آيا حمايت بيگانگان از جنبش هاي مردمي قابل دفاع است؟

زمينه ها و زمانه ها – راديوي بين المللي فرانسه

بيژن برهمندي

ليبي-بنغازي / راسم جشن روز 29 اکتبر

همين روزها يکي از فعالان سياسي ايراني در مقاله اي به مناسبت قتل معمر قذافي اين پرسش را مطرح کرده است که آيا آزاد کردن ميهن با دست بيگانگان – که بيگمان دنبال مطامع خود هستند – افتخار است و جاي شادي دارد؟
کسان ديگري بر اين باورند که قتل فجيع قذافي، بدست بيگانگان سازماندهي شده بود تا محاکمه اي انجام نگيرد و رازهاي پنهان بر ملا نشوند.
برخي ديگر به توقعات غرب از حاکمان جديد اشاره کرده و مدعي اند که تصادفي نيست حالا که حکومت ليبي “خودي ” شده است ديگر هيچ کشور غربي به سخنراني رهبر جديد ليبي مبني بر احياي چند همسري و بازگشت قوانين شريعت ايرادي نمي گيرد.
براستي دخالت نظامي کشورهاي مختلف جهان با هدف اعلام شده دفاع از مردم غيرنظامي در مقابل يک رژيم سرکوبگرمي تواند قابل توجيه باشد؟
اگر بپذيريم که سرکوب معترضان در درون يک کشور مفروض ديگر يک موضوع داخلي محسوب نمي شود و جهانيان حق اعتراض و حتي مداخله دارند، مرز هاي اين مداخله را چگونه بايد تعريف و ترسيم کرد؟
آيا قطعنامه ۱۹۷۳ شوراي امنيت سازمان ملل متحد، که در ماه مارس ۲۰۱۱ بقصد مداخله در ليبي و حمايت از مردم غير نظامي اين کشور تصويب شد، با به رسميت شناختن مفهوم “مسئوليت حمايتگرانه” گام جديدي در عرصه توجيه مداخلات بين المللي برداشته است؟
اين اصل را بايد بازکردن دست بيگانگان در دخالت در امور داخلي کشورها تفسير کرد ؟ و يا محدود کردن اختيارات ديکتاتورها و تقويت امکان مانور نيرو هاي ناراضي در درون کشورها محسوب مي شود؟
در سوريه اينک شمار قربانيان سرکوب هاي نظامي رژيم بشار اسد، به روايت سازمان ملل از رقم سه هزار نفر گذشته است؟
در حاليکه کساني از کمک هاي بين المللي درباره ليبي اظهار ناخشنودي مي کنند، کم نيستند کسان ديگري که در ماههاي اخير خواهان مداخله جامعه بين المللي در سوريه بوده و عدم مداخله نظامي غرب در اين کشور را نوعي همدلي پنهان با بشار اسد و يا تمايل پنهان اسرائيل به حفظ اين رژيم تفسير کرده و همزمان سرسختانه خواهان دخالت غرب بقصد جلوگيري از خونريزي ها شده اند.
براستي قطعنامه ۱۹۷۳ را چگونه بايد تفسير کرد؟ آيا برسميت شناختن احساس”مسئوليت حمايتگرانه” را نسبت به حفظ جان شهروندان کشورهاي قرباني ديکتاتوري، مي توان يک حق جديد بين المللي قابل دفاع ارزيابي کرد؟
آيا به صرف مخالفت با کمک هاي نظامي خارجي، با کمک هاي غيرنظامي، همچون کمک هاي مالي، لجستيکي، سياسي و رسانه اي هم بايد مخالفت کرد؟
در ميز گردي که به اين موضوع اختصاص داده ايم، آقايان فرخ نگهدار، فعال سياسي و تحليلگر مسائل ايران، محمد اعظمي، عضو کميته مرکزي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران و مجتبي واحدي، روزنامه نگار و مشاور مهدي کروبي شرکت کرده اند.
مجتبي واحدي معتقد است که امروز دردنيا هر کس يا هر کشوري اگر کاري انجام مي دهد حتماً بدنبال يک مطامع و منافعي است. هيچ کس براي رضاي خدا نذري ندارد که کاري انجام دهد. اينکه ما فکر کنيم دولت هاي خارجي مي آيند فقط براي احساس انسان دوستانه کاري انجام دهند، بنظرم کمي دوره اش گذشته است.
واحدي ميگويد امروز وقتي دولت ايران مي رود به روسيه و چين و هند و ترکيه امتياز و باج ميدهد، با اين طمع هست که از آنها در مجامع بين المللي حمايت براي خودش بگيرد.
بعقيده واحدي، اگر حمايت هائي – از خارج – وجود داشته باشد که حقوق مردم حفظ شود، طبيعتاً در برابر اين حمايت ها، بعد از رفتن ديکتاتورها، ممکن است توقعاتي داشته باشند. واحدي مي گويد حتي با اين قيمت اگر باشد، بنظر من موجه است. او البته بارها تاکيد مي کند که منظور او از اين حمايت ها البته نظامي نيست و بايد بحث حمله نظامي را بکلي کنار گذاشت.
بنظر او جلب حمايت سياسي و فشار آوردن بر دولت هاي ديکتاتوري و تلاش براي اقدامات سياسي، مالي و کارهائي که باعث سرنگوني ديکتاتورها مي شود، ” من کاملاً با آنها موافقم ، اما حمله نظامي را بهيچ وجه موافق نيستم.”
بنظر مجتبي واحدي هر نوع حرکتي که موجب امتياز گيري دولت هاي خارجي از نيروهاي اپوزيسيون بشود، بدون اينکه منفعتي براي مردم ايران ايجاد کند، قطعاً مذموم است. فرقي هم نمي کند که نظامي باشد، يا سياسي يا مالي.

