ديدگاه
اسرائیل نه هم مرز ایران است و نه حتی در ابتدای انقلاب بر خلاف جمهوری اسلامی تحرک معناداری علیه حکومت از خود نشان داده است. اینکه حکومت اسرائیل متجاوز و جنایتکار است تردیدی نیست. اینکه حکومت هائی با دولت اسرائیل به دلیل دفاع از مردم فلسطین و مخالفت با صهیونیسم قطع رابطه کنند، حق آن هاست و کسی نمی تواند این حق را نادیده بگیرد، (هر چند که جمهوری اسلامی دشمنی اش با اسرائیل دفاع از مردم فلسطین نیست) اما هیچ حکومتی حق ندارد نابودی حکومت دیگر را در دستور بگذارد. اعلام محو و نابودی اسرائیل معنائی جز اعلام جنگ به این کشور ندارد.
محمد اعظمی – عصرنو
چرا مسئول اصلی حمله به ایران جمهوری اسلامی است؟
ما مخالف جنگ و مدافع صلح هستیم و معتقدیم مردم ایران در صورت حمله نظامی اسرائیل همزمان علیه جنگ طلبان، داخلی و خارجی، مبارزه می کنند!
در سالگرد ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در سرسخن سایت “به پیش” با عنوان “به ایران حمله نظامی خواهد شد؟” تاکید شده بود اگر تغییراتی غیرقابل پیش بینی رخ ندهد، حمله نظامی دولت متجاوز و جنایتکار نتانیاهو به ایران منتفی نیست. این مطلب با این احکام به اتمام رسیده بود:
“جمهوری اسلامی نه در داخل کشور مردم را با خود دارد و نه حمایت هیچ قدرت بزرگی را توانسته است کاملا جلب کند. افزون بر این، با شعار نابودی اسرائیل، که عضوی از سازمان ملل است، پشتیبانی از خود را برای دیگر کشورها دشوار کرده است. از اینرو اگر تغییری اساسی و چرخشی معنادار در سیاست خارجی خود ندهد، احتمال زدن زیرساخت های ایران در گرماگرم انتخابات آمریکا منتفی نیست. البته امید بستن به تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی بنا به تجربه چندان واقعی نیست. در صورت کشیده شدن شعله های جنگ به درون کشور مسئول اصلی حمله به ایران بدون تردید جمهوری اسلامی است. همانگونه که مسئول اصلی جنگ در غزه و لبنان حکومت نژادپرست نتانیاهو ست. ایستادن کنار حکومت فاسد و مستبد جمهوری اسلامی یا دولت متجاوز و فاشیست نتانیاهو، فاجعه ای است که جز خیانت نام دیگری نمی توان بدان گذاشت. نیروهای طرفدار صلح نمی توانند علیه یک جنایتکار کنار جنایتکار دیگر بایستند.”
در ادامه این مطلب در اوضاع بهشدت متشنج خاورمیانه و افزایش نگرانی برای حمله نظامی اسرائیل به ایران این پرسش مطرح است که مسئول چنین وضعیتی کیست و چه سیاستی را میتوان در ارتباط با آن اتخاذ کرد:
ابتدا بگویئم جمهوری اسلامی با ایران در اساس یکی نیست. برخی جریانات و فعالان سیاسی با درهم آمیزی آنها می کوشند این دو را یکی معرفی کنند تا از آن بهره برداری سیاسی به سود حکومت کنند. جمهوری اسلامی رژیمی است که قدرت را در ایران بهدست گرفته از منافع گروه معینی علیه اکثریت مردم ایران دفاع می کند. این حکومت مثل سایر قدرتها عمر کم و بیش محدودی دارد. بدون شک اگر نگوئیم به زودی، بالاخره از قدرت پائین کشیده می شود و نیروی دیگری جایگزین آن خواهد شد. ایران پیش از جمهوری اسلامی وجود داشته پس از آن نیز وجود خواهد داشت. این شاید توضیح واصحات باشد اما بدین خاطر مهم است که افرادی با درهم آمیختن جمهوری اسلامی با ایران می کوشند از طریق نگاه مثبت مردم به کشورشان حکومت مستبد حاکم را توجیه کنند.
