فدايي خلق سيامك اسديان ( اسكندر )
رفيق سيامك اسديان ( اسكندر ) در سال 1334 در يكي از روستاهاي خرم آباد لرستان ( روستاي گرز كل از توابع بخش چغلوندي ) در دامن دهقانان زخمتكش لر پرورش يافت . تحصيلات ابتدايي را در روستا و تحصيلات متوسطه خود را در شهر خرم آباد ادامه داد . در تمام مدت تحصيلش ، اوقات بيكاري را به كار در روستا يا كارگري در شهرها مي پرداخت و بدين طريق هر چه بيشتر زندگيش به طور عيني با زندگي زحمتكشان پيوند خورد . در سال دوم دبيرستان با مسائل سياسي آشنا شد و به دليل خويشاونديش با دكتر هوشنگ اعظمي به سرعت به او نزديك شد و همكاريش را با گروه دكتر اعظمي آغاز كرد . در سال 1353 يكي از افرادي بود كه براي شروع مبارزه مسلحانه در كوه هاي لرستان مخفي شد . پس از وصل شدن گروه دكتر اعظمي به سازمان چريك هاي فدايي خلق ، بدليل قابليت هاي بالاي نظاميش ، در بخش نظامي تشكيلات فعاليت نمود . از سال 53 تا مقطع انقلاب در ده ها عمليات نظامي شركت داشت و برخي از عمليات بسيار حساس را هدايت نمود . ترور سرهنگ زماني كه در مقطع اعتلاي جنبش ، مردم مشهد را به ستوه آورده بود يكي از عمليات موفق او بود كه انعكاس بسيار وسيع و مثبتي روي مردم مشهد داشت . پس از انقلاب نيز فعالانه و خستگي ناپدير با سازمان فعاليت مي كرد . در مقطع انشعاب ، در كنار رفقاي اقليت به فعاليت انقلابيش تداوم داد و در كردستان در عمليات نظامي عليه رژيم ضدمردمي جمهوري اسلامي جنگيد . رفيق سيامك اسديان يكي از اعضاي برجسته نظامي وعضو رهبري سازمان چريك هاي فدايي خلق ايران اقليت بود ، او در حين انجام يك وظيفه سازماني در منطقه آمل با پاسداران مرتجع جمهوري اسلامي در گير شده و پس از چند ساعت نبرد قهرمانانه ، در سن 26 سالگي جاودانه شد .
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مهرداد چمنی
رفيق مهرداد در سال 1337 در کرند غرب به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات متوسطه در دانشگاه رازی کرمانشاه در رشته بيولوژی ادامه تحصيل داد. در سال 57 به سازمان پيوست و در سازماندهی مبارزات دانشجويي استان نقش موثری داشت. رفيق مهرداد فعاليت های تشکيلاتی اش را پس از انشعاب سال 1359 با گرايش اقليت سازمان ادامه داد. وی نماينده دانشجويان پيشگام دانشگاه علوم کرمانشاه و پس از انقلاب فرهنگی رژيم و تعطيلی دانشگاه ها مسئول بخشی از تشکيلات استان کرمانشاه شد و با آگاهی علمی و دقيقی که داشت به تشکيل کلاس های آموزش تئوريک و آثار کلاسيک برای دانش آموزان ، معلمين ، دانشجويان و کارگران دست زد.در سال 60 درکنگره سازمان اقليت شرکت نمود. مهرداد بارها مورد تعقيب مزدوران رژيم قرارگرفت .در سوم فروردين 61 با يورش پاسداران به فرماندهی مرادشمسی به منزل مسکونی اش دستگير و در ستاد مرکزی پاسداران زير شکنجه های وحشيانه قرارگرفت. رفيق مهرداد تمام اسرار را درسينه خود حفظ نمود و زير شکنجه به شهادت رسيد. پيکر مهرداد در روز ششم فروردين بر روی شانه های هزاران زحمتکش در کرند به خاک سپرده شد
يادش گرامی باد!
فدايي خلق ونداد ايمانی
رفيق در سال 1327 در مازندران به دنيا آمد. پس از پايان دوره تحصيلات ابتدايي در شيرگاه به علت تنگدستی خانواده ناچار به ترک تحصيل شد و از نوجوانی در کارخانه نساجی شماره 2 قائم شهر به کارگری پرداخت. پس از هفت سال کار در کارخانه به استخدام راه آهن درآمد و به مدت 8 سال به عنوان کمک راننده لکوموتيوکارکرد. با وجود شرايط سخت کار ، ونداد تحصيلاتش را ادامه داد و پس از پايان دوره متوسطه در روستاهای شيرگاه به تدريس پرداخت. رفيق ونداد با پيوند با آرمان های سازمان به عنوان يکی از فعالين سازمان در منطقه مبارزات سياسی خود را پس از سال 1357 ادامه داد و روز شنبه 13 مردادماه 1358 در راه قائم شهر به شيرگاه مورد شناسايي مزدوران رژيم اسلامی قرار گرفت و با ضربات چاقو به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق عباس فضيلت کلام ( پدر )
رفيق عباس در سال 1303 در تهران به دنيا آمد. در اوايل دهه بيست با فعاليت در شورای متحده مرکزی مرتبط با سنديکای کارگری حزب توده فعاليت های سياسی خود را در جنبش کارگری آغاز نمود. در سال 1325 دستگير و به جرم تدارک نيرو برای فرقه دموکرات چندين ماه زندانی شد. برای باردوم در سال 1327 به جرم فعاليت های سنديکايي دستگير و در 1333 برای سومين بار يک سال و نيم در زندان می ماند. درسال 1344 از حزب توده جدا می گردد و از طريق فرزندش مهدی از سال 1350 رسما با سازمان فعاليت خود را پی می گيرد. در سال 51 دستگير و به 4 سال زندان محکوم می شود. در سال 57 با اوج گيری قيام توده ها از زندان آزاد می گردد و در اولين انتخابات کانون زندانيان سياسی به عضويت شورای مرکزی کانون انتخاب می گردد. از سال 59 با سازمان اقليت فعاليت های تشکيلاتی اش را ادامه می دهد. در سال 60 بالاجبار از کشور خارج می گردد و تا آخرين لحظات عمرش يک دم از فعاليت های سياسی در خارج از کشور عليه رژيم غافل نماند و تکيه گاهی برای رفقايش بود. . رفيق عباس از بنيانگذاران انجمن دفاع از زندانيان سياسی و عقيدتی پاريس و عضو هيات اجراييه تريبونال بين المللی برای محاکمه سران رژيم بود. در 27 اسفندماه1377 قلب پاکش از حرکت بازايستاد.
يادش گرامی باد!
رفيق ابوالقاسم رشوند سرداری
دکتر رشوند اهل و ساکن تهران از جمله انسان های فداکار و مبارزی بود که زندگی اش را با توده ها و درد و رنج آنها درآميخته بود و به همين جرم نيز در مقابل جوخه های مرگ رژيم اسلامی قرار گرفت و در سحرگاه خونين 30 مردادماه 1358 به جوخه اعدام سپرده شد. او که 20 سال از 27 سال عمر کوتاه و پربارش را صرف آموختن کرده بود به عنوان يک پزشک در بيمارستان پاوه مشغول به مداوای بيماران بود و بنا بر اعتقادش به مداوای تمامی زخمی های يورش سبعانه رژيم اسلامی به پاوه مبادرت می کرد. وهمين کافی بود که در بيمارستان دستگير و در پشت ديوار محل کارش به رگبار بسته شود.
يادش گرامی باد !
رفيق فدايي يوسف کشی زاده
رفيق در خانواده ای روستايي در شهر مشکين شهر چشم به جهان گشود. پس از پايان تحصيلات متوسطه برای ادامه تحصيل وارد دانشکده فنی تبريز شد. طی سال های تحصيل در مبارزات صنفی – سياسی دانشگاه فعالانه شرکت داشت. در همان دوران با رفيق مرضيه احمدی اسکويي آشنا و توسط وی در سال 1352 به عضويت سازمان درآمد. در سال 1353 و پس از شهادت رفيق مرضيه بازداشت و زير شکنجه های وحشيانه ساواک قرار گرفت. همراه با اوج گيری مبارزات مردم پس از 4 سال زندان به دست توانای توده ها از زندان آزاد و مبارزات خود را در سازمان ادامه داد. مبارزات رفيق يوسف در کنار زحمتکشان آذربايجان غربی عليه فئودال ها و مزدوران رژيم سلطنتی و اسلامی در منطقه از او شخصيتی مورد اعتماد مردم ساخته بود و بالاخره جنايت رقم خورد و مزدوران رژيم اسلامی در 30 مردادماه 1358 در مقابل جوخه مرگ قرارش دادند و با کشتن او انتقام تاريخی شان را از يکی از بهترين و فداکارترين فرزندان خلق گرفتند.
يادش گرامی باد
رفقا نسرين ، شهلا و صديق کعبی
رفقا نسرين و شهلا به دنبال اولين يورش نظامی رژيم اسلامی به کردستان ، به اتهام کمک به ضدانقلاب در بيمارستان سقز و مداوای آن ها در پاييز 1358 دستگير شدند. رفيق نسرين به کرمان و رفيق شهلا به قزوين تبعيد گرديدند. در بهار سال 1359به دنبال خواست نيروهای انقلابی و بويژه هيات نمايندگی خلق کرد که خواستار بازگشت تبعيديان به کردستان بودند و تسليم رژيم به اين خواست بسياری از معلمين ، پزشکان و پرستاران تبعيدی به شهرهای خود بازگشتند. در 24 خردادماه 1359 به دنبال تصرف شهرهای سنندج ، سقز و .. توسط رژيم، رفقا نسرين و شهلا بارديگر دستگير گرديدند و به اوين منتقل گرديدند. پس از چندماه بارديگر آن ها را به زندان سنندج آورده و در روز 7 شهريورماه 1359 به جوخه اعدام سپردند. آنها وابستگی تشکيلاتی نداشتند.
يادشان گرامی باد !
رفيق صديق در سال 1339 به دنيا آمد. وی نيز هم چون ديگر افراد خانواده اش زندگی اش در پيوندی ناگسستنی با خواست های زحمتکشان قرار گرفته بود.در سال های بعد از انقلاب يک بار بازداشت گرديد و پس از آزادی به صفوف سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ايران ( کومله ) پيوست. هنگامی که خواهرانش نسرين و شهلا در زندان سنندج اعدام گرديدند صديق نيز در زندان سنندج بود و ياد دو عزيزش را سرودخوانان گرامی داشت . رفيق صديق از کادرهای سرشناس منطقه سقز و مسئول سياسی واحدی از پيشمرگان گردان 26 سقز کومله را به عهده داشت. در تاريخ 30 بهمن ماه 1364 در جريان مقابله با نيروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در محور جاده سقز – سنندج دليرانه در جنگی نابرابر جان باخت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق يعقوب کورت ( مراد )
يعقوب تجلی بردباری يک انسان در شرايط سخت بود. در بندر ترکمن دستگير و به زندان گرگان انتقالش دادند. شکنجه های وحشيانه برای او مرزی نداشت. همه اسرار گروهش را از او می خواستند. يعقوب از رفقای چريک های فدايي خلق ايران ( گروه اشرف دهقانی – محمد حرمتی پور ) در منطقه ترکن صحرا بود. جرمش مسئوليت نظامی در جنگ های اول ودوم گنبد ، اعزام نيرو به کردستان و جنگل های آمل بود. در مقابل هر سئوال بازجو پاسخ نه ! جواب يعقوب بود. هر نوع شکنجه ای را روی وی امتحان کرده بودند اما از او هيچ اطلاعاتی بيشتر از آن چه رو شده بود تنوانستند بدست آورند. رفيق يعقوب در پاييز 1361 همراه با تعدادی ديگر از زندانيان در گرگان به جوخه اعدام سپرده شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محسن افشار بکشلو ( رحيم )
رفيق محسن در سال 1334 در تهران به دنيا آمد. برای گذران زندگی خانواده از همان اوان کودکی با کار و با محروميت های توده ها آشنا گرديد. پس از پايان تحصيلات متوسطه در سال 1353 دردانشگاه صنعتی به ادامه تحصيل پرداخت. در فعاليت های صنفی – سياسی فعالانه شرکت نمود و هم زمان آگاهی طبقاتی خود را با آموزش های مارکسيستی ارتقا می داد. به دنبال پيروزی قيام در صفوف سازمان راه کارگر مبارزات سياسی خود را ادامه داد. رفيق محسن از اوايل سال 1362 به سازمان فداييان خلق ايران پيوست. سرانجام رفيق محسن در مردادماه 1362 در جاده فرديس کرج مورد شناسايي مزدوران رژيم اسلامی قرار گرفت و دستگير شد. رفيق محسن نزديک به يک سال در زندان اوين زير شکنجه قرار داشت و لب نگشود و در سپيده دم 27 ام تيرماه 1363 با قامتی افراشته در مقابل جوخه تيرباران قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق علی ميرزا نصری
رفيق علی در سال 1333 در خانواده ای زحمتکش در اصفهان متولد شد. از همان آغاز جوانی در کارگاه ها و کارخانه های متعددی به کار نجاری پرداخت. پس از سال های 1357 با پذيرش آرمان های سازمان در مبارزات کارگری فعالانه شرکت نمود و در سازماندهی کارگران بيکار اصفهان يک لحظه فرو ننشست. محبوبيت رفيق علی زبانزد مردم اصفهان بود. رفيق علی تداوم فعاليت های سياسی و آگاه گرانه خود را در صفوف سازمان فداييان خلق ايران پی گرفت .در روز اول مهرماه 1361 همراه با يکی ديگر از رفقايش توسط مزدوران رژيم ربوده و در بيابان های اطراف اصفهان به حد مرگ مضروب شدند تا آنجا که رفيق علی تا مدت ها توان تکلم و راه رفتن نداشت. در تاريخ 15 ام آذرماه 1363 در بندرعباس دستگير و بلافاصله زير شديدترين شکنجه های جسمی و روحی قرارش دادند. رفيق علی تجلی خشم و مبارزه کارگران عليه رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی ، پس از دو روز مقاومت حماسی در روز 17 ام آذرماه زير شکنجه به شهادت رسيد. در همين تاريخ مزدوران پيکر خونين و شکنجه شده اورا به بيمارستان محمدی بندرعباس تحويل می دهند و يک ماه بعد به خانواده رفيق در اصفهان اطلاع می دهند. پيکر رفيق به اصفهان منتقل می شود و با وجود ممنوعيت برگزاری هرگونه تجمعی ، مراسم يادبود وی به يکی ار باشکوه ترين مراسم تدفين با حصور هزاران نفر از مردم اصفهان و روستاهای اطراف تبديل می گردد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مهرداد پاکزاد
رفيق مهرداد در يک خانواده ارتشی به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات متوسطه وارد دانشکده افسری شد. در اين دوره بود که با تمام وجود تلاش نمود تا با مبارزات کارگران و زحمتکشان جامعه در پيوند قرار گيرد. فن مبارزه با رژيم را می آموخت و يک لحظه از چگونه ضربه زدن به پايگاه قدرت شاه در محدوده کارش غافل نبود. به همين خاطر رکن دو ارتش به وی مظنون و در سال 1350 بازداشت می گردد. رفيق مهرداد بعد از آزادی به سازمان دهی افسران انقلابی در ارتش پرداخت. بارديگر بازداشت و اين بار با مقاوت در زير شکنجه و حفظ اسرار به سه سال زندان محکوم می گردد. رفيق مهرداد با وجود اتمام دوره محکوميتش اما آزاد نشد چرا که دشمن وجود او را در بيرون از زندان برای خود خطرناک می دانست. در اواخر سال 1356 از زندان آزاد می گردد و برای پيوستن به سازمان به خارج کشور می رود. در ماه های اول سال 1357 همراه با چند رفيق ديگر از جمله رفيق سعيدسلطانپور با تشکيل کميته ای به منظور افشای جنايات رژيم ( کميته از زندان تا تبعيد ) در کنفرانس های مطبوعاتی ، ميتينگ ها و راهپيمايي های متعددی در شهرهای مختلف اروپا شرکت نموده و با ارائه اسناد و مدارک جنايات رژيم سلطنتی در زندان ها را افشا می نمايد. فعاليت های انقلابی رفيق مهرداد در بهمن ماه 1357 با فعاليت های تبليغی و سازمان گرانه در ميان پرسنل انقلابی ارتش ادامه يافته و راهپيمايي بزرگ پرسنل ارتش را از قلعه مرغی تا دانشگاه تهران سازمان می دهد. رفيق مهرداد به عنوان يکی از کادرهای برجسته سازمان در صفوف سازمان فداييان خلق ايران و در مسئوليت مشاور کميته مرکزی اين سازمان مبارزه سياسی خود را ادامه می دهد. رفيق در ساعت ده شب روز چهارشنبه 16 آبان ماه 1362 توسط مزدوران رژيم بازداشت و بلافاصله زير شکنجه کشيده می شود و در مردادماه 1364 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق جمشيد سپهوند
