بمناسبت مرگ نابهنگام همايون فرهادي
« من از يادت نمي کاهم» *
پندار مرگ اگر بر باور مي نشست
تو بارها و بارها مرده بودي
به روايت تاريخ
وعشق مرده بود
بي هيچ شبهه اي
دستهاي باد
برجان چنگ زخمه مي زند
رعشه بر اندام
اشک در چشم
سرودهاي عاشقانه ات را
فرياد مي کند
تو از سلاله کدامين عاشقان بودي
که اينگونه پس از تو
گلخنده هاي اميد
از حرکت باز ايستاد
در سوگ تو
شادمانه اشک خواهيم ريخت
بي آن که با تو
وداع کنيم
بهار را با تو سفره خواهيم چيد
و روز نو را با تو مي آغازيم
شاپور بهرامي ۱۱ نوامبر ٢٠٠٤
* نيما يوشيج