جمهوری اسلامی مسئول اصلی همه نابسامانی های کشورمان ایران از جمله، مسئول حمله به ایران است. این حکومت از ابتدای به قدرت رسیدنش به اسرائیل اعلام جنگ داده و نابودی این حکومت را در برنامه اش طرح کرده است. (البته اینجا بحث روی اسرائیل متمرکز است وگرنه در کنار اسرائیل ستیزی، استکبار ستیزی را دنبال می کرد و در ابتدا می خواست دنیا را از فتنه برهاند و مرگ بر اسرائیل و آمریکا و شوروی سر می داد) تبلیغ مستمر نابودی اسرائیل با هزینهی سنگین انسانی و مالی برای پیشبرد مشیای نه فقط مداخلهجویانه بلکه تبهکارانه را پیش برده است. برای تحقق این هدف و پیشبرد سیاستش از همان ابتدا به شکل غیر مستقیم وارد جنگ اعلام نشده با اسرائیل شده است. طی همین ۴۶ سال هر جریانی که نابودی اسرائیل را در دستور داشته مورد حمایت قرار داده و به این هم بسنده نکرده، جریانات شیعی را در کشورهای دیگر برای این هدف ایجاد و سازمان داده است. حداقل ۱۵ گروه شیعی ریز و درشت نظیر حزب اله لبنان، حزب اله سوریه، حشدالشعبی عراق، فاطمیون أفغانستان، زینبیون پاکستان و …. همگی با پول و امکانات مردم ایران توسط جمهوری اسلامی ساخته شده و با سرمایه های مملکت مسلح شدند تا اسرائیل را از صفحه روزگار محو کنند. علاوه بر اینها، حماس در غزه و حوثی ها در یمن همگی بدون پشتیبانی مالی و نظامی جمهوری اسلامی نمی توانستند بدین اندازه قدرت بگیرند. دشمنی با اروپا و آمریکا و حضور نظامی در لبنان و سوریه، ایجاد نیروهائی که با عنوان محور مقاومت شناخته می شوند برای ضربه زدن به اسرائیل، همگی پای ایران را به شکل غیر مستقیم به درگیری نظامی با اسرائیل باز کردهاست.
اسرائیل نه هم مرز ایران است و نه حتی در ابتدای انقلاب بر خلاف جمهوری اسلامی تحرک معناداری علیه حکومت از خود نشان داده است. اینکه حکومت اسرائیل متجاوز و جنایتکار است تردیدی نیست. اینکه حکومت هائی با دولت اسرائیل به دلیل دفاع از مردم فلسطین و مخالفت با صهیونیسم قطع رابطه کنند، حق آن هاست و کسی نمی تواند این حق را نادیده بگیرد، (هر چند که جمهوری اسلامی دشمنی اش با اسرائیل دفاع از مردم فلسطین نیست) اما هیچ حکومتی حق ندارد نابودی حکومت دیگر را در دستور بگذارد. اعلام محو و نابودی اسرائیل معنائی جز اعلام جنگ به این کشور ندارد.