رفيق جمشيد در سال 1336 در بروجرد به دنيا آمد. با اتمام دوران تحصيلات ابتدايي در روستای « ده پير » با کمک رفيق هوشنگ اعظمی همراه با خانواده اش به خرم آباد آمد. دوره دبيرستان را تا سوم متوسطه در آنجا گدراند. در زمستان 1352 جمشيد رابط رفيق محمود خرم آبادی و هوشنگ اعظمی بود. در تمام مدتی که رفيق محمود در کوه مخفی بود مسئول رساندن آذوقه به وی را به عهده داشت. در خردادماه 1353 از جمله رفقايي بود که برای آغاز مبارزات پارتيزانی همراه با رفيق هوشنگ اعظمی در « سپيدکوه » مخفی شد. دو ماه بعد محل استقرارشان توسط مزدوران رژيم شناسايي و آنها مجبوربه تغيير محل شده و به کوه های اطراف خرم آباد منتقل می گردند. مدت محدودی در يکی از روستاهای اطراف خرم آباد ساکن می گردد و در همان جا به محاصره ژاندارم ها درآمده و دستگير می شود. شکنجه های وحشيانه چه در زندان بروجرد و چه در کميته مشترک و اوين کوچکترين خللی در تصميم آگاهانه اش نسبت به حفظ اسرار گروهی که در آن مبارزه را آموخته بود وارد نمی کند. در دادگاه نظامی به دليل سن پايينی که دارد به اشد مجازات يعنی 5 سال محکوم می گردد. با فروريختن ديوارهای زندان در سال 1356 آزاد و همراه و همدوش مردم در تظاهرات ها شرکت می نمايد و در تسخير پادگان منوچهرآباد خرم آباد نقش برجسته ای ايفا می نمايد. مسئوليت در کميته دهقانی شاخه لرستان سازمان را به عهده می گيرد و با ايجاد اولين کميته ايالتی در لرستان در هيات اجراييه آن قرار می گيرد. در 23 آبان ماه 1360 در مراسم چهلم رفيق سيامک اسديان در روستای « گرزکل » بازداشت و در زندان خرم آباد زير شکنجه های وحشيانه مزدوران رژيم اسلامی قرار می گيرد. پس از ده ماه آزاد می گردد . به علت شناخته بودنش برای رژيم به تهران رفته و در هيات اجراييه کميته ايالتی تهران وظايف سازمانی اش را در سازمان فداييان خلق ايران دنبال می کند. رفيق جمشيد برای بار سوم در 18 آبان ماه 1362 در تهران دستگير می گردد. پاهايش را به وحشيانه ترين شکل ممکن شيار زدند. دستش را شکاندند ولی تنوانستند اراده آهنينش را بشکنند . در آبان ماه 1364 پيکر خونين اش را در مقابل جوخه تيرباران قرار دادند.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق حبيب سروش نسب
رفيق حبيب در سال 1331 در تبريز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تبريز و تهران گذراند و برای ادامه تحصيل وارد هنرستان صنعتی تبريز شد. در اين دوران با کمک چند نفر از رفقايش هسته هواداری از سازمان را تشکيل داد و به پخش جزوات و اعلاميه های سازمان مبادرت می نمود. رفيق حبيب در سال 52 بازداشت و يک سال محکوميت خود را در زندان تبريز می گذراند.پس از آزادی از زندان در سال 1355 برای وصل ارتباط با سازمان به خارج از کشور می رود و يک سال بعد با آغاز قيام مردم به ايران بازمی گردد و بارديگر مبادرت به تشکيل واحدی از هواداران سازمان در تبريز می نمايد. بعد از انقلاب از طرف سازمان به کردستان اعزام و در بوکان و مهاباد به فعاليت های انقلابی خود ادامه می دهد. رفيق حبيب به عنوان مسئول آموزش نظامی سازمان در اطراف کوه های سردشت پايگاه آموزشی رفقای سازمان را سازمان می دهد. در سال 60 در کميته ايالتی تهران در صفوف سازمان فداييان خلق ايران کار تشکيلاتی اش را ادامه می دهد. در اوايل ارديبهشت 1363 در خانه يکی از رفقايش که در تور پليس قرار داشته دستگير می گردد. رفيق حبيب که برای دشمن فردی شناخته شده بود در زير وحشيانه ترين شکنجه ها قرار می گيرد و در 10 شهريور 1364 اعدام می گردد. مراسم گرامیداشت رفيق با وجود ممنوعيت های رژيم اسلامی تجلی بزرگداشت فرزند قهرمان مردم تبريز با حصور هزاران نفر می گردد و مزارش در بهشت زهرای تهران مملو از دسته های گل می شود.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمد گوداغی ( صمد )
رفيق محمد در سال 1329 در تهران متولد شد. با کار و زحمت تحصيل کرد و بعد از فارغ التحصيلی به عنوان افسر وظيفه در کردستان فعاليت های سياسی خود را پی گرفت. در سال 1350 در ارتباط با يک واحد هواداری سازمان کار تشکيلاتی اش را آغاز نمود. در سال 1357 به کردستان اعزام و سپس به خوزستان رفت. از سال 1362 در کميته ايالتی تهران سازمان فداييان خلق ايران وظايف انقلابی اش را با مسئوليت تمام پيش می برد. در مهرماه 1363 دستگير و بارها به خاطر شدت شکنجه به بيمارستان منتقل شد و در 20 ارديبهشت 1365 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمدعلی شرف الدين ( شرف )
رفيق شرف در سال 1323 در تهران متولد شد . دوران کودکی و مدرسه را در اهواز گذراند. هنوز نوجوانی بيش نبود که همراه خانواده به تهران آمده و نان آور خانه می گردد. زمانی نمی گذرد که فعاليت های سياسی اش را عليه نظام موجود سلطنتی آغاز می نمايد و به عنوان يک هوادار سازمان به توزيع جزوات و اعلاميه ها مبادرت می کند.در سال 1349 بازداشت و حماسه هايي از مقاومت و ايستادگی را در مقابل دشمن در خاطره زندانيان سياسی به جای می گذارد. به ادای احترام به او عنوان « عمو شرف » را نصيب خويش می کند. رفيق شرف در جريان روزهای انقلاب 57 از پادگانی به پادگان ديگر يورش می برد و مبارزات مردم را سازمان می دهد. در سازمان فداييان خلق ايران به عنوان يکی از برخسته ترين و فداکارترين کادرها فعاليت های انقلابی خود را ادامه می دهد. در مهرماه 1363 به چنگ مزدوران رژيم اسلامی در می آيد و چند روز بعد در حالی که از فرط شکنجه پای راه رفتن ندارد به قصد فريب دشمن آن ها را به خانه خود می کشاند و در فرصتی مناسب خود را از پشت بام منزل به پايين پرتاب می کند. پيکر مدهوش و شکنجه شده شرف به بيمارستان منتقل می شود و رازهای بسياری در سينه پاک و صميمی اش تا ابد مسکوت می ماند. در تيرماه 1365 قلب گرمش آماج گلوله های رژيم جمهوری اسلامی قرار می گيرد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق اسماعيل حسينی
رفيق اسماعيل در سال 1333 در خانواده ای روستايي در اطراف سنندج چشم به جهان گشود. هم زمان با ادامه تحصيل به خاطر مرگ پدر نان آور خانواده ده نفری اش شد و از همان ابتدای سنين نوجوانی با مفهوم استثمار و بهره کشی آشنا شد. در دوران دبيرستان با تشکيل هسته های مطالعاتی دوستانش را به مطالعه تشويق می نمود. در سال 1355 با ورود به دانشگاه فعاليت های سياسی- صنفی خود را ادامه داد و به عنوان يکی از هزاران دانشجوي هوادار سازمان در محافل سياسی فعالانه شرکت کرده و کار روشنگرانه عليه رژيم سلطنتی را همراه با رفقايش گسترش داد. در سال 1357 در کنار رفيق هميشگی اش بهروز سليمانی و چند نفر ديگر گروه مبارزين خلق را تشکيل داد. مبارزين خلق در مبارزات مردم سنندج نقش هدايت گرانه و سازمانگرانه اش را ادامه و در روزهای قيام در تصرف پادگان ، شهربانی و ژاندارمری سنندج حضور فعالی داشت. در روز 21 بهمن ماه با تاسيس ستاد سازمان در سنندج ، رفيق اسماعيل مسئول کميته دهقانی و نظامی سازمان شد. در جريان انشعاباتی که به سازمان تحميل شد رفيق اسماعيل در صفوف سازمان فداييان خلق ايران مبارزاتش را تداوم داد. در تاريخ 9 آبان ماه 63 به اسارت رژيم اسلامی درآمد و حماسه ای از مقاومت را در شکنجه گاه های رژيم آفريد. رفيق اسماعيل پس از 2 سال که از اسارتش می گذشت توسط دژخيمان رژيم اسلامی تيرباران گرديد. در مراسم يادبود پرشکوه رفيق اسماعيل ، هزاران نفر از مردم سنندج ياد او را گرامی داشتند.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق منصور پور محمدی
رفيق منصور در سال 1335 در نجف آباد متولد شد. در دوره دبيرستان در آبادان با مسائل سياسی آشنا گرديد. در سال 1353 در رشته فيزيک دانشکده علوم دانشگاه اصفهان پذيرفته شد. رفيق منصور سودای ديگری درسر داشت. در سال 1355 به لبنان رفت تا در کنار رزمندگان فلسطينی آموزش ببيند. در سال 1357 به ايران بازگشت و مبارزه عليه نظام حاکم سلطنتی را با تشکيل هسته های مطالعاتی و گروه های کوه همراه با دوستانش ادامه داد. رفيق منصور در مقطع سال 1357 از شناخته شده ترين فعالان سازمان در نجف آباد بود و در اعتصابات دانش آموزان و معلمين شهر نقش موثری ايفا نمود. در سال 1358 مبادرت به راه اندازی يک کتابفروشی نمود. کتابفروشی « رود » محل تجمع جوانان شهر شد و اين مساله خاری در چشم شب انديشان اسلامی بود. کتابفروشی به آتش کشيده شد و رفيق منصور به ضرب چاقوی حزب اللهی ها شديدا مضروب گرديد. رفيق منصور در کانون معلمان شهر اصفهان يک دم از تلاش در راه گسترش آگاهی سياسی و جذب نيرو به آن باز نايستاد. در سال 60 فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان فداييان خلق ايران ادامه داد. در سال های 58 ، 59 و 60 بارها دستگير و هر بار با هوشياری تمام از بند رست. در سال 1362 به تهران منتقل شد و در مهرماه 62 به اسارت درآمد. در زندان اوين تحت شديدترين شکنجه ها قرار گرفت و به آرمان کارگران و زحمتکشان وفاداريش را به اثبات رساند. رفيق منصور در 16مهرماه 1365 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق ابراهيم حيدرپناه
رفيق ابراهيم در سال 1338 در خرم آباد به دنيا آمد. خيلی زود با مسائل سياسی آشنا شد و در اعتراضات و تظاهرات توده ای سال های 56 و 57 از چهره های فعال شهر بود. از اولين روزهای انقلاب به سازمان پيوست و فعالانه در همه عرصه های کار انقلابی فعالانه شرکت نمود. بارها مورد ضرب و شتم مزدوران حزب اللهی در شهر قرار گرفت اما اين تضعييات نتوانست کوچک ترين خللی در تداوم مبارزات آگاهانه اش به جای بگذارد. رفيق ابراهيم يکی از محبوب ترين چهره های شهر در ميان مردم زحمتکش خرم آباد بود. در هر کجا که مردم نياز به کمک داشتند رفيق ابراهيم آنجا حاضر بود . در جريان بمباران های هوايي خرم آباد ياری رسان مردم بود و مرگش نيز با همين روحيه وفاداری به کارگران و زحمتکشان رقم خورد. در فروردين ماه 1366 هنگامی که کودکی در خيابان شمشيرآباد می رفت که قربانی قتل گاه هرروزه رژيم گردد شجاعانه جان کودک را نجات داد ولی متاسفانه خود در زير چرخ های ماشين ماند و در دم جان سپرد. خاطره گرامی و لبخند مغرورانه و ياد مهربانش هيچ گاه از ياد هم رزمان و مردمش زدوده نخواهد شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مسعود انصاری ( سعيد )
رفيق مسعود در سال 1366 دريکی از روستاهای لرستان چشم به جهان گشود. در دوران دبيرستان به فعاليت های سياسی روی آورد و در سال 1355 با ورود به دانشگاه پلی تکنيک تهران از سازماندهندگان مبارزات دانشجويي شد. هم زمان با فعالين سياسی در خرم آباد نيز ارتباط تنگاتنگی داشت. در سال 1356 همراه با چند نفر ديگر از رفقايش گروه فداييان لرستان را تشکيل داد اين گروه در سال های 56 و 57 نقش ويژه ای در مبارزات مردم در لرستان ايفا نمود. رفيق مسعود همراه با رفقای گروه بعد از انقلاب به سازمان پيوست و در رهبری کميته ايالتی لرستان وظايف انقلابی را تداوم داد. در سال 1359 دستگير و چند ماه در زندان ماند. در سال 1360 مبارزه تشکيلاتی اش را در پيوند با سازمان فداييان خلق ايران ادامه و از سال 1361 تا 63 در کميته تهران فعاليت کرد. در مهرماه 1363 دستگير ، وحشيانه شکنجه اش کردند و سرانجام در نيمه های شب 14 ارديبهشت 1366 رفيق را در حالی که شديدا بيمار بود به جوخه اعدام سپردند.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق هبت الله معينی چاغروند ( همايون )
