سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران از ابتدای شکلگیرش، سیاست تشکیل یک ائتلاف دمکراتیک از مجموعه نیروهای چپ، دمکرات، جمهوری خواه و سکولار-لائیک را در دستور کار خود قرار داده بود. در چند سال اخیر با شتابگیری تحولات ایران و تشدید نارضایتی مردم از حکومت، زمینه برای شکلگیری چنین ائتلافی آمادهتر شد و «همبستگی برای آزادی و برابری در ایران» با توافق ده سازمان و حزب شکل گرفت. ما بعنوان یکی از تشکیل دهندگان این تشکل ، امید آن داریم که در جهت هرچه گسترده شدن همبستگی، گامهای مهمتری با سازمانها، احزاب و جریانات دیگر برداشته شوند.
اطلاعيه کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران :
سال ١٣٩٩، شتاب در جنبش مردم و تشدید بحران مشروعیت رژیم
سال 1398 به پایان رسید. سالی بسیار سخت برای مردم ایران که علاوه بر تحمل ادامه حیات حکومت اسلامی دیکتاتور و فاسد، با بلای طبیعی سیل بزرگ و مخربی که مناطق وسیعی از کشور را درنوردید، آغاز شد و با شیوع و گسترش وسیع اپیدمی «کرونا» به پایان رسید.
مروری گذرا به سال گذشته نشانگر چند برهه مهم طی این سال میباشد:
1-تداوم و گسترش مبارزات مردم در سرتاسر ایران و بالندگی و حضور فعال جنبشهای اجتماعی، کارگری، زنان، دانشجویان، فرهنگیان، بازنشستگان، ملیتهای گوناگون ایران و… در صحنه مبارزه برای آزادی، برابری و دستیابی به حقوق و کرامت انسانی و عدالت اجتماعی یکی از ویژگیهای بارز این سال بود. خیزش آبان 98 مردم در بسیاری از شهرهای ایران که ناشی از فشارهای اقتصادی و معیشتی، اختناق و استبداد، بود نشان از عمق نارضایتی درون جامعه دارد وبه ویژه نمایانگر آنست که مردم با وجود بهای سنگینی که در پی هر حرکت اعتراضی میپردازند، ترسشان از دستگاه سرکوب رژیم جنایتکار فرو ریخته است.
2-بن بست حکومت در یافتن راهی برای خروج از بحران عمیق اقتصادی خود را در بن بست رژیم در «برجام» نشان داد. آرزوهای رژیم برای برداشته شدن تحریمها و سرازیر شدن سرمایههای خارجی، به دنبال امضاء توافقنامه «برجام» با روی کار امدن دولت ترامپ و اتخاذ سیاست تشدید فشار به حکومت ایران برای پذیرش شرائط امریکا، به تدریج برباد رفت و ناتوانی اروپا در مقابله با سیاست دولت امریکا و جلوگیری از خروج امریکا از این توافقنامه عملا جائی برای خوش خیالی باقی نگذاشت. ترامپ نه تنها از برجام خارج شد بلکه دامنه تحریمها را هم گسترش داد و بحران اقتصادی و به دنبال آن بحران اجتماعی و سیاسی تشدید شد. سردمداران حکومت با اتخاذ سیاست تشدید تشنج در منطقه به امید وادار کردن امریکا به عدول از سیاستهای خود، دست به یک قمار بی چشمانداز زدند. رجزخوانی سران حکومت و در راس آنان شخص خامنهای از یک سو و آتش سوزی ، خرابکاری و انفجار در چند کشتی نفتکش در بندر فجیره وحمله چند پهپاد به تاسیسات انتقال نفت عربستان از سوی دیگر، تنش بین امریکا و حکومت اسلامی را افزایش داد. حاصل این اقدامات، اما چیزی جز صعود دوباره نرخ ارز واستمرار افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم و گرانی سرسامآور وانتقال بار گرانی لجام گسیخته بر زندگی مردم نبود.
