
تجربهی آرژانتین باز تأیید این نکته است که شوراهای مدیریت کارگری در دوران سرمایهداری در شرایط بحرانی به وجود میآیند و با پایان بحران از بین میروند. در مواردی که باقی میمانند، تنها واحدهای کوچک و گاه متوسطاند، و آنها هم فارغ از الزامات سرمایهداری نیستند، و بدون حمایت یا تأیید نظام سیاسی و حقوقی نمیتوانند ادامه حیات دهند. کنترل کارگری واقعی و سراسری، آنهم با محدودیتهایی، تنها با اجتماعیشدنهای مستقیم و غیر مستقیم در اوج گذار از سرمایهداری و بعد از آن میتواند صورت پذیرد. در دوران سرمایهداری، برکنار از کارگاههای کوچکی که میتواند به مالکیت و مدیریت کارگرانش در آید، تنها راه پیشروی جبههی کار، «مشارکت» در مدیریت یا «هم-گردانی» است، مشارکتی که با تقویتِ هرچه بیشتر طبقهی کارگر و تشکلهای دموکراتیکِ آن، پیشرفتهتر و رادیکالتر میشود.
سعید رهنما
منبع : نقد اقتصاد سياسی
امکانات و تنگناهای کنترل کارگری
نقد کتاب : «خودگردانی کارگران در آرژانتین: مقابله با نولیبرالیسم از طریق اِشغالِ کارخانهها. ایجاد تعاونیها…» نوشتهی مارچلو وییتا :
خودگردانی کارگران در آرژانتین: مقابله با نولیبرالیسم از طریق اِشغالِ کارخانهها. ایجاد تعاونیها…[1]
نوشتهی مارچلو وییِتا
ناشر هِی مارکت بوکس، شیکاگو، ۲۰۲۰
تعداد صفحه: ۶۴۴

کتاب خودگردانی کارگران در آرژانتین…. گزارش و بررسی مفصلی است دربارهی پیدایش تعاونیهای تولیدیِ کارگری در صنایع بحرانزدهی آرژانتین و نقش برجستهی کارگران در اِشغال و ادارهی خودگردان پارهای از کارخانههایی که از اواخر دههی ۱۹۹۰ و پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۰ تعطیل شدند یا رو به تعطیلی بودند. کتاب بهرغم سبکِ خاص نگارش و پارهای نتیجهگیریهای کلی و بحثانگیز، نمونههای جالبتوجهی از چگونگی ایجاد این واحدهای خودگردان کارگری را عرضه میکند. جنبش کارگری آرژانتین یکی از برجستهترین جنبشهای کارگری در جهان است و درسهای بسیاری برای ما بههمراه دارد.
برای درک بهتر شرایط اقتصادی/سیاسیای که به این حرکتهای کارگری منجر شد، اشارهی مختصری به زمینهی تاریخی شکلگیری تشکلهای کارگری در آرژانتین و رابطهی آنها با دولت و سرمایهداران، با تأکید بر نقش «پرونیسم» ضروری است. پس از آن جنبههای مهم کتاب – و نه تمام بحثهای طولانی و گاه تکراری و درهمآمیختهی آن – بررسی خواهد شد. در آخر به پارهای نتیجهگیریها در مورد کنترل کارگری در دوران سرمایهداری اشاره خواهم کرد.
زمینهی تاریخی
صنعتیشدن آرژانتین از دههی ۱۹۳۰ میلادی در دولتهای بیثبات نظامی و غیرنظامی آغاز شد.[2] بورژوازی داخلی بیشتر و بیشتر خواهان بهدست گرفتن صنایعی بود که تحت کنترل سرمایهداران خارجی بهویژه انگلیسی قرار داشت. تأکید آنها بر سیاست جایگزینی واردات بود، و صنایع کاربرِ مصرفی روبهرشد بودند. در آن زمان از موجهای مهاجرین اروپایی در دهههای قبل کاسته شده بود و توجه سرمایهداران معطوف به جلب نیروی کار ارزان داخلی از روستاها شده بود. بحران اقتصادی جهانی آن زمان و کاهشِ تقاضای خارجی برای مواد اولیه، روند صنعتیشدنِ متکی به اقتصاد داخلی را شدت بخشیده بود. همزمان طبقهی کارگر روبهرشد بود و اتحادیههای کارگری با گرایشهای گوناگونِ سندیکالیستی، سوسیالیستی و کمونیستی که مهاجرینِ اروپایی اندیشهی آن را با خود بههمراه آورده بودند، به وجود میآمدند و زیر چتر واحد کنفدراسیون عمومی کارگران (CGT)، سازماندهی میشدند.