رفيق هبت در سال 1329 در خرم آباد به دنيا آمد. از همان دوران دبيرستان مسائل سياسی و مبارزاتی به يکی از مهم ترين مشغله های فکری وی درآمد. نخستين فعاليت های مخفی وی در سال های 45-46 تبليغات و فعاليت های ضدرژيم سلطنتی همراه با رفقايي بود که در يک هسته مخفی خود را سازمان داده بودند. در سال 1346 توسط ساواک بازداشت و پس از گذراندن 2 هفته بازجويي با حفظ تمامی اسرار گروه آزاد می گردد. در سال های 46-47 در ارتباط با گروه دکتر هوشنگ اعظمی بخشی از وظايف گروه را به عهده می گيرد. در سال 1347 با اتمام دوره متوسطه در کنکور شرکت و در سال 1348 در رشته روانشناسی دانشکده ادبيات به ادامه تحصيل پرداخت. با ورود به دانشگاه زمينه آشنايي های بيشتر و عميق تری برای هبت فراهم شد و با محافل مخفی مارکسيستی در ارتباطی تنگاتنگ قرار گرفت . در سال 1348 در جريان اعتراضات گسترده نسبت به افزايش قيمت بليط اتوبوس شهری نقش موثری ايفا نمود. در فروردين ماه 48 به رفيق هبت اين وظيفه سپرده می شود که با عبور از مرز ايران و عراق به فلسطين رفته و بخشی از تدارکات سلاح برای گروه دکتر اعظمی و يارانش را فراهم آورد. در مقطع خروج با هوشياری از دامی که عباس شهرياری ، مرد هزار چهره و ساواک برای وی چيده بودند جهيده و به سلامت از منطقه محاصره در خرمشهر دور می شود. در تابستان 49 با محافل متعددی در شهرهای مختلف ارتباط گرفته و در هماهنگی با هم دست به اقدامات افشاگرانه می زنند. از جمله توزيع گسترده اعلاميه ای در محکوم کردن کشتار وحشيانه گروه آرمان خلق در مهرماه 1350 و در دفاع از زندانيان سياسی را توسط اين محافل می توان نام برد. در سال 50 با رفيق عباس هوشمند از اعضای سازمان در ارتباط قرار می گيرد . در سال 1351 با جمع کثيری از فعالين سياسی که در محافل پيش گفته فعاليت می کردند دستگير و پس از شکنجه های طاقت فرسا در دادگاه نظامی به 2 سال زندان محکوم می گردد. پيش از آن که دوره محکوميت دو ساله هبت تمام شود در تابستان سال 53 گروه دکتر اعظمی به منظور مبارزه مسلحانه در کوه های لرستان حرکت خود را آغاز می نمايند و ساواک وحشت زده از اين خبر بارديگر هبت را به زير شکنجه می برد تا شايد بتواند اطلاعاتی از گروه را از وی بدست آورد. رفيق هبت با وجود اطلاعات موثری که از گروه داشت تمام اسرار را در سينه خود نگاه داشته و دشمن را ناموفق می گذارد. ساواک نيز در ازای اين مقاومت رفيق هبت را از زندان آزاد نمی کند و وی تا سال 56 که هم زمان با جنبش اعتراضی توده ها برای آزادی زندانيان سياسی است در زندان نگاه داشته می شود. با آزادی ، رفيق هبت مبارزات خود را ادامه داده و در سال 1357 در ارتباط با سازمان برای سازماندهی نيروهای هوادار در لرستان راهی خرم آباد می گردد که نهايتا به تشکيل شاخه لرستان سازمان می انجامد. رفيق هبت در دوران فعاليت انقلابی اش به خوزستان منتقل و عضو هيات اجراييه شاخه خوزستان ، ناظر تشکيلات کارگری شاخه در مجتمع فولاد ، ناظر تشکيلات پيشگام و مسئول شورای سردبيری سه نفره « کارجنوب » ارگان شاخه خوزستان می گردد. در اوايل سال 1359 به تهران منتقل گشته و به عنوان عضو کميته مرکزی فعاليت های تشکيلاتی اش را ادامه می دهد. در جريان انشعاب 16 آذرماه 1360 يکی از پايه گذاران اصلی اين حرکت می گردد. رفيق هبت در 17 آبان ماه 1362 در تهران دستگير و زير شکنجه قرار می گيرد. دشمن با دراختيار داشتن هبت در اين تصور بود که با شکستن وی به اطلاعات گسترده ای که وی داشت دست پيدا خواهد نمود. اما اين بار هم هبت لب به سخن نگشود و نمونه ای از مقاومت زندانيان سياسی در سال های شوم 62-67 در زندان شد. در تابستان 1367 همراه با هزاران نفر از زندانيان سياسی تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حسين صدرايي ( اقدامی )
رفيق حسين در سال 1327 در لنگرود به دنيا آمد. تا 13 سالگی در زادگاهش ماند و سپس راهی تهران شد. با اتمام تحصيلات متوسطه در رشته حسابداری مشغول به تحصيل شد اما برای کار پيشه نقشه برداری را که در آن بسيار ورزيده بود تا هنگام دستگيری اش پيشه کرد. در سال های دانشجويي با سازمان آشنا شد و تمام تلاشش را به کار گرفت که در ارتباط تشکيلاتی قرار گيرد. رفيق حسين به خاطر توانايي در ادبيات و ترجمه ،آثار بسياری را با نام های مستعار اقدامی ، درفکی و… در اختيار علاقمندان به پی گيری مسائل سياسی و اجتماعی کشور قرار داد. پس از انقلاب به سازمان پيوست و يک لحظه از کار بازنايستاد. وظايف متعددی به عهده اش گذاشته شد و رفيق حسين با مسئوليت تمام و فداکارانه زندگی اش را با مبارزات کارگران و زحمتکشان همراه نمود. جدا از کار تشکيلاتی از نويسندگان نشريه کار، مترجم متون مارکسيستی مندرج در نشريه آموزش هايي از انقلاب و سوسياليسم و تهيه مطالبی برای نشزيه ادبی بيداران بود. در ادمه فعاليت های تشکيلاتی در سال 1360 در سازمان فداييان خلق ايران به عضويت کميته ترويج درآمد و در کميته ايالتی تهران وظايف سازمانی اش را پيش برد. ترجمه جزوه « در رد انحلال طلبی » اثر برجسته لنين و « ترانه ای ممنوعه آمريکای لاتين » از آخرين کارهايي است که رفيق حسين تمام کرد. در پاييز 63 به اسارت جنايتکاران اسلامی در می آيد و در زير شکنجه های وحشيانه لب نمی گشايد و 4 سال تحت شديدترين شکنجه ها قرار می گيرد . رژيم اسلامی در انديشه خام شکستن رفيق حسين بود و اطلاعات گسترده ای که او در سينه اش داشت تا لحظه شهادتش در تابستان 1367 باقی ماند. رفيق حسين از نمونه های مقاومت زندانيان سياسی و سمبلی از فداکارترين فرزندان توده های کار و رنج بود و ماند.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق حميدرضا نصيری مقدم
رفيق حميد از فعالين سازمان در لرستان بود. وی مبارزات انقلابی خود را در صفوف سازمان اقليت ادامه داد. در سال 1360 در مراسم چهلم رفيق سيامک اسديان دستگير گرديد. شکنجه های وحشيانه ای را در زندان خرم آباد و بعد در تهران از سر گذراند. با وجود آن که در طول محکوميتش در زندان خبر شهادت تعداد زيادی از بستگانش ( برادرش عبدالرضا ، توکل اسديان ، فريدون اعظمی ، جمشيد سپهوند و… ) به او می رسيد اما ذره ای از عزم و اراده راسخش نسبت به آرمان های انسانی اش کاسته نشد و کينه وی به عامل اين همه کشتار ، يعنی رژيم جنايتکار اسلامی بيشتر و بيشتر می شد. در اعتصاب غذای آبان ماه 1365 در زندان فعالانه شرکت نمود و در تابستان 1367 به جرم وفاداری به آرمان رهايي کارگران و زحمتکشان تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمدعلی بهکيش
رفيق محمد علی از فعالين سازمان اقليت در حالی که هنوز 20 سالش تمام نشده بود به اسارت مزدوران رژيم اسلامی درآمد. در سال 1342 در مشهد به دنيا آمد با وجود سن کمی که داشت در جريان قيام توده ها يک لحظه از تلاش باز نمی ايستاد. بعد از انقلاب در پيشگام دانش آموزی فعاليت های خود را دنبال می کرد. در سال 60 با 17 سال سن مجبور شد متواری گردد. در شهريور ماه سال 62 همراه با رفقا زهرا و محسن به کيش دستگير شد. باوجود آن که ضربات سختی به خانواده اش خورده بود اما با روحيه ای والا در مقابل دشمن ايستاد و شکنجه های وحشيانه را تحمل نمود. وی يک برادر( رفيق محسن بهکيش ) و يک خواهرش ( همسر رفيق سيامک اسديان که يک سال بعد از شهادت وی ، خود نيز به شهادت رسيد ) را در جريان مبارزه عليه رژيم جمهوری اسلامی از دست داده بود و برادر ديگرش رفيق محمود بهکيش در زندان بود. رفيق محمد برادر ديگرش را نيز در زمان شاه از دست داده بود. رفقا محمد و محمود آخرين بازماندگان خانواده در تابستان 1367 در مقابل جوخه آتش قرار گرفتند.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمد درياباری
رفيق محمددر سال 1327 در تهران متولد شد. از نوجوانی به کار در کارگاه های مختلف پرداخت و به عنوان يک استادکار منبت کار، کار را ادامه داد. با تحصيل در دوره شبانه موفق به دريافت ديپلم خود گرديد و همراه با دوستانش دست به مطالعه عميق پيرامون مسائل اجتماعی و مارکسيسم زد. در سال 52 توسط ساواک دستگير و يک سال دوره محکوميت خود را با سربلندی طی نمود. بعد از انقلاب فعاليت تشکيلاتی را با سازمان ادامه ودر موقع دستگيری از کادرهای سازمان اکثريت بود . در سال 1364 به اسارت دشمن درآمد. مقاومت در زير شکنجه و ايستادگی از ويزگی های رفيق در طول دوره ای بود که در زندان ماند. با وجود آن که زير حکم اعدام قرار داشت اما در تمام فعاليت های اعتراضی زندان فعالانه شرکت می نمود. در طول دوره زندانش بارها زير شکنجه کشيده شد و سرافراز از آزمون بيرون آمد. رفيق محمد در کنار هزاران زندانی سياسی ديگر در تابستان 1367 تيرباران شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مجتبی محسنی ( حسن )
رفيق حسن در سال 1336 در اراک به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در تهران به پايان رساند و در رشته کشاورزی مشغول به تحصيل شد. رفيق محتبی از سال 1354 که وارد مبارزات صنفی – سياسی دانشگاه شده بود با جانی شيفته همراه با رفقايش يک لحظه از مبارزه عليه نظام سلطنتی بازنايستاد تا آن که در سال 1355 به اسارت ساواک درآمد و در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم گرديد. با اوج گيری مبارزات مردم درسال 1356 از زندان آزاد و همراه با توده ها در مبارزه عليه رژيم سلطنتی از جان مايه گذاشت. رفيق حسن بعد از انقلاب در ستاد مرکزی سازمان درتهران و بعدها در بخش انتشارات تشکيلات خوزستان فعاليت های تشکيلاتی خود را با سازمان ادامه داد. در سال 60 زمانی که مسئول کميته جوانان خوزستان بود به سازمان فداييان خلق ايران پيوست. رفيق حسن پيش از دستگيری دبير کميته اصفهان بود و در آبان ماه 1363 دستگير گرديد. بعد از شکنجه های طولانی به اعدام محکوم گرديد و 3سال بعد از حکم در تابستان 1367 تيرباران شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمد رضا غبرايي ( منصور )
رفيق محمد در لاهيجان به دنيا آمد. پيوستگی اش با سازمان به سال های پايانی دهه 40 برمی گردد. در آن سال ها در دانشگاه تبريز تحصيل می کرد و از فعالين جنبش دانشجويي در آن سال ها بود. در سال 50 در ارتباط با يکی از شبکه های سازمان در تبريز بازداشت و زير شکنجه قرار گرفت. در سال 51 به 4 سال زندان محکوم گرديد.در سال 54 از زندان آزاد و به سازمان پيوست. با ضربات ساواک در سال 55 به سازمان سهم ويژه ای برای سازماندهی و بازسازی تشکيلات مخفی سازمان برعهده اش قرارگرفت. در دشوارترين روزها با احساس مسئوليت به يادماندنی برای حفظ سازمان شبانه روز فعاليت می کرد و به عنوان يکی از اعضای رهبری سازمان بر روند تحولاتی که در سازمان و جامعه می گذشت تاثير سازنده ای برجای گذارد. در سال 60 به عنوان مسئول نشريه کار سازمان اکثريت توسط دادستانی بازداشت و در اوين تحت شديدترين شکنجه های بازجويان قرار گرفت. آن ها می دانستند که فردی را به چنگ آورده اند که اطلاعات گسترده ای از تشکيلات اکثريت و ديگر سازمان های سياسی دارد. اما رفيق محمد به حفظ تمامی اسرار وفادار ماند و لب به سخن نگشود. پس از 3 سال اورا تيرباران نمودند.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمود عليزاده
رفيق محمود فرزند رنج و زحمت بود. کودکی را پس از مرگ پدر با سختی پشت سر گذاشت و تحصيلاتش را با مشقت زياد ادامه داد و در رشته حقوق فارغ التحصيل گرديد. رفيق محمود که در بانک مرکزی کار می کرد از فعالين کارمندان بانک مرکزی در سال های 1356-57 بود. او از رهبران اعتصابی بانک مرکزی واز جمله اولين کسانی بود که عکس شاه را درحياط بانک به آتش کشيد. با دستگيری محمود توسط ماموين حکومت نظامی شعار « عليزاده را آزادکنيد » ! تمام ساختمان را دربرمی گيرد و مزدوران در مقابل ايستادگی تمامی کارمندان بانک مجبور به آزاديش می گردند. در سال 1360 فعاليت تشکيلاتی را با سازمان فداييان خلق ايران ادامه می دهد. در سال 63 بازداشت و رازی را برای دشمن بازگو نمی کند. به دوسال زندان محکوم می شود و پس از اتمام دوره محکوميت به صف « ملی کش » ها می پيوندد. رفيق محمود در تابستان 1367 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق علی صدرايي
رفيق علی در لنگرود به دنيا آمد. پس از اتمام دوران تحصيل متوسطه در دانشگاه ادامه تحصيل داد و به عنوان کارشناس درسازمان برنامه و بودجه مشغول به کارشد. رفيق علی با روحيه سرکش ، مبارز و صميميتی خودويژه ای که داشت در ميان همکاران و دوستانش تکيه گاهی بود استوار و نقش بسيار تعيين کننده ای در هدايت مبارزه کارکنان سازمان برنامه و بودجه در سال های پيش از انقلاب داشت. از پايه گذاران « جامعه کارکنان سازمان برنامه و بودجه » بود که موجوديتش را در روز 14 آبان ماه 57 اعلام داشتند. وظيفه اعتصاب عمومی کارمندان را اين تشکل به خوبی توانست پيش ببرد. در درون هيات رهبری « جامعه کارکنان » رفيق علی به عنوان سخنگوی گرايش چپ و معين فر به منزله نماينده گرايش راست و سازشکار برای همه کارکنان روشن بود. انرژی رفيق علی پايانی نداشت. تدوين اساسنامه جامعه کارکنان و انتشار نشريه « برنامه » از جمله کارهايي بود که رفيق انجام می داد.در ارديبهشت 1360 به جرم اخلال در امور اداری از کار اخراج گرديد . در مردادماه 60 بازداشت و بدون ابلاغ هيچ حکمی دوسال در زندان ماند. رفيق علی در اين دوره با روحيه ای معترض و مبارزه جويانه شکنجه های سختی را تحمل کرد اما هيچ اطلاعاتی در مورد فعاليت هايش در کانون های دموکراتيک و يا در سازمان به دشمن نداد. رفيق علی فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان فداييان خلق ايران ادامه داد تا اين که بارديگر در سال 1364 دستگير گرديد. در بیدادگاه های اسلامی به 10 سال زندان محکوم شد و در تابستان 1367 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مسعود حجتی رودسری
رفيق مسعود در سال 1336 در رودسر به دنيا آمد. تحصيلاتش را در رشته تربيت معلم به پايان رساند و از سال 1355 در ارتباط با هسته های هواداری سازمان در موسسات آموزش عالی قرار گرفت. در سال 57 از فعالين شهر رودسر و مسول کميته اين شهرستان تا سال 60 بود. رفيق مسعود فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت دنبال می کرد در سال 62 به تهران منتقل می گردد. در تابستان سال 65 به اسارت درآمده و پس از تحمل 4 ماه شکنجه اعدام می گردد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمد امين شيرخانی ( رفيق مينه )