3-علیرغم میانجیگریهای دولتهای مختلف از جمله فرانسه به دلیل مخالفت و امتناع خامنهای از مذاکره آشکار با امریکا و حفظ فضای نه جنگ نه صلح ، تداوم مداخله مستقیم و غیرمستقیم در امور داخلی کشورهای منطقه نظیر عراق، لبنان، یمن و در یک کلام سیاست تنش افزای سران کشوری و لشگری، منجر به منزویتر شدن رژیم در عرصه بینالمللی شده است. هیچکدام از تلاشهای رژیم برای نجات برجام به جائی نرسیده است. بنبست برجام، معضل بزرگ دیگریست که رژیم با آن دست به گریبان میباشد. احتمال ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و خطر بازگشت تحریمهای همه جانبه، در شرایطی که تحریمهای تا کنونی امریکا، اقتصاد ایران را با معضلات فراوانی مواجه ساخته، به فلج شدن کامل آن خواهد انجامید. گزارش سه ماه آژانس بینالمللی انرژی اتمی که روز سهشنبه ۱۳ اسفند (سوم مارس) منتشر شد حاکی از عدم همکاری لازم ایران با مأموران این آژانس بوده و امکان به صدا در آوردن زنگ خطر راجع به برنامه هستهای ایران را محتمل ساخته است.
4-افزایش بحرانهای اجتماعی و گسترش نارضایتی عمومی نه تنها به عمیقتر شدن شکاف بین مردم و حکومت میانجامد، بلکه به اختلافات درون حکومت هم دامن میزند. بحران اقتصادی-اجتماعی سال 1398 سردمداران حکومت را ناگزیر به سمت کاهش هرچه بیشتر اختلافات درون حکومت و یک دست کردن آن سوق میدهد. هرچند حاکمیت در سرکوب مردم یک دست عمل کرده و میکند اما در درون خود گرفتار تنش، درگیری و بحران میباشد. نمایش انتخاباتی 2 اسفند به واقع اقدامی برای یک دستتر کردن مجلس شورای اسلامی، که البته سهم چندانی در قدرت ندارد، بود. اما دعواها و صف آراییها در هرم قدرت در موارد بسیاری و از جمله جانشینی رهبر همچنان ادامه دارد. انتخابات اسفند ماه بیان این روند ناگزیر یک حکومت دیکتاتوری فاسد در مقابله با بحرانهای درونی خود است. مورد چشمگیر این انتخابات، از سوئی یک صدا شدن اکثریت اپوزیسیون در تحریم انتخابات و از سوی دیگر عدم حضور اکثریت مردم در پای صندوقهای رای بود. این پشت کردن به صندوقهای رای قبل از هر چیز بیانگر یک چرخش مهم در نوع باور مردم به روند تحولات در جامعه و ناامید شدن آنها از کارآئی انتخابات در جمهوری اسلامی است. این گام مهمی در روند فروپاشی رژیم و حرکت به سوی آزادی و دمکراسی است.
5-سال 1398 با شوک سیل وسیع در 24 استان کشور آغاز شد. این فاجعه باعث مرگ دهها نفر و بی خانمانی هزاران خانوار و وارد شدن خسارات عظیمی بر کشاورزان و دامپروران ایران به ویژه مناطق غرب و جنوب غربی و استان گلستان بود. حکومت اسلامی که طی سالیان متمادی با تخریب بسیاری از اراضی جنگلی، سد سازیهای بی رویه ، مسدود و منحرف کردن مسیر طبیعی رودخانه ها و … مسئولیت مستقیم در افزایش صدمات ناشی از این سیل را بر عهده دارد، نه تنها به یاری مردم آسیب دیده نشتافت بلکه در مناطقی همچون خوزستان ( اهواز، هویزه و..) به مقابله با مردمی که به اعتراض دست زده بودند، پرداخت. آنچه در این واقعه برجسته شد، همبستگی قابل تحسین مردم سراسر ایران، فرهنگیان، دانشجویان، کارگران و..بود که با تشکیل ستادهای همیاری و جمع آوری کمک های مردمی به یاری هموطنان سیل زده شتافتند. دیماه نیز زحمتکشان سیستان و بلوچستان با سیلی خانمان برانداز روبرو شده و خسارات عظیمی را متحمل گشتند. مردم ایران اما سال 1398 را با فاجعهای به مراتب عمیقتر به پایان میرسانند، اپیدمی «کرونا». مدیریت به غایت ناکارا و به ویژه تلاش در پنهان کردن این اپیدمی در آغاز شیوع بیماری در ایران و پس از علنی شدن بیماری، عدم اتخاذ سیاستهای درست به ویژه جلوگیری از شیوع وسیع آن با منع کردن تجمع مردم در اماکن عمومی مختلف باعث شده است که مطابق آمار رسمی تلفات این بیماری به بیش از هزار نفر و چندین ده هزار نفر بیمار برسد و این در حالیست که آمار غیر رسمی حاکی از چندین برابر بودن این ارقام می باشد. در این سیاست بیش از هر چیز مسئله تلفیق دین و حکومت نقش داشت. حکومتیان نشان دادند که برای حفظ اعتقادات مذهبی و به ویژه اعتقادات خرافی مردم به معجزه آسا بودن اماکن مذهبی، که دستمایه کارو کاسبی ملایان و بقای آنها در قدرت است، آماده اند تا هزاران انسان را قربانی کنند. اما واقعیتهای زمینی بر اوهام و خرافات آسمانی غلبه کرده است و اکنون از چپ راست رهبران مذهبی و آیتاللههای ریز و درشت فتوی میدهند که باید به دستورالعملهای پزشکان توجه کرد و لازمالاجرا است. اماکن «دارالشفاء» اسلامی اکنون خود نیاز به الکلپاشی دارند و مراجع مذهبی را وادار کرده است که در توجیه استفاده از الکل برای ضدعفونی کردن اعلام کنند که الکل خود نجس نیست بلکه خوردن آن ممنوع است!
