلانه ما چند ميليون مهاجر ايراني در مقابل اين نژادپرستي آشکار و گسترده عليه مهاجرين افغاني در ايران خلاف آن را نشان ميدهد.
واقعيت اين است که کارگران و مردم زحمتکش مهاجر افغاني در ايران در توليد نعمات و ثروت در جامعه ايران سهم عظيمي داشته اند. به مترو و اتوبانهاي تهران نظر بيافکنيد! اثري از خون و هنر کارگران افغاني را در آنها نمي بينيد؟ از مسئولين و کارشناسان مترو تهران بپرسيد که چند کارگر افغاني در اين پروژه جان باخته اند؟ خون چند کارگر افغاني در زير اتوبانهاي زيباي شهر تهران مدفون است؟ ميدانيد چه تعداد آجر و سنگ مرمر منازل مسکوني در ايران در کوره پزخانه ها و سنگ بري ها و در بدترين شرايط کار توسط کارگران افغاني توليد شده است؟ آيا مي دانيد قبل از آنکه ساکنين خانه هاي شهرکهاي مختلف در اطراف تهران به خانه هاي تازه سازشان نقل مکان کنند کارگران افغاني چگونه با کار طاقت فرسا بيابانها را به شهرکهاي مسکوني تبديل کرده اند؟ از کارگران و کارکنان شاغل درپروژه برج سازي ميلاد بپرسيد که چه تعداد کارگر افغاني شاغل در شرکت هاي پيمان کار در ساخت برج ميلاد دچار سوانح کار شدند. از آقاي قاليباف، شهردار تهران، بپرسيد تا از دين شهروندان تهراني به کارگران افغان در پاکيزه نگه داشتن روزمره جوي ها و خيابانها و فضاي سبز شهر تهران برايتان بگويد. بله کل جامعه ايران مديون مهاجرين زحمتکش و مهربان و خون گرم، و متاسفانه کم توقع افغاني است که در توليد ثروت و نعمت در آن جامعه سهم بزرگي داشته و از آن کمترين بهره را برده اند.
مردم آزاديخواه و انساندوست ايران، از جمله در خارج از کشور، در مقابل سلب بي شرمانه حقوق مهاجرين افغاني بسيار خاموش بوده اند و ميدان را هر چه بيشتر به گرايشات نژادپرستانه که در راس آن جمهوري اسلامي ايران قرار دارد واگذار کرده اند. اگر نژادپرستي عليه مهاجرين ايراني در کشورهاي مختلف محکوم است آپارتايد آشکار عليه مهاجرين افغاني در ايران بايد با شدت بسيار بيشتري از جانب ايرانيان خارج از کشور محکوم شود. چند ميليون ايراني مهاجر نمي توانند و نبايد در مقابل حملات نژادپرستانه عليه مهاجرين افغاني ساکت بنشينند. اگر جامعه ايراني خارج از کشور مثل نژادپرستاني که در ايران به مهاجرين افغاني حمله مي کنند نمي انديشد، اگر تضييق آشکار حقوق انساني مهاجرين افغاني توسط جمهوري اسلامي را محکوم مي کند، بايد آن را بطور عيان و در انظارافکار عمومي جهاني آشکارا و با تمام نيرو اعلام کند. هنرمندان و خوانندگان سرشناس ايراني نمي توانند در اين مورد ساکت بمانند. اگر سفره ما از نژادپرستان و سياست هاي نژادپرستانه جمهوري اسلامي ايران جداست، اين را بايد با صداي بلند به تمام جهانيان اعلام کنيم. اين کمترين کاري است که ميتوانيم براي مهاجرين افغاني در ايران انجام دهيم.