رفيق محمد کادر برجسته سازمان اکثريت مبارزاتش را از سال 50 عليه رژيم شاه آغاز نمود. به اسارت ساواک درآمد و در اوج گيری مبارزات مردم از زندان آزاد شد. وی در صفوف سازمان در کردستان فعاليت های انقلابی اش را ادامه داد و عضو هيات نمايندگی خلق کرد در سال 58 بود. با سازمان اکثريت فعاليت های تشکيلاتی اش را دنبال نمود. در بهار 61 بازداشت در سال 64 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق ابراهيم لطف اله زاده ( سعيد )
رفيق ابراهيم عضو قديمی سازمان که سال های زيادی را در فلسطين در کنار فداييان جبهه خلق برای آزادي فلسطين در آن ديار رزميده بود در سال 57 به ايران بازگشت. رفيق سعيد در صفوف سازمان در کردستان به مبارزه ادامه داد. با سازمان اکثريت ادامه فعاليت داد .در سال 60 به اسارت پاسداران رژيم درآمد و در سال 64 در مقابل جوخه آتش قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق بيژن مجلد نوبری ( عليرضا )
رفيق بيژن در سال 1334 در تبريز به دنيا آمد و پس از ورود به دانشکده فنی دانشگاه تبريز تحت تاثير مبارزات قهرمانانه فداييان در مبارزات صنفی – سياسی دانشگاه فعالانه شرکت می نمود. درپی ضرباتی که سازمان در سال 54 خورد رفيق بيژن همراه با رفقای هوادار سازمان اقدام به تشکيل گروهی می نمايند که بتواند متشکل تر در هدايت مبارزات دانشجويي نقش داشته باشند . همراه با رفيق ابراهيم لطف اله زاده برای آموزش راهی لبنان می شود و به جبهه خلق برای آزادی فلسطين می پيوندند. بعد از بازگشت در سال 57 در سال 58 به اسارت پاسداران در تبريز در می آيد و با هوشياری تمام در مقابل شکنجه های وحشيانه آن ها ايستادگی می کند. گزارش افشاگرانه رفيق از دوره بازداشتش در زندان مخفی سپاه پس از آزاديش همان زمان در نشريه کار منتشر می گردد. بارديگر در سال 61 در حالی که با سازمان اکثريت فعاليت های سياسی اش را پی می گرفت اسير می گردد و در سال 64 اعدام می گردد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق توفيق شهباززادگان
رفيق توفيق در سال 1335 در يک خانواده کارگری به دنيا آمد. از همان اوان کودکی با رنج و کار آشنا و برای رهايي کارگران و زحمتکشان دست به فعاليت های سياسی زد. در سال 53 وارد دانشکده کامپيوتر و از سال 55 در چاپخانه آيندگان شروع به کار کرد. در ارتباط با گروه های هواداری سازمان فعاليت خود را متمرکز نمود و در راه سازمانيابی کارگران کوششی شبانه روزی می کرد. تاثيری معينی بر روی آگاهی يابی کارگران چاپخانه آيندگان نهاد. باپيروزی انقلاب در بخش کارگری سازمان کار می کرد ودر مهرماه 1364 بر اثر مبتلا به بيماری درگذشت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق تقی قانع خشکه بيجاری ( يوسف شرق )
رفيق تقی در رشت به دنيا آمد. در دوران دانش آموزی فعاليت سياسی خود را آغاز و در سال 51 يک محقل هواداری از سازمان را بوجود آورد. در دوران انقلاب با کوششی خستگی ناپذير در حرکت های توده ای از فعالين آن بود. در سازمان دانشجويان پيشگام و در تشکيلات شرق تهران مسئوليت های سازمانی اش را دنبال نمود. در تيرماه 1362 به اسارت درآمد و در تابستان 63 تيرباران گرديد. وی پيش از دستگيری عضو هيات اجراييه کميته ايالتی تهران سازمان اکثريت بود.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق رضی تابان
رفيق رضی در سال 1332 در بيدخت گناباد به دنيا آمد. در سال 49 وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و از فعالين مبارزات صنفی – سياسی دانشجويي شد. در آغاز سال 50 به اتهام تبليغ برای سازمان فدايي دستگير و پس از يک سال بازداشت بدون آن که ساواک از روابط سياسی وی موردی را بتواند بيرون بکشد از زندان آزاد می گردد. تجربه زندان و آموزش هايي که رفيق رضی در اين يک سال بدان دست يافته بود تاثير مستقيمی بر کار سازمان گرانه و هدايت مبارزات دانشجويي گذاشت و از او کادری برجسته ساخت. در بهمن 52 بارديگر به اسارت درآمد اما در زير شکنجه های وحشيانه مقاومتی زبانزد نمود و در سال 54 که دوره محکوميتش به اتمام رسيد آزادنگرديد و جزو رفقايي بود که در زندان « ملی کشی » می کردند. در سال 55 به اتهام فعاليت سياسی در زندان به 4 سال محکوم شد و تا زمانی که مردم فرزندانشان را از زندان ها آزاد نمودند در حبس ماند. بعد از آزادی از زندان از بنيان گذاران تشکيلات پيشگام و پس از انقلاب مسئول آن گرديد. رفيق رضی در تغييرات درون سازمان با اکثريت فعاليت های خود را دنبال نمود و پيش از دستگيری عضو مشاور کميته مرکزی اکثريت بود. رفيق رضی در اسفند 60 دستگير و زير شکنجه قرار گرفت. اما اين بار نيز سرافراز از زير فشارهای طاقت فرسای بازجويي و شکنجه بيرون آمد. در شهريور 64 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق سياوش حدادی مقدم
رفيق سياوش در سال 1338 در رامسر به دنيا آمد. با اتمام تحصيلات ابتدايي در زادگاهش راهی تهران شد و با مبارزات صنفی و سياسی آشنا گرديد.در سال های 55-56 يک بار توسط ساواک دستگير و پس از چند ماه آزادشد. بعد از انقلاب به سازمان پيوست و فعاليت های انقلابی خود را ادامه داد. رفيق سياوش مسئول شهر رامسر سازمان اقليت بود و در سال 1360 مسئوليت شاخه جنگل را به عهده گرفت. در همان سال به گيلان اعزام شد و سپس به تهران آمد و هم زمان با کار تشکيلاتی در سازمان اقليت در يک کارخانه چرم سازی مشغول به کار گرديد. در سال 1362 در نتيجه ی اختلاف نظری و تشکيلاتی با اقليت همراه با رفقای شاخه شمال و تعدادی از رفقای جنوب ، سازمان چريک های فدايي خلق ايران – شاخه شمال را با انتشار نشريه « ويژه کار » بنيان نهاد. در 8 ارديبهشت 1364 به اسارت دشمن درآمد و پس از يک سال و نيم زندان و تحمل شکنجه های وحشيانه در مهرماه 1365 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق رسول رضاييان
رفيق رسول در سال 1330 در يکی از روستاهای شمال به دنيا آمد. از سنين نوجوانی در مشهد ضمن تحصيل به کار پرداخت. در سال 1352 وارد دانشکده ادبيات دانشگاه تهران شدو به فعاليت در اطاق کوه و کتابخانه دانشکده پرداخت. بعد از انقلاب به سازمان پيوست و در پيشگام دانشگاه تهران فعاليت سياسی اش را دنبال نمود. در سال 1358 در رشته باستان شناسی و تاريخ هنر فارغ التحصيل گرديد و از سال 1360 فعاليت های تشکيلاتی خود را با سازمان فداييان خلق ايران پی گرفت. رفيق رسول در اواخر سال 1363 در محل کارش دستگير و بلافاصله به زير شکنجه کشيده می شود. از شدت ضربات کابل کليه اش آسيب می بيند و به بيمارستان منتقل می گردد. در بيدادگاه های رژيم اسلامی به 7 سال زندان محکوم می گردد و در تابستان 1367 در مقابل جوخه آتش قرار می گيرد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمدسعيد حدادی مقدم
رفيق سعيد در سال 1335 در رامسر به دنيا آمد. در سال 1347 برای ادامه تحصيل راهی تهران گرديد. اولين تجربه مبارزاتی رفيق شرکت در اعتراضات مردم عليه گران شدن قيمت بليط اتوبوس های شهری بود. در همين رابطه آشنايي با محافل دانشجويي آغازی برای آشنايي رفيق با مارکسيسم بود. توزيع و تکثير مطالب و اعلاميه های سازمان را با حديت پيش می برد. در سال 1354 در محل کار با برخی از فعالين جنبش چريکی برخورد و رابطه صميمانه ای ميان آنها برقرار شد . بعد از انقلاب فعالانه با سازمان فعاليت داشت و در جريان انشعاب سال 1359 در سازمان در صف رفقای اقليت به بخش کميته سازمانده شاخه گيلان – اقليت منتقل گرديد. در سال 1361 کار تشکيلاتی را در تهران ادامه داد و از جمله بنيان گذاران شاخه شمال در سال 62 بود که به دنبال اختلاف نظری و تشکيلاتی با اقليت بوجود آمد. رفيق سعيد در ضربه 8 ارديبهشت سال 1364 همراه با چند نفر از رفقايش به اسارت دشمن در می آيد. چندين سال شکنجه و فشارهای رژيم برای به زانودرآوردن او سودی نداد و سرانجام در تابستان 1367 به جوخه های اعدام سپرده شد.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق کامبيز گل چوبيان
رفيق کامبيز متولد سال 1328 ، زندانی سياسی دوره شاه و از فعالين سازمان در بعد از انقلاب بود. وی دانشجوی رشته مهندسی دانشگاه اصفهان و عضو مرکزيت پيشگام اصفهان تا سال 1359 و سپس عضو دبيرخانه اصفهان تا سال 1361 بود. رفيق کامبيز از سال 1360 فعاليت تشکيلاتی خود را در سازمان فداييان خلق ايران دنبال گرفت و در سال 63 به هنگام دستگيری عضو کميته بخش جوانان تهران بود. بعد از تحمل شکنجه های وحشيانه با حفظ آرمان های انسانی اش در بيدادگاه های رژيم اسلامی به حبس ابد محکوم گرديد و در تابستان 67 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق جهانگير بهتاجی
رفيق جهانگير مسئول انتشارات سازمان اکثريت در سال 60 در تهران بازداشت گرديد. شکنجه گران جمهوری اسلامی در زندان اوين برای رديابی سلول های انتشاراتی او را مدت های طولانی شکنجه نمودند. اما راز ها در دل رفيق باقی ماند و در سال 63 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق زين العابدين کاظمی ( عبدی )
رفيق عبدی زاده سرزمين آزاده گيلان ، عضو هيات اجراييه کميته ايالتی تهران سازمان فداييان خلق ايران تا سال 1361 ، در مهرماه 63 به دست مزدوران رژيم افتاد. رفيق عبدی در جريان انتخابات اولين دوره مجلس در سال 58 کانديدای سازمان از شهر لنگرود بود. آخرين مسئوليت سازمانی رفيق مسئول کميسيون دانش آموزی جوانان تهران بود. رفيق عبدی بعد از شکنجه های بسيار به 12 سال زندان محکوم گرديد و در تابستان 67 به جوخه اعدام سپرده شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق کاظم خوشاوی
رفيق کاظم اهل يزد و بزرگ شده آبادان بود. در سال 1326 متولد و با اتمام تحصيلاتش در رشته روانشناسی و علوم تربيتی در آموزش و پرورش آبادان استخدام گرديد. رابطه گسترده و تنگاتنگ او با دانش آموزان و نفوذی که بر جوانان شهر داشت منجر به حکم اخراج اوشد. پس از اخراج به کارگری پرداخت. کار در شرکت ساختمانی تهران جنوب ماهشهرنيز سرنوشتی جز اخراج برايش نداشت. سرانجام توانست در شرکت حفاری استخدام شود. در اعتصابات سال 57 نقش موثری در تعطيل کامل شرکت داشت و پس از آن نيز همگام با کارگران شرکت های حفاری جهت ايجاد شرکت ملی حفاری تلاش نمود. به عنوان سردبير ماهنامه حفاری و پس از تشکيل شرکت ملی حفاری سرپرست گروه طرح طبقه بندی مشاغل کارکنان شرکت گرديد. در همين دوره عضو کميته حفاری سازمان نيز بود. درسال های 60 و 61 ده ها دادگاه اداری برای اخراجش تشکيل و نهايتا بدون آن که مدرکی از او داشته باشند به خاطر شخصيت مورد اعتمادی که در ميان کارگران داشت وی را اخراج نمودند. از جمله اقدامات رفيق و کميته حفاری سازمان رهبری کارگران برای جلوگيری از طرح اخراج 15 هزار کارگر تحت پوشش وزارت نفت بود. از سال 60 به بعد فعاليت های تشکيلاتی اش را در سازمان اتحادفداييان خلق ايران ادامه و در سال 1362 به تهران منتقل گرديد و در يک کارگاه نجاری مشغول به کار شد. رفيق در سال 1363 به اسارت درآمد و زير شديدترين شکنجه ها قرار گرفت و مقاوم بر سر آرمان خود ايستاد و حتی نام خود را نيز بر زبان نياورد. در کشتار تابستان 67 رفيق تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق اکبر مسلم خانی
رفيق اکبر در همدان به دنيا آمد. باکار و رنج زندگی زحمتکشان از همان اوان کودکی آشنا گرديد. وی کارگر کفاش بود و در ارتباط با فعاليت های سياسی با سازمان اقليت کار تشکيلاتی را ادامه داد. در اواخر تابستان 61 به اسارت درآمد و در 18 فروردين 62 در همدان تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق علی اشترانی
رفيق علی در همدان به شغل معلمی مشغول بود. در زمان دستگيری 34 سال سن داشت و در 18 فروردين ماه 62 به اتهام ارتباط با سازمان اقليت محکوم به مرگ گرديد و سرافرازانه در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق حميد سعادتی
رفيق حميد 16 ساله ، متولد همدان ، دانش آموز ، در تيرماه 60 در ارتباط با هواداری از سازمان اقليت بازداشت و در زمستان 61 به جرم تهيه نقشه زندان و انتقال آن به بيرون از زندان تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق عباس زارع زاده
در همدان به دنيا آمد و بعد از اتمام دوران تحصيل به شغل معلمی پرداخت . فعاليت های سياسی خود را با سازمان اقليت دنبال می نمود. در سال 60 به دليل شناسايي شدنش توسط مامورين امنيتی مجبور می گردد که شهر را ترک و در کرج زندگی مخفيانه را پی بگيرد. در سال 61 در محل کارش زمانی که با ماموران امنيتی مواجه می گردد به آن ها حمله و در اثر اصابت گلوله به شهادت می رسد. رفيق عباس در زمان مرگش 30 سال بيشتر نداشت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق حسين سرابيگی
رفيق حسين متولد همدان و قالی باف بود. در سال 61 در ارتباط با چريک های فدايي خلق دستگير و بعد از 2 سال زندان آزاد گرديد. بعد از حدود 2 سال که از زندگی اش در بيرون می گذشت توسط ماموران امنيتی ربوده شد و جسدش هيچ گاه پيدا نشد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق اردشير کارگر
رفيق اردشير متولد همدان در اواخر سال 60 در ارتباط با گروه ارتش رهايي بخش دستگير و پس از آن که يک سال و نيم زير حکم بود. در سال 62 تيرباران گرديد .