6 – هرچند در هفتههای اخیر شیوع ویروس کرونا و مرگ و میر ناشی از آن مردم را وحشت زده و نگران کرده و بسیاری از مسایل و خواستهای آنان را تحت شعاع قرار داده است اما برخورد ناکارآمد سران رژیم با این اپیدمی و مسئولیتی که خود این جنایتکاران در گسترش ابعاد و عواقب آن دارند، دلیل دیگری برای اعتراضات مردم خواهد بود. چرا که علاوه بر ضایعه انسانی و مرگ دردناک هزاران نفر، این حکومت نه میخواهد و نه میتواند ضربات و عواقب اقتصادی ناشی از این بیماری که بسیاری را بر خاک سیاه نشانده است، را جبران کند. از طرفی خواستهای بر حق جنبشهای اجتماعی همچنان با قوت خود و چه بسا قویتر پا برجا هستند و با فروکش کردن اپیدمی، جامعه ایران شاهد خیزشهای نوینی خواهد بود. جا دارد که گفته شود که در همین اوضاع بحرانی هم این جنبشها خاموش نیستند و اعتراضات مختلفی بخصوص از جانب کارگران صورت گرفته و می گیرد.
7-تورم در فروردین ماه مرز 50 درصد را عبور کرد و در اردیبهشت ماه به 1/ 52 درصد رسید. در ابتدای سال قیمت دلار 13 هزار تومان بود و در پایان سال به 16هزار تومان رسید، یعنی یک رشد 23درصدی . تحریمهای امریکا در پایان سال با کاهش چشمگیر بهای نفت در بازارهای جهانی تکمیل شد. شیوع ویروس کرونا ابتدا در چین و سپس در سرتاسر جهان به بستن مراکز تولید و تجمع مردم انجامید و در فاصله کوتاهی سطح تقاضا برای نفت را به شدت کاهش داد. عربستان کوشید تا در توافق با دیگر تولیدکنندگان نفت و با کاهش سطح تولید، از سقوط قیمت نفت جلوگیری کند که با مخالفت روسیه، این تلاشها بجائی نرسید. کاهش چشمگیر فروش نفت و پائین بودن قیمت آن، در حالی که در بودجه امسال قیمت پایه نفت 50 دلار تعیین شده است، عمق بحران مزمن اقتصادی کشور را بیشتر خواهد کرد. بر این میتوان ورود ایران به لیست سیاهFATF را، که حاصل نفوذ مراکز قدرت به ویژه سپاه در اقتصاد کلان ایران و نیاز اینان به خارج کردن میلیاردها دلار از ثروتهای ملی چپاول شده از ایران است، را نیز اضافه کرد. افت 10 درصدی تولید ناخالص داخلی طی سال میلادی گذشته تنها یکی از شاخصهای ابعاد وسیع این بحران میباشد. همزمان افزایش دائمی قیمت ارز دلار در ایران چیزی جز تشدید تورم لجام گسیخته و گرانی سرسامآور نیست.