در عین حال حمله به ایران بدون اما و اگر محکوم است چون ایران و جمهوری اسلامی یکی نیستند. ما همزمان علیه جنگ طلبان به خصوص علیه دولت فاشیست و متجاوز اسرائیل با تمام توان خود ایستاده ایم و بر این باوریم که مردم در برابر متجاوزان به ایران ساکت نخواهند نشست. دولت اسرائیل از بدو پیدایش تا امروز هر زمان که توانسته دست به تجاوز به خاک فلسطین و جنایت در حق مردم این سرزمین زده است. امروز نیز در غزه و لبنان نشان داده است که به هیچ معیار انسانی پابند نیست. با خشم و نفرتی غیر انسانی بر سر بیمارستانها، مدارس، مراکز امدادرسانی جهانی، ساختمان های مسکونی حتی چادرهائی که خودشان مردم را برای در امان ماندن از بمب و موشک به آنجا هدایت کرده اند، بمب می ریزند و به راحتی زن و مرد و کودک و سالمند عادی را قتل عام می کنند. برای این اقدامات ضدبشری نیز بهانه ای در جیب دارند. “در این مراکز جنگجویان سنگر گرفته اند” به همین بهانه از کودک شیرخوار گرفته تا بیماران و سالمند را فتل عام می کنند. هر کجا هم که جهان به اعتراض برخاسته حداکثر می گویند “اشتباه شده و بررسی می کنیم.” اسرائیل با ایران نیز اگر بتواند جز این رفتار نمی کند. به نام مراکز نظامی شهرهای بزرگ را بر سر ساکنانش خراب خواهد کرد. اسرائیل به بهانه وجود یک پاسدار می تواند با بمب های ویرانگر آمریکائی، شهری را ویران و مردمان آن را نابود کند. از اینروست که مردم ایران ضمن مبارزه با جمهوری اسلامی که دهها هزار نفر از مردم ایران را طی این سالها به قتل رسانده، در برابر حمله نظامی اسرائیل و متحدانش ساکت نخواهد نشست. اگر جنگی درگیرد جز ویرانی خانه و کاشانه مردم و تخریب زیرساخت های جامعه حاصلی دیگری نداشته و نخواهد داشت. حمله به ایران به نام حمله به جمهوری اسلامی ممکن است حکومت را تضعیف کند اما مردم را به نیستی می کشاند و دست حکومتگران را برای خفه کردن اعتراضات به بهانه جنگ بازتر می کند. همین روزها جمهوری اسلامی با استفاده از فضای جنگی دهها تن را اعدام کرده و بسیاری از فعالان مدنی را دستگیر نموده است.
جمهوری اسلامی امروز مردم ایران را در برابر خود دارد. ضربات پی در پی مردم حکومت را ناتوان و بحرانی کرده است. حمله نظامی تداوم این مبارزه را زیر سوال می برد. توان جنبش را در رویاروئی با حکومت تضعیف و امکان سرکوب آن را بیشتر می کند. جنگ طلبان داخلی دوستان مردم ایران نیستند. چون جدا از دریوزگی آنها در بارگاه قاتل و فاشیستی چون ناتانیاهو در خدمت تداوم حکومت آدمکش جمهوری اسلامی قرار می گیرند. نیروهای سیاسی که دل در گرو عدالت و آزادی دارند می بایست پرچم نه به جنگ و دفاع از صلح را برافرازند و برای اینکه صدایشان به گوش ها برسد، اهمیت دارد راهی برای پرطنین کردن صدای خود پیدا کنند. ما اگر نتوانیم فعالیت هایمان را در یک مرکز و کانون هماهنگ کنیم، صدای جنگ طلبان داخلی که پشتیبانی نیروهای خارجی را هم دارند، به گوش ها می رسد. جمهوری اسلامی در جنگی فرسایشی با مردم ایران از کشته پشته بالا برده است. چقدر باید این جنایتها تداوم پیدا کند و شمار آن باید به چه رقمی برسد که ما انرژی خود را برای درهم شکستن تهاجم حکومت، متمرکز کنیم. اینهمه جنایت کافی نیست که به خود آئیم.
خطر حمله نظامی بدون به زیر کشیدن جمهوری اسلامی برطرف نخواهد شد. برای این منظور می بایست جریانات طرفدار دموکراسی صدای نه به جنگ و نه به حکومت جنگ افروز را متحدا نیرومند کنند. اکنون آمریکا با تحویل سامانه پدافند ضدموشکی تاد به اسرائیل و با اعزام ۱۰۰ نفر از نیروهای مرتبط با این سامانه مستقیما خود را وارد درگیری احتمالی با ایران کرده است. بدون شک برخی از این اقدامات، جنگ روانی است اما خطر حمله هم کم نیست. البته ابعاد چنین اقدامی به عوامل متعددی وابسته است، که قابل پیش بینی نیست. راه کاستن از دامنه این تشنج مبارزه نیروهای آزادیخواه برای تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دست برداشتن رژیم از سیاست حمایت “محور مقاومت” است، که تجربه نشانداده است که امید بستن به این تغییر چندان واقعی نیست. اما هر چه صدای نیروهای ضد جنگ و طرفداران صلح در این لحظه نیرومندتر شود، خطر حمله کمتر شده و امکان مبارزه مردم برای برچیدن بساط جمهوری اسلامی موثرتر پیش خواهد رفت.