يادش گرامی باد !
فدايي خلق ناصر مرئی
رفيق ناصر متولد همدان. در ارتباط با گروه ارتش رهايي بخش بازداشت و در سال 61 تيرباران گرديد!
يادش گرامی باد !
فدايي خلق مهرداد گرانپايه
رفيق مهرداد از فعالين سازمان اقليت در همدان در سال 64 بازداشت و در 28 مردادماه 65 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق صادق زمانيان
رفيق صادق متولد همدان ، دانش آموز ، از هواداران سازمان اقليت بود که در سال 63 بازداشت و پس از يک سال و نيم از زندان رهايی يافت. وی که از کوهنوردان شهر بود در آذرماه 1368 در کوه گرفتار بهمن گرديد و کشته شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق خسرو رحيم زادگان
رفيق خسرو از اهالی آذربايجان ، از فعالين سازمان فداييان خلق در سال 62 دستگير و به 5 سال زندان محکوم گرديد.وی درمقطع دستگيری کارمند وزارت دارايي بود. بعد از اتمام دوره محکوميتش به دليل نپذيرفتن خواست زندانبانان مبنی بر انجام مصاحبه در تابستان 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق اکبر صميمی
رفيق اکبر در شوشتر به دنيا آمد. در سال 60 مسئول تشکيلات خوزستان سازمان اقليت بود. در بهار 61 در تهران بازداشت و برای گرفتن اطلاعات گسترده ای که از تشکيلات داشت زير شکنجه های وحشيانه قرار گرفت. برای نمونه ، بعد از دستگيری 11 روز مداوما شکنجه اش کردند تا به قرارهای رفيق دست يابند. ايستادگی و مقاومت رفيق اکبر در مقابل مزدوران رژيم در آن سال های سياه مايه دلگرمی بسياری از زندانيان و زبونی بازجويانش بود. دربيدادگاه های رژيم به دفاع از آرمان هايش برخاست و در در سال 61 در زندان اوين اعدام گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق سعيد سليمانی
در مسجدسليمان به دنيا آمد. در اوايل سال 61 در ارتباط با سازمان اقليت دستگير و در سال 62 در زندان کرج اعدام شد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق حميد منتظری
حميد در شهر بم به دنيا آمد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در آن شهر در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصيل شد. در رابطه با هواداری از سازمان دستگير و تا سال 57 و اوج گيری مبارزات مردم در زندان بود. از فعالين و سازمان دهندگان مبارزات مردم در دوره انقلاب شد. بعد از سرنگونی رژيم سلطنتی مبارزه تشکيلاتی اش را با سازمان راه کارگر دنبال نمود و در اواخر سال 59 با سازمان اکثريت ادامه فعاليت داد و عضو کميته ايالتی تهران شد. در سال 65 زمانی که در ايران عضو مشاور کميته مرکزی بود به اسارت درآمد و در سال 67 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سياوش اکبرزاده شکوهی
رفيق سياوش متولد 1339 ، از چهره های سرشناس ورزشی کرج بود. بعد از سال 57 فعاليت های سياسی خود را با فداييان ادامه داد. وی هنگام توزيع اطلاعيه های سازمان اکثريت در زورآبادکرج بازداشت و در تابستان 67 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق بهمن باقرزاده
رفيق بهمن متولد 1341 در کرج بود. برای گذران زندگی خانواده تحصيل را رها کرد و پس از گذراندن خدمت اجباری همراه با رفيق هميشگی اش سياوش اکبرزاده به سازمان پيوست و همراه سياوش به اسارت درآمد و در سال 67 تيرباران شد.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق احمد هاشمی
رفيق احمد در بابل به دنيا آمد. از دوران نوجوانی در ارتباط با فعاليت های سياسی در اوايل دهه 50 با دو هسته از فعالين سياسی در بابل که بعدها به هسته های مسلح تبديل شدند کار خود را آغاز نمود و نقش ويژه ای در هماهنگی اقدامات اين دو هسته داشت. در زمستان سال 56 ماموران ساواک او را به گلوله بسته و با اصابت گلوله به کمرش پاهای اين جوان 16 ساله را برای هميشه از وی گرفتند. رفيق احمد در زندان اما هيچ گاه از تحرک نيفتاد و با انرژی باورنکردنی ای در مقاومت زندانيان در مقابل زندانبانان فعالانه شرکت می نمود. وضعيت جسمی رفيق احمد بسيار وخيم بود و تمام پشت او از شدت ترشحات عفونی و آلودگی و عدم مراقبت کرم برداشته بود. با فشار خانواده در شرايطی که می رفت رژيم سلطنت طومارش برای هميشه برچيده شود او را به بيمارستان شهربانی منتقل نمودند. از مرگ نجات يافت و در روز 22 بهمن رفقا و دوستانش اورا از بيمارستان شهربانی به زور خارج کرده و در بيمارستان هزارتختخوابی بستری نمودند. ديگر امکان معالجه احمد در ايران ميسر نبود و او را به انگلستان بردند و در آن حا نسبتا بهبود يافت. به ايران بازگشت و به عنوان يکی از فعالين فدايي در شهر بابل فعاليت های سياسی اش را ادامه داد. در تابستان 61 بازداشت و بعد از مدتی به قيد ضمانت آزادش کردند. در سال 62 مجددا به انگلستان رفت و با تحمل 4 عمل جراحی در سال اول اقامتش زندگی مبارزاتی اش را دنبال نمود. در اين دوره با اتمام دوره فوق ليسانس در اقتصاد سياسی نمونه ای از مقاومت و ايستادگی در مقابل سختی ها و زبانزد همه دوستان و رفقايش بود. در تمام اين دوره در ارتباط با سازمان اکثريت فعاليت می کرد. در سال 65 از اکثريت کناره گيری نمود و با دنيايي اميد و تلاش مبارزات خود را هم چنان ادامه داد. قلب خوان و مهربان احمد در آخرين عمل جراحی اش در سال 68 از حرکت بازايستاد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق بهزاد عبداللهی
رفيق بهزاد از محبوب ترين کارگران « تاس تکنيک » تبريز و ريخته گران آن ديار بود. در کرند غرب به دنيا آمده بود و مانند هزارن نفر از هم ديارانش برای کار راهی شهرهای ديگر شد و در سخت ترين شرايط زندگی يک دم از فعاليت های سياسی اش دست نکشيد. در دانشگاه تبريز در فعاليت های صنفی و سياسی دانشجويان نقش ويژه ای داشت . تظاهرات معلمين تبريز عليه حزب رستاخيز را سازمان داد . پس از انقلاب در سال 60 يک بار به مدت کوتاهی بازداشت شد . رفيق بهزاد در ارتباط با سازمان اکثريت فعاليت های تشکيلاتی اش را ادامه داد .در شهريور سال 65 به اسارت درآمد و در تابستان 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق توفيق وثوقی
رفيق توفيق در 1336 در تهران متولد شد. از دوران نوجوانی به کارگری پرداخت و با درد و رنج توده های کار از نزديک آشناگرديد و پيوند ناگسستنی اش را تا آخرين لحظات عمرش با کارگران حفظ نمود. بعد از انقلاب به صفوف سازمان پيوست و درسال 58 از بنيان گذاران سنديکای کارگران کتابفروش بود. در اعتصاب کارگران موسسه اميرکبير نقش ويژه ای بازی کرد. فعاليت های سياسی خود را در سازمان اکثريت ادامه داد و در حالی که بسيار جوان بود به عضويت هيات مديره انجمن همبستگی سنديکاها و شوراهای کارگران و زحمتکشان تهران و حومه انتخاب گرديد. در سال 62 مجبور به زندگی مخفی گرديد. درمهر سال 65 به اسارت درآمد و در تابستان 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق جليل شهبازی
رفيق جليل از فعالين سازمان از دوره پيش از انقلاب بود. جليل همراه با رفقا محمد حسن ديانک شوری ، خليل هوشياری و چند نفر ديگر گروه روزبه را بنيان نهاده بودند و در مناطق جواديه و خاک سفيد از وجه و اعتبار بالايي در ميان مردم برخوردار بودند. در جريان روزهای انقلاب در حمله به پادگان ها و سنگربندی خيابانی اين گروه نقش ويژه ای داشت. در سال 58 در رابطه با جابجايي سلاح های سازمان دستگير و به 6 سال زندان محکوم شد. سال 64 محکوميتش به پايان رسيد اما بارديگر در بيدادگاه های رژيم به اتهام تحريک زندانيان به 8 سال محکوم شد. در تابستان 67 با آن که حکم اعدام نگرفت اما برای آن که مقامات زندان وی را بشکنند شکنجه های روزانه و درازمدت برای وادارکردنش به توبه و خواندن نماز را شروع کردند هر روز به تخت می بستندش و با کابل شکنجه اش می کردند و او را بيهوش به سلول می آوردند . چلادان چنان عرصه را بر رفيق جليل تنگ کرده بودند که او با همه عشقی که به زندگی داشت ، جان شيدايش را خود با دستانش گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق علی اصغر ضيغمی
رفيق علی در خانواده ای زحمتکش در تهران به دنيا آمد. تحصيلاتش را تا فوق ديپلم ادامه داد و سپس راهی کارخانجات برای کار شد. در سال 57 با سازمان آشنا شد و تا سال 62 که در کارخانه زامياد مشغول به کار بود از جمله فعالين کارگری سازمان اکثريت در تشکيلات غرب تهران به شمار می آمد. در سال 62 زندگی نخفی را آغاز در نوروز 66 دستگير شد اما در زير شکنجه های وحشيانه کوچکترين رازی را از فعاليت هايتش نتوانستند بازجويان به دست آورند. به 2 سال زندان محکوم شد. دوره زندانش درحال پايان گرفتن بود که در آذرماه 67 تيربارانش کردند. مراسم بزرگداشت رفيق علی اصغر در منزلش ، در اروميه و مهاباد با شکوه بسيار برگزار گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق ناصر حليمی
رفيق ناصر زمانی که زندان های شاه با دست توانای مردم گشوده شد ، 5 سال را در زندان گذرانده بود. از فعالين سازمان پس از انقلاب بود و فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت دنبال نمود. در سال 65 به اسارت درآمد و در تابستان 67 آماج گلوله های دژخيمان قرار گرفت. در مراسم باشکوه يادبود رفيق ناصر صدها نفر شرکت نمودند.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق رحيم اسداللهی
رفيق رحيم در تبريز به دنيا آمد. فعاليت های سياسی اش را از سال های 47-48 در ارتباط با رفيق بهروز ارمغانی آغاز نمود. بعد از فراغت از دبيرستان وارد نيروی هوايي شد و همافر شد. در سال 53 به دليل فعاليت های روشنگرانه اش در ميان همافران بازداشت گرديد. در مقطع انقلاب حلقه اصلی سازمان با همافران بود. رفيق رحيم در سال های 55-56 نقش موثری در حفظ موجوديت سازمان داشت. پس از انقلاب مسئول کميته ايالتی خوزستان بود و فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت ادامه داد. در ارديبهشت 62 بازداشت و دلاورانه در مقابل دشمن ايستاد و نه گفت. دژخيمان در مقابل ايستادگی های وی به زانو درآمدند. در سال 67 در مقابل وی « مصاحبه يا اعدام » را نهادند و پاسخ رفيق رحيم اين بود: مهم چگونه زندگی کردن است نه چقدر زنده ماندن. من برای همه چيز آماده هستم. در تابستان 67 رفيق رحيم از اعضای کميته مرکزی سازمان اکثريت تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق بندعلی مرادپور دوشانلو ( سيف الله )
در تهران در سال 1329 در محله های شلوغ کارگری به دنيا آمد. دبيرستان را در دارالفنون و دوران سپاهی گری اش را در روستاهای آذربايجان گذراند. در سال 50 در ارتباط با گروه سرخ ايران ، که يکی از گروها های مسلح هوادار سازمان بود دستگير و به حبس ابد محکوم شد. در سال 57 بردوش زحمتکشان محله مجيديه تهران قدم به خانه پدری اش گذاشت. يک سر شور بود و سازمانده مبارزه مردم برعليه رژيم سلطنتی. پس از انقلاب از طرف سازمان، مسئول سازمان اصناف تهران شد. فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت دنبال نمود. در بهمن ماه 61 مخفی شد و در زمستان 65 به اسارت درآمد. رفيق بندعلی در تابستان 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق سيامک ملکی
رفيق سيامک در يکی از محلات شرق تهران به دنيا آمد. مبارزات سياسی خود را هم زمان با دوره دانشجويي در مدرسه عالی بازرگانی آغاز نمود و از رفقای فعال پيشگام دانشجويي بود. به همين جرم از دانشگاه اخراج گرديد. فعاليت تشکيلاتی رفيق سيامک با سازمان اکثريت ادامه يافت و از مسئولين منطقه شرق تهران بود. در آبان ماه 64 دستگير و بعد از تحمل شکنجه های وحشيانه به 8 سال زندان محکوم می گردد ودر تابستان 67 در مقابل جوخه تيرباران قرار می گيرد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سعيد متين