ما همانطور که بارها اعلام کرده ایم بر این باوریم که اصلی ترین دشمن مردم ایران حکومت اسلامی میباشد. تنها با سرنگونی و عبور از لاشه متعفن این رژیم است که میتوان در راه دشوار برقراری یک جمهوری دمکراتیک و سکولار گام نهاد. ما همچنین بر این باوریم که این حرکت سترگ تاریخی بر عهده مردم ایران میباشد. هم از این رو اعتقاد داریم که با بالندگی جنبشهای اجتماعی و برقراری همبستگی و پیوند نزدیک بین آنها و خیزش مردم ایران که دیگر توهمی نسبت به حکومت جنایتکار اسلامی ندارند، در آینده ای نه چندان دور، بساط این رژیم برچیده خواهد شد و مردم ایران طعم شیرین آزادی را خواهند چشید.
در راه رسیدن به چنین روزی ما به عنوان بخش کوچکی از اپوزیسیون حکومت اسلامی، به سهم خود میکوشیم از مبارزات مردم در سرتاسر ایران حمایت کرده و درحد توان خود در گسترش آنها تلاش کنیم. در این راستا همکاری، اتحاد و ائتلاف گسترده نیروهای جمهوری خواه ، دمکرات و لائیک در حمایت از مردم و دادن امید بیشتر برای فردایی بهتر را ضرورتی عاجل و مبرم میدانیم.
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران از ابتدای شکلگیرش، سیاست تشکیل یک ائتلاف دمکراتیک از مجموعه نیروهای چپ، دمکرات، جمهوری خواه و سکولار-لائیک را در دستور کار خود قرار داده بود. در چند سال اخیر با شتابگیری تحولات ایران و تشدید نارضایتی مردم از حکومت، زمینه برای شکلگیری چنین ائتلافی آمادهتر شد و «همبستگی برای آزادی و برابری در ایران» با توافق ده سازمان و حزب شکل گرفت. ما بعنوان یکی از تشکیل دهندگان این تشکل ، امید آن داریم که در جهت هرچه گسترده شدن همبستگی، گامهای مهمتری با سازمانها، احزاب و جریانات دیگر برداشته شوند.
ما به عنوان عضوی از خانواده چپ ایران نیز با اعتقاد به این که کارگران و زحمتکشان و مبارزات آنان نقش تعیینکنندهای در سرنوشت آتی ایران دارند، یکی دیگر از وظایف اصلی خود را تلاش جهت همکاری و نزدیکی نیروهای چپ و پشتیبانی فعال و موثر از خواستهای کارگران و زحمتکشان میدانیم.
در آغاز سال 1399 حکومت ایران بیش از هر زمان دیگری چه در ایران و چه در سطح جهان منفور و منزوی است. حکومت در سالجدید، با کسری بودجه، رشد متغیرهای پولی، کاهش درآمدهای نفتی، تداوم تحریمها و رکود ناشی از شیوع کرونا مواجه است و عملکرد اقتصاد در سال ۱۳۹۹ و عبور از بحرانهای اقتصادی در سال جدید، جدای از نقش متغیرهای خارجی، بستگی به رفتار دولت خواهد داشت. این روشن است که امسال نیز چون سالهای قبل دولت برای جبران کسری بودجه خود، با توجه به کاهش صادرات نفت و کاهش بهای آن، دست به دامن بانک مرکزی شود و اسکناس بدون هرگونه پشتوانه چاپ کند و بدین طریق همچون سالهای گذشته بر رشد تورم بیافزاید. مردم به تجربه دریافتهاند که حکومت مذهبی قادر به پاسخگوئی به مطالبات آنان نیست. بیاعتمادی مردم به حکومت در حدی است که برخی از چهرههای خود حکومت هم بدان اعتراف دارند. اما ساخت و بافت این نظام به گونهای است که راهی جز ادامه آنچه در این چهل سال طی کرده است را ندارد. مردم هم این را دریافتهاند، اما آنچه فعلا باعث تداوم این حکومت میشود فقدان یک چشمانداز روشن برای آینده پس از این حکومت است. از این رو است که برآمد یک آلترناتیو جمهوریخواه دمکراتیک-لائیک اهمیتی دو چندان مییابد.
با آرزوی خاتمه سریع شیوع بیماری کرونا در ایران و جهان، به امید این که در این سال نو مبارزات مردم برای رسیدن به دمکراسی، آزادی و برابری و عدالت بیش از پیش شود و گامهای بلندی برای رهائی از اختاپوس حکومت اسلامی برداشته شود و با امید به این که در این سال ائتلافی بزرگ از جمهوریخواهان دمکرات و لائیک شکل گیرد،
سالی سرشار از سلامتی و تندرستی و موفقیت در مبارزات مردم را آرزو میکنیم.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
اول فروردین ١٣٩٩ – ٢٠ مارس ٢٠٢٠