محمد اعظمي درباره قطعنامه ۱۹۷۳ معتقد است که صدور اين قطعنامه نکته مثبتي است که ديکتاتورها بدانند که هر کاري دلشان خواست نمي توانند بکنند. ولي بعقيده او در اجراي اين اصل ، هم مشکلاتي در قوانين بين المللي هست، هم در چگونگي پياده کردن آن. او درباره چگونگي عمل کردن به اين قطعنامه در باره ليبي معتقد است که کشورهاي پيش برنده اين قطعنامه از مرزهاي آن فراتر رفتند و موضوع سرنگوني قذافي را در دستور کار قرار دادند.
اعظمي درباره حمايت خارجي مي گويد ما البته خواهان حمايت هستيم ولي اين حمايت افشاء و مقابله با نيروي سرکوبگر است. ما توقع داريم قدرت هاي جهاني در دفاع از حقوق بشر بيايند وارد ميدان شوند.
محمد اعظمي اضافه مي کند که از نظر او مرز حمايت خارجي اين است که يک جريان سياسي مجاز نيست برنامه اي را در رابطه با قدرت هاي خارجي براي تقويت خودش، چه بلحاظ مالي و يا جنبه هاي ديگر برنامه ريزي کند.

و اما سومين شرکت کننده اين ميز گرد، فرخ نگهدار معتقد است ” در مورد اين پرسش که آيا اگر دولت هاي خارجي خواستند از امر دموکراسي در ايران – به روش هاي غير نظامي- حمايت کنند، از جمله پرداخت پول، دادن امکانات، استخدام افراد، پرداخت هزينه احزاب و غيره، جنبش دموکراسي خواهي ايران خير مي برد و تقويت مي شود و مي تواند به اهداف خودش برسد يا نه؟ بنظر من پاسخ منفي است . اين يک کار بسيار بسيار مسئله آفرين و زشتي است که احزاب سياسي بخواهند خودشان را جيره خوار قدرت هاي خارجي بکنند و بروند از آنها پول بگيرند که بتوانند مبارزه کنند.”


ميزگرد راديويي را گوش کنيد