رفيق سعيد از فعالين شناخته شده دانشجويان ايرانی در آمريکا بود. با خبربيماری مادر با آن که مطمئن بود که بازگشتش مصادف با دستگيری اش خواهد بود اما آرزو داشت که در لحظات آخر زندگی مادر در کنارش باشد. در فرودگاه بازداشت و مستقيما زير شکنجه قرار گرفت. دو پايش را زير بازجويي شکستند و در زندانش نگاهش داشتند. پس از آزادی از زندان به خدمت اجباری فرستادندش. اين دوره مصادف با روزهای به پاخيزی توده ها عليه رژيم سلطنتی بود و سعيد همراه با آن ها نقش فعالی در تسخير پادگان های نظامی داشت و هم رزم رفيق سيادتی در حمله به ساختمان راديو بود. در ستاد سازمان براثر تميز کردن اسلحه ای به شدت مجروح گرديد اما با تلاش پزشکان از مرگ حتمی نجات يافت و با شوری سرشار از صميميت به مردم فعاليت های سياسی اش را هم چنان ادامه داد. با سازمان اکثريت کار می کرد .در سال های نيمه اول 60 به اسارت دژخيمان رژيم اسلامی درآمد و در تابستان 67 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق محمود بهکيش
رفيق محمود در سال 1330 در مشهد به دنيا آمد . در سال 50 وارد دانشگاه مشهد شد و فعالانه در مبارزات دانشجويي شرکت نمود. در سال 51 به اسارت ساواک درآمد و پس از آزادی از زندان بار ديگر به خاطر شرکت فعال در تظاهرات 16 آدر در سال 52 دستگير گرديد. پس از آزادی مجدد به کار سازمان گرانه با رفقايش پرداخت و يک هسته مطالعاتی را درکنار رفقايي چون حميد ژيان بنيان نهاد. در سال 55 در ارتباط با سازمان قرارگرفت و به تهران منتقل گرديد. در سال 56 در تهران شناسايي و به اسارت درمی آيد. بعد از گذراندن دوران سخت بازجويي به ده سال زندان محکوم می گردد. او چون بسياری از زندانيان سياسی با دست توانای مردم در سال 57 از زندان آزاد می گردد. در سال 59 به سازمان می پيوندد و ادامه فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت دنبال می نمايد. در سال 62 به اسارت درآمده و سرانجام پس از 20 سال نبرد با پلشتی های اجتماعی در تابستان 67 به دست جنايتکاران اسلامی تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سهيلا درويش کهن
سرور ( سهيلا ) درويش کهن در 1340 در محله نظام آباد تهران به دنيا آمد در يک خانواده کارگری بزرگ شد و با درد و رنج و آرزوهای زحمتکشان نزديکی فراوانی پيدا نمود. در سال 57 و در روزهای توفانی قيام مردم دانش آموز پيشگام دبيرستان 17 شهريور تهران بود. با پايان گرفتن دوره دبيرستان به عنوان يک کارگر در کارخانه هوخست استخدام شد. فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت دنبال نمود.در سال 64 مجبور به زندگی مخفی شد. در سال 65 بازداشت و با تحمل شکنجه های وحشيانه به دو سال زندان محکوم می گردد. رفيق سهيلا هم پا با ديگر زندانيان در اعتراض عليه شرايط غيرانسانی حاکم بر زندان ها دست به مبارزه می زند. مرگش در زندان در سال 67 نيز ادامه مبارزه او عليه جنايت در تاريخ ثبت می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق احمد ثقلينی ( بهرام بهتاش )
رفيق احمد در سال 1332 در بروجرد به دنيا آمد. پس از اتمام دوران تحصيلات دبيرستانی اش در دانشکده حقوق دانشکاه تهران ادامه تحصيل می دهد در ارتباط با گروه آرمان خلق دستگير و پس از قريب 8 سال زندان به دست توانای مردم از زندان آزاد می گردد. در سال های اول انقلاب در خوزستان فعاليت های سياسی اش را ادامه می دهد. رفيق احمد از کادرهای سازمان ، ادامه کار تشکيلاتی را باسازمان اکثريت پی می گيرد. مسئول کارگری در سازمان جوانان و در سال 63 در تهران به فعاليت تشکيلاتی اش ادامه می دهد. توسط رژيم اسلامی شناسايي و در 63 دستگير می گردد. شکنجه های دژخيمان را دلاورانه تاب آورده و از آرمان های شريف انسانی به دفاع برمی خيزد. در تابستان 67 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق صمد اسلامی طاهری
رفيق صمد در سال 1332 در تبريز به دنيا آمد. با اتمام دوره دبيرستان در دانشگاه پلی تکنيک مشغول به تحصيل می گردد.. در سال های 51-52 هوادار سازمان بود و در سال 54 تعدادی از هواداران سازمان را در گروهی متشکل می کند و با دست زدن به مطالعات مارکسيستی مبارزه مسلحانه با رژيم را در مقابل خود قرار داده و نهايتا گروه مسلح می گردد. در سال 55 بعد از ضربات ساواک در ارتباط با سازمان قرار می گيرد و خدمات بسياری برای حفظ سازمان را با موفقيت به انجام می رساند. رفيق صمد در کارخانجات تبريز چندين هسته کارگری را سازمان می دهد و در سال 56 کتاب « گزارشاتی از مناطق خارج از محدوده » را تهيه می نمايد که با انتشار آن توسط سازمان تحليل جامعی از اين مناطق در دسترس فعالين سياسی قرار می گيرد. رفيق صمد ضمن کار شبانه روزی در ارتباط با سازمان روابط خود را در محيط های کارگری حفظ می کند و خود نيز در کارخانجاتی چون صندوق نسوز کاوه و نصب آسانسور و .. مشغول به کار می گردد. در خيزش توده ای 57 فعالانه شرکت می کد و از سازمان گران حمله به مراکز سرکوب رژيم بود. بعد از انقلاب ستاد سازمان در تبريز را ايجاد و يکی از اعضای رهبری شاخه آذربايجان می گردد. با تشکيل کميته کارگری که به همت خود او بوجود آمده بود نقش موثری در حرکت های کارگری در تبريز پيدا می کند. او را به حق سازمان ده جنبش کارگری آذربايجان در آن سال ها نام نهاده اند. صمد از جمله چهره هايي بود که محبوب کارگران و مورداعتمادشان بود. فعاليت سازمانی را در سازمان اکثريت پی گرفت و در سال 61 به عضويت کميته مرکزی آن رسيد. در 29 بهمن 62 در تهران دستگير و با وجود آن که پليس از موقعيت حساس و اطلاعات گسترده ای که وی داشت مطلع بود اما هرگونه شکنجه ای را تحمل نمود و لب نگشود. صمد در تابستان 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق پيروز احيا
در سال 1332 در تهران به دنيا آمد. در سال 52 برای ادامه تحصيل وارد دانشکده علم و صنعت شد و ضمن آشنايي با سازمان پی گيرانه در فعاليت های سياسی و صنفی دانشجويي شرکت نمود. در سال 56 توسط ساواک دستگير گرديد. در جريان قيام از فعالين حرکت های اعتراضی و پس از آن يکی از مسئولين پيشگام بود. معلم شد و در مقطع انقلاب فرهنگی هم از دانشگاه و هم از معلمی اخراجش نمودند. در سال 60 دستگير و پس از مدتی آزادگرديد. از سال 62 تا 65 در گروه های مخفی فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت ادامه داد. در مهر 65 دستگير و پس از تحمل شکنجه های طاقت فرسا به 7 سال زندان محکوم گرديد. در تابستان 67 در مقابل جوخه تيرباران قرار گرفت.
يادش گرامی باد !
فدايی خلق محمد حسن ديانک شوری ( منصور )
رفيق منصور از جمله مبارزين سياسی ايران بود که با کوله باری از تجربه زندگی، فعاليت های سازمانگرانه خود را آغاز نمود. در دوران سپاهی گری در روستاهای آذربايجان به روشنگری در ميان مردم و بويژه دانش آموزان پرداخت. به همين جرم دستگير و يک سال و نيم در زندان ماند. اما ساواک موفق نشد که از ارتباط وی با سازمان در آن دوره سرنخی پيدا کند. پس از آزادی از زندان در سال 56 گروهی را بنيان نهاد که در مناطق شمال کشور دست به فعاليت های سياسی زدند. پس از قيام از کادرهای سازمان بود و فعاليت های سازمانی اش را با سازمان اکثريت ادامه داد. در سال 65 به عضويت مشاور کميته مرکزی رسيد. در تابستان 65 دستگير و زير شکنجه قرار گرفت و در تابستان 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سعيد کاظمی
در سال 1338 به دنيا آمد. پس از اتمان دوره تحصيلات متوسطه در دانشکده علم وصنعت تهران مشغول به تحصيل شد. پس از قيام از فعالين دانشجويان پيشگام بود و از دانشکده در سال 59 اخراج گرديد.فعاليت های تشکيلاتی را باسازمان اکثريت ادامه داد. در تيرماه 63 دستگير اما با هوشياری تمام توانست آزادگردد. بار دوم در سال 65 به اسارت درآمد و به 15 سال زندان محکوم شد. در مهرماه 67 به جوخه اعدام سپرده شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق علی رضا محمدی کميجانی
متولد 1335 در اراک بود. از سال 49 هوادار سازمان شده بود و نقش موثری در رساندن اطلاعيه های سازمان به دست مردم اراک داشت. در سال 54 وارد مدرسه عالی علوم اراک شد و در سال 55 در ارتباط با فعاليت های سياسی در دانشگاه دستگير گرديد. از سال 56 در ارتباط تشکيلاتی با سازمان قرار گرفت و مسئوليت تشکيلات هواداری سازمان در اراک را بعد از قيام به عهده داشت. فعاليت های تشکيلاتی را با سازمان اکثريت پی گرفت و در سال 65 بازداشت شد. در تابستان 67 اعدام می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حميد تاج دينی
رفيق حميد در سال 1336 در تهران متولد شد. در سال 55 در رشته کشاورزی دانشکده اروميه ادامه تحصيل و درر ارتباط با يک گروه هواداری سازمان فعاليت های سياسی را ادامه داد. بعد از قيام از جمله بنيان گذاران پيشگام دانشجويي در اروميه بود. پس از انقلاب فرهنگی از دانشگاه اخراج می گردد. ادامه کارتشکيلاتی وی با سازمان اکثريت پی گرفته می شود. در سال 65 دستگير و در تابستان 67 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق ناصر عطايي
در 1331 در بم به دنيا آمد. در سال 51 در رشته جامعه شناسی در تهران ادامه تحصيل داد. در دوران دانشجويي از هواداران سازمان بود و پس از قيام به عنوان دبير در بم استخدام شد. در سال 60 توطئه ترورش افشا و او مجبور به ترک شهرش گرديد و به تهران آمد. در شهريور 65 دستگير و به 12 سال زندان محکوم شد. رفيق ناصر در دوره اسارتش يک لحظه از مقاوت در مقابل زندانبانان بازنايستاد و در تابستان 67 تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق جهانگيرفتحی
در سال 1321 در روستای ورزقان مغان به دنيا آمد. بارسنگين اداره خانواده با مرگ پدر بر دوش جهانگير افتاد. در 15 سالگی به تهران آمد و کارگر ساختمانی شد. به موازات کار و تامين هزينه خانواده برای خواندن درس مجبور شد که به استخدام ارتش درآيد . وی توانست با پايان بردن دوره متوسطه وارد دانشکده حقوق گردد. دوره کار او به عنوان وکيل دادگستری همراه با تجربه اندوزی و يادگيری درس مبارزه و همراهی با مردم ستمديده بود. از فعالين کانون وکلا در دوره پيش از قيام بود. پس از انقلاب به سازمان پيوست و ادامه فعاليت های سازمانی اش را با سازمان اکثريت دنبال نمود. در سال 65 دستگير و در تابستان 67 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق محمودرضا يکبند
متولد سال 1334 در شهر آبادان و از بنيانگذاران ستاد سازمان در آغاجاری بود. در شيراز فعاليت های روشنگرانه خود را در ميان ديپلمه های بيکار ادامه داد و در همين رابطه مورد شناسايي مامورين رژيم قرار می گيرد. مدت ها به شکل مخفيانه در بوشهر زندگی کرده و بالاخره مجبور به خروج از کشور می گردد. به پاکستان رفته و در حرکت های اعتراضی پناه جويان ايرانی به مبارزات خود ادامه می دهد. رفيق محمود با سازمان اکثريت فعاليت می کرد و در روز 14 آذر 67 در شهر کراچی پس از شرکت در تظاهرات انجام شده توسط پناهجويان ايرانی در مقابل دفتر سازمان ملل به دست تروريست های جمهوری اسلامی به قتل می رسد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق منصور داوران
در سال 1338 در تبريز به دنيا آمد. ورزشکار، فوتباليست محبوب جوانان محله سوسوزلار تبريز ، پيشاهنگ روزهای قيام 29 بهمن 56 تبريز ، کتابفروش بازارچه کتاب ، سازمان گر هسته های دانش آموزی پيشگام و بالاخره پرسنل انقلابی پادگان مشکين شهر در سال 59 به اسارت جنايتکاران اسلامی می افتد و پس از 9 سال زندان در سال 68 در زندان اوين اعدام می گردد..
يادش گرامی باد!
فدايی خلق دکتر منصور
دکتر منصور استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران که به جرم فدايي بودن از استادی و تدريس در دانشگاه اخراج شده بود و حق استخدام در مشاغل دولتی را نداشت پس از اخراج به محل زندگی خانواده خود در همدان رفت و اقدام به تاسيس يک گاوداری در محل می کند. دکتر منصور که هوادار سازمان اکثريت بوده است دستگير و پس از چندی آزاد می گردد. بارديگر به اسارت می افتد و در مقابل درخواست بازجويان مبنی بر توبه از آرمان های انسانی اش در سال 68 به نام قاچاقچی اعدام می کنند.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عباس جعفری
رفيق عباس ، کارگر جوشکار و از سازمان گران مبارزات کارگران در شرق تهران بود.. فعاليت های تشکيلاتی رفيق با سازمان اکثريت ادامه يافت و از سال 62 تا 65 از کادرهای سازمان اکثريت در تهران بود. در تابستان 65 دستگير و در پاييز 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حسين قاسم نژاد
رفيق قاسم ، کارگر خياط و مسئول کارگری سازمان اکثريت در شهر کرج بود. در تابستان 65 دستگير و در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق محمد روشنايي
کارگر پالايشگاه نفت تهران و از فعالين و سازمانگران مبارزات صنفی نفت گران بود . در سال 62 در ارتباط با سازمان اکثريت دستگير و در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق خليل هوشياری
رفيق خليل کادر کارگری پرسابقه در گيلان بود. او از نخستين سال های تکوين جنبش فدايي در صفوف سازمان مبارزه می کرد و از جمله بنيان گزاران گروه روزبه بود. رفيق خليل درميان کارگران لنگرود و در محيط کار از محبوبيت و نفوذ اجتماعی ويژه ای برخورداربود. در سال 58 به اسارت درآمد و پس از 10 سال زندان در پاييز 67 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق محمدتقی همجوار
از نفتگران مبارزپالايشگاه تهران و از هواداران سازمان اکثريت بود . در سال 63 به واسطه جمع آوری طومار اعتراضی عليه وزيرکار دستگير و پس از گذراندن 4 سال زندان در پاييز 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق خشايار خواجيان ( فرامرز )
رفيق خشاياردر سال 1334 در تهران متولد شد. فعاليت های سياسی را از آخرين سال های دبيرستان آغاز نمود و با ورود به دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 52 از زمره فعالين جنبش دانشجويي به حساب می آمد. در سال 53 در يک تظاهرات دانشجويي دستگير و بعد از گذراندن دوره محکوميت 3 ساله در سال 56 آزاد گرديد . او از مسئولين و سازمان دهندگان اوليه تشکيلات شرق و جنوب شرقی تهران بود .با سازمان اکثريت فعاليت تشکيلاتی را ادامه و در شعبه کارگری آن در تدوين اسناد مربوط به مسائل کارگری و سنديکايي نقش موثری داشت. در فاصله سال های 62 تا 65 در هسته های مخفی کارگری فعاليت می نمود و در تابستان 65 به اسارت درآمد. رفيق خشايار در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سعيد طباطبايي
رفيق سعيد از فعالين کارگری سازمان و مسئول شعبه کارگری سازمان اکثريت در کميته ايالتی اصفهان بود.در تابستان 65 دستگير و در پاييز 67 تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق پرويز الهی
در سال 1331 در تهران به دنيا آمد. بعد از اتمام تحصيلات دوره متوسطه در سال 1352 وارد مدرسه عالی قزوين شد. در ارتباط با گروه های دانشجويي هوادار سازمان قرار گرفت و در سال 54 توسط ساواک دستگير و تا روزهای قيام توده ها در زندان ماند. رفيق پرويز از فعالين کارگری سازمان و مسئول کارگری کميته ی ولايتی قزوين سازمان اکثزيت بود . در تابستان 65 دستگير و در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عليرضا کيانی
رفيق عليرضا مهندس پتروشيمی و از زندانيان سياسی دوره شاه بود. پس از قيام يکی از سازمان گران مبارزات نفت گران پالايشگاه تهران بود. فعاليت های تشکيلاتی اش را در ارتباط با سازمان اکثريت دنبال نمود. در سال 60 بازداشت و به زيرشکنجه کشانده شد. پس از آزادی برای دومين بار در سال 64 دستگير و در پاييز 67 تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق محمد رضا گلپايگانی
از فعالين سازمان بعد از قيام و از هواداران سازمان از سال های 54-55 بود. انسانی صميمی و فداکار که در ارتباط با سازمان اکثريت در سال 65 دستگير ودر پاييز 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق اسماعيل پورمحمدی ( حجت )
رفيق اسماعيل زاده روستای چنارين رودسر بود . در سال 52 به دانشکده تربيت معلم راه يافت و تمام توان خود را در راه اعتلای جنبش دانشجويي و هواداری از سازمان نهاد. بعد از قيام از مسئولين اوليه تشکيلات جنوب تهران بود. فعاليت سازمانی را با اکثريت دنبال نمود. در سال 65 دستگير و در پايير 67 تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عباسعلی منشی رودسری
رفيق عباس در سال 1338 در روستای بی بالان رودسر به دنيا آمد. در سال 57 با ورود به دانشگاه اصفهان از اولين فعالين دانشجويان پيشگام گرديد. در سال 61 به عضويت کميته ايالتی اصفهان سازمان اکثريت درآمد. در سال 65 دستگير و در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حسن دشت آرا ( حسن شرق )
در جواديه تهران به دنيا آمد و در ميان کارگران منطقه توانايي سازمان گری را آموخت و پس از قيام از اولين بنيان گزاران تشکيلات شرق تهران بود. در تابستان 65 در ارتباط با سازمان اکثريت دستگير و در پاييز 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عمر برايي ( مام علی )
رفيق برايي در کردستان به دنيا آمد. سال های کودکی و نوجوانی اش را در سخت ترين شرايط گدراند و با کار و زحمت تحصيلات دبيرستانی اش را به پايان رساند . در سال 52 سپاهی شد و در روستاهای اطراف کرمانشاه نخستين درگيری با مامورين امنيتی رژيم پهلوی را با 2 ماه تبعيد در يکی از روستاهای مرز ترکيه تجربه نمود. با ورود به دانشگاه در کنار رفيق هميشگی اش هرمز گرجی بيانی راه آينده خويش را آگاهانه انتخاب نمود. پس از قيام از فعالين سازمان در سقز بود و به عنوان مسئول اردوگاه آوارگان روز و شب با مردم آواره اش بود. فعاليت تشکيلاتی را با سازمان اکثريت پی گرفت وبعد از يورش رژيم در ارديبهشت 62 به کوه رفت و مبارزه اش را ادامه داد. در سال 67 بر اثر حمله ارتش عراق به منطقه به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عارف خليفه زاده
رفيق عارف از فعالين پيشگام سقز و از اعضای سازمان جوانان فدايي بود. ادامه فعاليت های سياسی اش را با سازمان اکثريت دنبال نمود. در بهار 62 به کوه رفت و در سال 67 بر اثر اصابت راکت ارتش عراق به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق فرامرز صوفی
رفيق فرامرز در سال 1330در رشت متولد شد. فعاليت سياسی خود را درپيوند با محفلی از هواداران سازمان آغاز و با دستگيری رفقايش مجبور به خروج از کشور شد و به هندوستان رفت. هم زمان با تحصيل در رشته کشاورزی فعالانه در رابطه با مبارزات دانشجويان در هند عليه رژيم پهلوی شرکت و از بنيان گزاران گروه فرياد درهند بود. بعد از قيام به ايران بازگشت و در سازمان دهی تشکيلات معلمان پيشگام مشارکت نمود. رفيق فرامرز عضو کميته آمل و شعبه دهقانی تشکيلات مازندران سازمان اکثريت بود. در سال 65 دستگير و در 29 تيرماه 67 اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عليرضا اکبری شانديز
در سال 1331 در مشهد به دنيا آمد. در دوران دبيرستان در ارتباط با محفلی از دوستانش فعاليت سياسی اش را آغاز نمود. به اسارت ساواک درآمد و در زندان در ارتباط با رفيق غبرايی مواضع سازمان را پذيرفت و در سال 56 با آزادی از زندان با سازمان تماس و زندگی مخفی را آغاز نمود. در اواسط سال 57 به عضويت بخش سياسی دستگاه رهبری درآمد. پس از قيام در کار تدوين مطالب سياسی و نظری نقش ويژه ای داشت و در اواسط سال 59 به عضويت هيات سياسی کميته مرکزی سازمان اکثريت درآمد. دوره ای مسئول کردستان شد. در بهار 61 بنا به تصميم رهبری قرار می گردد وی از کشور خارج گردد اما در جاده اروميه به رازان دستگير و به زندان انتقال می يابد. در هفدهم اسفندماه 65 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق جمشيد حوری جانی
رفيق جمشيد در سال 1341 در سنندج به دنيا آمد. در روزهای مقاومت مسلحانه مردم سنندج و درماه های نبرد در کوه تجارب گرانبهايي اندوخت. با سازمان اکثريت ادامه فعاليت داد. با وجود يورش های گسترده رژيم به تشکيلات سازمان ها در سنندج اما با هوشياری توانست جان بسياری از رفقايش را نجات دهد. در سال 66 بر اثر بيماری زندگی را بدرود گفت.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق ستارکيانی
رفيق ستار درسال 1329 در يکی از روستاهای ممسنی به دنيا آمد. دوران دبستان و دبيرستان را در ممسنی و شيراز گذراند و در دانشگاه شيراز در رشته مهندسی پتروشيمی تحصيلاتش را ادامه داد. از دوران نوجوانی با محافل مذهبی درارتباط بود و در سال 1347 به عضويت سازمان مجاهدين خلق درآمد. ستار در سال 1350 به اسارت دشمن درآمد و در مقابل شکنجه های وحشيانه دشمن دست به مقاومتی حماسه وار زد. ابتدا به حبس ابد و سپس به 15 سال محکوم گرديد. در زندان با پذيرش مارکسيسم به صفوف انقلابيون چپ پيوست. با قيام توده ها از زندان آزاد و با استقبال باشکوه مردم ممسنی به زادگاهش رفت. پس از انقلاب با رفقای همفکرش در زندان سازمان راه کارگر را بنيان نهاد. چندين بار از تور پليس با هوشياری فرار نمود. حتی در موردی پس از سه ماه بدون آن که پليس کوچکترين اطلاعی از موقعيت وی بدست آورد از زندان آزادمی گردد. رفيق ستار تا اواخر بهار 62 در کميته مرکزی راه کارگر مبارزات انقلابی اش را دنبال نمود. در تابستان همان سال با تعدادی از اعضا و هواداران سازمان راه کارگربه سازمان فداييان خلق ايران پيوست. در آبان ماه 63 به اسارت دژخيمان رژيم درآمدو زير شکنجه های وحشيانه قرار گرفت . سرانجام پس از چهارسال و نيم تحمل شکنجه در پاييز67 درمقابل جوخه اعدام قرارگرفت.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق محمدرضا طبابتی طبری
رفيق محمد در سال 1327 در بابل به دنيا آمد. در سال 55 در دانشگاه مشهد در رشته پزشکی تحصيلاتش را ادامه داد. ورود به دانشگاه و شرکت در جنبش دانشجويي مبارزه سياسی وی را شکلی نوين بخشيد. در ارتباط با گروه هواداری سازمان که توسط رفيق نادر زبردست سازمان داده شده بود قرار می گيرد و تلاشی پرشور را در ارتباط با جنبش توده ای تجربه می کند. در سال 56توسط ساواک بازداشت و بعد از چند ماه آزاد می گردد. در سال 58 به رشت منتقل و يکی از مسئولين شهر می گردد. ادامه فعاليت های سازمانی اش را با سازمان فداييان خلق ادامه و به عضويت کميته ايالتی گيلان درمی آيد.بعد از نقل و انتقالات به مازندران و تهران در مهرماه 63 به اسارت درآمدو در پاتيز67 در مقابل جوخه اعدام قرار می گيرد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق محمود زکی پور
رفيق محمود در سال 1325 در آبادان متولد شد. ه در اواخر دهه 40 با ورود به دانشگاه تهران به سازمان پيوست و در راه مبارزه با رژيم پهلوی در سال 51 به زندان افتاد. پس از آزادی فعاليت هايش را دنبال نمود. بعد از قيام در ستاد سازمان در بخش کارگری کار می کرد و از سازمان گران تظاهرات پرشکوه اول ماه مه 58 تهران بود . از کادرهای سازمان اکثريت بود ود رسال 62 به اسارت درآمد. پس از چهارسال زندان و شکنجه در آذرماه 66 در اوين تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق ابراهيم پورنيا
رفيق ابراهيم در سال 1328 در تبريز به دنيا آمد. از کودکی به کارگری پرداخت و در سال 50 با تعدادی از رفقای سازمان آشنا شد. در سال 52 که همافر نيروی هوايي بود از اعتبار ويژه ای درميان همکارانش برخوردارشد و اين حس اعتماد عنصر تعيين کننده نقش بعدی رفيق در سازماندهی همافران در جنگ و گريزهای روزهای قيام شد. در شهريور 59 از نيروی هوايي اخراج گرديد و در سال 60 دستگير ش کردند . اما دربازجويي کوچک ترين اطلاعاتی از روابط سازمانی اش نتوانستند به دست بياورند. وی فعاليت های سياسی اش را با سازمان اکثريت ادامه می داد. در مهرماه 65 در تبريز دستگير و در تيرماه 66 زير شکنجه به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حسين فلاح پور
رفيق حسين از کادرهای تشکيلات قائم شهر سازمان اکثريت بود. در سال های 61 تا 65 با فعاليت های شبانه روزی تمام تلاشش اين بود که رفقای سازمانی اش را در تشکيلات مازندران از زير ضرب پليس بيرون ببرد.در تيرماه 65 بر اثر حادثه رانندگی درگذشت.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق شيدا بهزادی تهرانی
رفيق شيدا در 1337 در اصفهان به دنيا آمد. بعد از پايان تحصيلات متوسطه در دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان مشغول به تحصيل گرديد و خيلی زود از جمله فعالين جنبش دانشجويی گرديد. فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اکثريت ادامه و در سال 61 تحت پی گرد قرارگرفت. به تهران رفت و در هسته های مخفی تشکيلات فعاليت هايش را دنبال نمود. در مردادماه 65 دستگير و پس از يک ماه مقاومت در زير شکنجه به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق قربانعلی موذنی پور
رفيق موذنی پور از دوره ای که هنوز بسيار جوان بود به صفوف سازمان پيوست. طی ضربه های سال 54 دستگير و با استواری تمام در مقابل دشمن ايستاد و در بيدادگاه های نظامی شاه به حبس ابد محکوم گرديد. به دست توانای توده ها در سال 57 از زندان رها شد و به خيل آن ها در مبارزه با رژيم پيوست. در رهبری تشکيلات سازمان نقش ويژه ای را بعد از قيام بازی کرد. فعاليت سياسی اش را با سازمان اکثريت ادامه داد و در سال 61 بعد از يک سال تحت پی گردبودن دستگير و در سال 63 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق محمدشيرودی
رفيق محمد مسئول تشکيلات مريوان سازمان اکثريت در اواخر شهريورماه سال 64 پس از سال ها زندان و شکنجه تيرباران شد. رفيق محمد از چهره های محبوب مردم شهر مريوان بود و در سال های پيکار در راه آرمان های انسانی اش هميشه درکنار مردم قرار داشت و درآخرين آزمونش نيز وقاداری خود را به توده های کار و زحمت در مقابل تحمل شکنجه های وحشيانه دلاورانه از سر گذراند.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق انوشيروان لطفی
11 مهرماه 52 برای باردوم توسط ساواک بازداشت می شود.وی در آن مقطع عضو کميته رهبری فعاليت های دانشجويي بود که به دستور سازمان تشکيل شده بود. ايستادگی رفيق انوش در مقابل شکنجه های بازجويان کوچکترين نشانی از موقعيت وی را رو نمی کند. وی از سال 47 که دانشجوی دانشکده فنی بود يکی از موثرترين نمايندگان دانشجويان دانشگاه تهران در سازماندهی آن ها بود. او به خاطر نقش ويژه اش در اعتراضات دانشجويي برای باراول در ارديبهشت سال 50 دستگير و تا اسفند همان سال در زندان ماند. در دستگيری مهرماه 52 به يک سال زندان محکوم و در مهر53 با آزادی از زندان زندگی مخفی را آغاز نمود. در فروردين ماه 54 يکی از پايگاه های رفقای فدايی در قزوين در محاصره دشمن قرار می گيرد. در اين پايگاه رفقا خشايارسنجری ، محمودنمازی ، منصور فرشيدی و انوش دست به مقاومت مسلحانه زده و رفيق خشايار به شهادت می رسد و 3 رفيق ديگر زنده به دست دشمن می افتند. در شکنجه گاه های اوين و کميته حماسه های مقاومت از سوی اين رفقا دوباره آفريده می شود و بازجويان به زانو می افتند. در 30 دی ماه 57 به دست توانای مردم آزاد می گردد. در ارديبهشت 58 به عضويت کميته مرکزی انتخاب می گردد. مسئوليت ارتباط با پرسنل نظامی و انتشار نشريه سربازوانقلاب را بر دوش می کشد. از سال 62 عضو کميته رهبری سازمان اکثريت در داخل کشور می گردد. در پاييز 62 به اسارت درمی آيد. پس از4 سال زندان و شکنجه در خردادماه 67 تيرباران می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق غلام کيانزاد
مسجدسليمانی بود و در سال 60 در ارتباط با سازمان اقليت بازداشت و در سال 62 در کرج تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق…بهداروند
زاده مسجدسليمان و از رفقای زنی بود که در سال 60 در ارتباط با سازمان اقليت در زادگاهش بازداشت و در همان سال در گچساران اعدام گرديد.
يادش گرامی باد !
فدايي خلق غلام زندی
رفيق غلام درشوشتربه دنياآمد. در سال 60 در آبادان در رابطه با سازمان اقليت دستگير و در همان سال اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق خيراله حسن وند
در مسجد سليمان به دنيا آمد. از فعالين سازمان اقليت بود. در موقع دستگيری با خوردن سيانور به زندگی اش پايان داد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عادل اسکندری
دانشجوی رشته آبياری بود. در سال 54 بازداشت و تا 57 در زندان بود.رفيق عادل از فعالين سازمان اکثريت در سال 59 در اهواز بازداشت و با حکم جنتی در اهواز فورا اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق شهاب نظرپور
مسجدسليمانی بود. در ارتباط با سازمان اقليت دستگير و در سال 63 در مسجدسليمان تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق غلام راستا
رفيق غلام در مسجدسليمان به دنيا آمد. در ارتباط با سازمان اقليت دستگير و در سال 62 در کرج اعدام شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق اصغرآراسته
در سال 1332 در قصرشيرين به دنياآمد. پس از پايان تحصيلات متوسطه آموزگار روستاهای قصرشيرين شد. با اوج گيری انقلاب از پيشروان مبارزه عليه رژيم شاه در منطقه بود. کانون معلمان قصرشيرين را با همکاری رفقايش بنيان نهاد. فعاليت های سازمانی را با فداييان در ستاد شهر قصرشيرين آغاز و در سال 58 دستگير و در پادگان سرپل ذهاب تحت شکنجه قرار گرفت. توطئه اعدام او توسط خلخالی جلاد با اعتراضات مردم نقش برآب شد و رژيم مجبور گرديد که وی را آزاد نمايد. در جريان يورش سراسری به کردستان مسئول جمع آوری کمک های مردم شهرش برای خلق کردبود. در سال 62 بالاجبار راهی تهران شد و در کارخانه های اطراف تهران و کرج مشغول به کارگری شد. در سال 65 در کرمانشاه دستگير و دو سال زندان را در ديزل آباد کرمانشاه و گوهردشت گذراند. در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حسن شهيدی
رفيق حسن را کمتر کارگری است که در آبادان و ماهشهر نشناسند.در يک خانواده زحمتکش به دنيا آمد و از دوران کودکی با محيط های کارگری آشنايي پيدا کرد.در سال های پيش و بعد از انقلاب در سازمان دهی حرکت های اعتراضی کارگری فعال بود. در سال 59 در آبادان دستگير و محکوم به حبس ابد شد. در مقابل اعتراضات گسترده مردم ، رژيم مجبور شد آزادش کند. کانديدای سازمان از ماهشهر گرديدو هم چنان فعالانه در مبارزات صنفی –سياسی کارگران شرکت می نمود. فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان فداييان خلق دنبال نمود. در سال 62 بازداشت و در پاييز 67 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق مجيدآزادسرو
رفيق مجيد در سال 1337 در لاهيجان به دنيا آمد. از دوران دبيرستان فعاليت های سياسی خود را در هواداری از سازمان آغاز نمود. يک بار توسط ساواک دستگير و به سختی شکنجه شد. بعد از قيام مسئول جوانان پيشگام لاهيجان بود. در سال 59 برای ادامه تحصيل راهی آلمان شد ودر رشته الکترونيک صنعتی دانشگاه برلين مشغول به تحصيل گرديد. در اين دوران به سرطان مغز مبتلا شد. به ايران بازگشت و چندی بعد در زادگاهش لاهيجان در سال 66 ديده از جهان فروبست.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق فقيرمحمدزين الدينی
در بخش قصرقند از توابع چابهار در سال 1328 متولد گرديد. با به پايان رساندن دوره دانشسرا به عنوان معلم راهی روستاهای منطقه شد. فعاليت های سياسی – تشکيلاتی خود را پس از قيام با سازمان آغاز نمود. در سال 58 بازداشت و بعد از مدتی آزاد گرديد.برای باردوم در سال 60 دستگير و در زندان پاسداران ايرانشهر تحت شکنجه های وحشيانه قرارگرفت و لب نگشود. در تاريخ 13 دی ماه 61 به جرم ارتباط با سازمان اقليت تيرباران گرديد. مجالس يادبودش در منطقه با حضور گسترده مردم ، ياد و خاطرش را درميان خلقش جاودانه ساخت.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق جمشيد دژآگاه
رفيق جمشيد در شهر دورود به دنيا آمد. در دوران دبيرستان و به هنگام اوجگيری مبارزات توده ها در سال 57 با شرکت فعال در حرکت های اعتراضی با همفکرانش هسته ای درارتباط با سازمان را تشکيل داد. بعد از قيام از فعالين پيشگام دانش آموزی بود و فعاليت های تشکيلاتی اش را با سازمان اقليت پی گرفت. بعد از انتقال به اراک در آبان ماه 60 دستگير و روز 4 آبان ماه 61 به جوخه اعدام سپرده شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عزت بهرامی ( موسی )
رفيق عزت از فعالين سازمان در اراک بود. وی بعد از تغيير و تحولات درونی با سازمان اقليت ادامه کار داد. مسئول انتشارات اراک و پس از انتقال به بروجرد به سازمان دهی بخش انتشارات آن شهر پرداخت و سپس به اراک بازگشت. در 18 ارديبهشت 61 توسط مزدوران سپاه در منزل مسکونی اش دستگير و در 4 آبان ماه اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق سعيدسلطانپور
رفيق سعيد در سال 1319 در خراسان به دنيا آمد. پس از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه دبير دبيرستان های تهران شد. با تاسيس هنرکده آناهيتا از اولين هنرمندانی بود که عضو آنجا گرديد. دوره اين هنرکده را از سال 39 تا 44 با موفقيت گذراند. هم زمان با فعاليت های تئاتری از سال 44 تا 48 دوره دانشکده هنرهای زيبای دانشگاه تهران را به پايان رساند. نمايشنامه هايي چون مرگ دربرابر ، ايستگاه و.. را روی صحنه برد. در سال 47 انجمن تئاتر ايران را با همکاری ناصر رحمانی نژاد تاسيس نمود. در سال 48 نمايش دشمن مردم را به صحنه می برد . در سال 49 ، آموزگاران را کارگردانی می کند. در شب آخر اجرا دستگير می گردد. در سال 50 نمايش چهره های سيمون ماشار را کارگردانی می نمايد. از سال 51 تا 53 دو بار به جرم نوشتن کتاب نوعی از هنر ، نوعی از انديشه دستگير و زندانی می گردد. 3 سال زندان برايش می برندو مجموعه شعر از کشتارگاه محصول اين دوره زندانش می باشد. در سال 56 در شب های شعر گوته و دانشگاه صنعتی با خواندن اشعار آتشين خود در کوره مبارزات توده ها می دمد. در همان سال همراه با چند نفر از رفقايش به خارج از کشور رفته و کميته از زندان تا تبعيد را تشکيل می دهدو با سفر به کشورهای مختلف افشاگر جنايات رژيم سلطنت می گردد. رفيق سعيد در سال 58 نماينده سازمان در تهران معرفی می شود. اجرای نمايش های خيابانی مرگ بر امپرياليسم و عباس آقا ، کارگر ايران ناسيونال را در ميان کوچه و بازار اجرا می کند. فعاليت تشکيلاتی اش را از سال 59 با سازمان اقليت ادامه می دهد. در 27 فروردين 60 در شب عروسی اش دستگير و در 31 خرداد 60 در تهران اعدام می گردد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق فرزاد بيگلری
رفيق فرزاد در شهر رشت متولد شد. بعد از اتمام تحصيلات دبيرستانی راهی انگلستان گرديد. در آن جا همراه با رفيق هميشگی اش منوچهر کلانتری مبارزات گسترده ای را در افشای رژيم شاه در ارتباط با سازمان پيش برد. بعد از مراجعت به ايران در رشته مکانيک دانشگاه صنعتی تهران مشغول به تدريس گرديد. از چهره های شناخته شده اعتصابات استادان و دانشجويان در سال 57 بود. رفيق فرزاد در کميته دموکراتيک سازمان اقليت کار سياسی – تشکيلاتی اش را ادامه داد و با دايرکردن يک فرستنده راديويي توانست پيام های سازمانش را در 17 بهمن 59 و 11 ارديبهشت 60 به گوش مردم رساند. رفيق در سال 59 از دانشگاه اخراج گرديد. در تابستان 61 شناسايي و با تحمل شکنجه های وحشيانه مزدوران در زمستان 61 اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق مجيد شريفی
رفيق مجيد در شهر دورود به دنيا آمد. با مسائل سياسی در دوران دبيرستان آشنا شد. در قيام بهمن ماه فعالانه شرکت داشت و از مسئولين پيشگام دانش آموزی بعد از قيام در زادگاهش بود. در 16 فروردين 59 در ارتباط با تظاهرات بيکاران که خود يکی از سازماندهندگانش بود 2 ماه در زندان خرم آباد در بازداشت ماند. ادامه فعاليت سياسی اش را باسازمان اقليت دنبال نمود. بعد از 30 خرداد 60 به تهران و بعد به اراک منتقل شد. در 19 ارديبهشت 61 دستگير و در 4 آبان 61 در بيابان های اطراف اراک تيرباران شد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق داوود نوروزی
در فروردين 1340 در اراک متولد شد. دوران دبستان و دبيرستان را در همان جا گذراند. در سال های 56-57 در اکثر حرکت های اعتراضی مردم و بويژه دانش آموزان فعالانه شرکت نمود. فغاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اقليت دنبال نمود. در شهريور 60 دستگير و پس از 15 ماه زندان و شکنجه در 4 آبان ماه 60 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق احمد طهماسبی
رفيق احمد دريک خانواده کارگری در مسجدسليمان به دنيا آمد. در 15 سالگی دست به ابتکاری جالب زد و در 28 مرداد با رنگ روی سگی نوشت: من شاه ام ! و سگ را در شهر رها کرد. بازداشت و به دارالتاديب فرستاده شد. با انتقال به بند سياسی زندان اهواز با مارکسيسم آشنا شد. در سال 54 در ارتباط با دستگيری بسياری از فعالين سياسی شهر مبادرت به انتشار اعلاميه و توزيع وسيع آن در استاديوم شهر در روز 4 آبان نمود. در دوره قيام در کنار توده ها حضور فعالی داشت و با برپايي ستاد سازمان مسئول انتشارات ستاددر مسجدسليمان بود. فعاليت های تشکيلاتی اش را باسازمان اقليت پی گرفت و مسئول انتشارات و عضو کميته شهر شد. در پاييز 60 بازداشت و در همان سال اعدام گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق مهران محمدی
رفيق مهران در سال 1339 در بروجرد به دنيا آمد. در دوران دبيرستان فعاليت های سياسی اش را آغاز نمود و از سازماندهندگان اعتراضات توده ای در شهرش بود. با سازمان اقليت کار سياسی اش را دنبال کرد. به اراک منتقل شد. در سال 60 بازداشت و در 4 آبان ماه 61 تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق عليرضا روستا
رفيق عليرضا در سال 1342 در تبريز به دنيا آمد. در سال 56 هنگامی که تنها 14 سال داشت به هواداران سازمان پيوست و تا آخرين لحظات عمرش نيز فدايي باقی ماند. چندين بار دستگير گرديد که آخرين بار آن در فروردين 63 بود. وی فعاليت سياسی را با سازمان اکثريت دنبال نمود. متاسفانه در تابستان 70 بر اثر سانحه برق گرفتگی جانش را از دست داد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق منوچهر سرحدی
رفيق منوچهر در سال 1326 به دنيا آمد. رنج زندگی طاقت فرسای زحمتکشان را با تجربه زندگی خود آموخته بود. در سال 47 وقتی که دانشجوی رشته معماری دانشگاه تهران بود به ميدان مبارزه گام نهاد. در سال 49 به سازمان پيوست. در سال 55 دستگير و با تحمل شکنجه های وحشيانه ساواک در بيدادگاه های رژيم به 15 سال زندان محکوم شد. در آذرماه 57 به دست توانای توده ها از زندان رهايي يافت. مبارزات رفيق منوچهر درکنار سازمان با تلاشی فوق العاده ادامه يافت . کارتشکيلاتی را با سازمان فداييان خلق ايران دنبال نمود. در سال 62 در محل ورودی اتوبان کرج شناسايي و دستگيرشد. آزمون ديگری فرارسيده بود و ايستادگی رفيق منوچهر زير سبعانه ترين شکنجه ها خللی به آرمان هايش وارد نياورد و سرافراز بازجويانش را به خواری انداخت. در بيدادگاه های رژيم اسلامی به حبس ابد محکوم گرديد و در پاييز 67 در مقابل جوخه اعدام قرارگرفت.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق صمد حسين زهی
در سال 1337 در سراوان به دنيا آمد. از همان اوان کودکی با رنج و کار پيوند خوردو با تلاشی خستگی ناپذير توانست دوران دبيرستان را به پايان رساند و با فارغ التحصيل شدن از دانشسرای مقدماتی زاهدان به عنوان معلم راهی دورافتاده ترين روستاهای منطقه سراوان گردد. در سال 55 در ارتباط با محافل دانشجويی فعاليت سياسی خود را آغاز نمود. همراه با جريانات روشنفکری بلوچ در جنبش به پاخيزی توده ای فعالانه شرکت نمود. بعد از قيام در تنها کتابفروشی سراوان مشغول به کار شد. کتابفروشی مورد يورش مرتجعين قرار گرفت اما رفيق صمد با وجودی که شديدا زخمی گرديده بود مانع به آتش کشيده شدن کتابفروشی گرديد. وی که از سال 56 با سازمان آشنا شده بود فعاليت تشکيلاتی اش را با سازمان اقليت ادامه داد. در سال 62 دستگير و توسط مزدوران رژيم تيرباران گرديد.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق صديق ديده ور ( دکتر بهرام )
رفيق صديق در ايرانشهر به دنيا آمد. با اتمام تحصيلات متوسطه در رشته پزشکی تحصيلاتش را به پايان برد و به عنوان يک پزشک خدمتکار توده های رنج کشيده بلوچ بود. فعاليت های سياسی اش را بعد از قيام با سازمان اقليت دنبال کرد و در سال 61 خانه ای که در آن سکونت داشت به محاصره دشمن می افتد و رفيق تا آخرين قطره خونش دست به مقاومتی جانانه زده و در اثر اصابت گلوله مزدوران به شهادت رسيد.
يادش گرامی باد!
فدايی خلق نيوشا فرهی
رفيق نيوشا ، نويسنده ، منتقد و انديشمند متعهد ومبارز به دنبال يک اقدام حماسی در 20 سپتامبر 1987 در اعتراض به حضور خامنه ای در اجلاس سازمان ملل و سياست های جنگ افروزانه و جنايتکارانه رژيم ، خود را به آتش کشيد و باشعار مرگ بر خمينی ، مرگ برسلطنت فرياد رسای يک عمر انسانيت و فداکاری را در زبانه های آتش به پژواک درآورد. رفيق نيوشا دلبستگی شديدی به سازمان داشت و در اين ميان رفيق سعيد سلطانپور جايگاهی ويژه در جان و روانش داشت. در کنار فعاليت های سياسی گوناگون خود ، مديريت خانه کتاب در شهر لوس آنجلس را به عهده گرفته بود و اين محل را به کانون اشاعه آگاهی و فرهنگ چپ و مترقی تبديل گرده بود.
يادش گرامی باد!
فدايي خلق حميد شمس
رفيق حميد در سال 1325 در شيراز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه اش را در شيراز و دوره تخصصی در رشته متالوژی را در تهران گذراند. آشنايي با فرهنگ توده ها و ارتباط گسترده با مردم از دوران جوانی اش با وی عجين شد و همين انگيزه عامل اوليه برای وی در مبارزه با وضعيتی بود که نظام سياسی حاکم بر توده ها تحميل نموده بود. با استخدام در ذوب آهن اصفهان او را به چهره ای قابل اعتماد در ميان کارگران تبديل نمود. هميشه چماق بيکاری و اخراج در بالای سرش در گردش بود.. در سال 55 از کار اخراج گرديد. در سال 56 راهی اردوگاه های فلسطينی گرديد تا با گذراندن دوره های آموزش نظامی مجددا به ايران بازگردد. در سال 57 با پيوستن به يک هسته هواداری سازمان عمليات نظامی عليه مزدوران شاه را سازماندهی می کند. پس از انقلاب در ارتباط با رفقای عشاير در سازندگی مناطق روستايي آسيب ديده از سيل فعالانه شرکت می کند. در سال های 58-59 به خاطر مجموعه مسائلی که در ارتباط با سياست ها و انشعابات در سازمان پيش آمده بود از کادر تشکيلات کناره گيری می کند. در سال 62 با مشکلات بسيار به خارج از کشور می آيد. با ابتلا به سرطان ريه در سال 92 زندگی را بدرود می گويد.
يادش گرامی باد!