ديدگاه
یک مشکل دیگر از ابهام حاصل از کاربرد کلیدواژههای در یک منبع، یا میان منابع مختلف است. پیشتر به چند نمونه اشاره شد. در زبدهالتواریخ آذربایجان یکجا ولایت است و جای دیگر ممالک. در جهانگشای نادری شیروان یکجا ایالت است و درجای دیگر ولایت. در جهاننامه بردعه هم یک شهر است، هم یک قصبه. در البلدان یعقوبی شهرهای آذربایجان یک جا عنوان استان دارند و در جاهای دیگر ممالک، یا مملکت، یا ایالت، یا بلاد.
در خلاصه التواریخ تبریز یک مملکت است.
اصغر شیرازی (منبع : نقد اقتصاد سياسی)
تاریخنویسی وارونه
واکاوی یک رونویسی در اثبات جنوبی و شمالی خواندن آذربایجان
چندی پیش برحسب تصادف مقالهای در سایت «تریبون» به قلم آقای علیرضا اردبیلی دیدم که به نظرمیرسد مهمترین انگیزهی نوشتن آن اثبات صحت کاربرد عنوان «آذربایجان» برای نامیدن «جمهوری آذربایجان» باشد. عنوان مقاله «مملکت فسیحالمساحت آذربایجان از قافلان کوه تا دربند» است.[1] نویسنده برای اثبات نظر خود قول برخی ازتاریخنگاران و جغرافیانویسان ازدوران حکومت عباسیان به بعد را نقل کرده و تعدادی از نقشههای جغرافیایی اعصار قدیم و جدید را بر آنها افزوده است. نویسنده نظر مخالفان خود را «همان تز آریایی ایرانشهری قدیمی»ای میداند که روسها، فارسها و ارمنها در تولید و تبلیغ آن «بسیار فعال بودهاند». به نظر او برای «ابطال» این «تز روسی، فارسی و ارمنی» نه یک، بلکه دهها و دهها سند وجود دارد و هزاران بار هم در قالب مقالات علمی و کتب تاریخی قدیم و جدید ارائه شدهاند. این کاری است که اردبیلی در این مقاله میخواسته تکرار کند.
مقاله ازاینرو نظر من را به خود جلب کرد که خود در دو جا (جلدهای اول ودوم کتاب «ایرانیت، ملیت، قومیت») وارد این گفتمان شده و به نتیجهای عکسِ نظر آقای اردبیلی رسیده بودم. در آنجا نظر من بعضاً بر برخی از همین گونه اسناد تاریخی و داوری کارشناسانی چون بارتولد، نولدکه، لسترنج، مارکوارت، علیف، کسروی و قزوینی استوار بود. پس ضروری دانستم که مقالهی آقای اردبیلی را بخوانم و در صورت صحت دلایل او نظر خودم در دو جلد نامبرده را تصحیح کنم.
اما مقالهی مزبور، تا آنجا که مربوط به اسناد تاریخی و جغرافیایی قدیم و معاصراست چیزی نیست جز رونوشت گزینشی مدخل مفصلی که در ویکیپدیای فارسی زیر عنوان «آذربایجان» منتشر شده است.[2] آقای اردبیلی خود به استفاده از این مأخذ اشاره کرده است. با این تفاوت که او: 1. اطلاعات مربوط به شواهد ناظر بر اختصاص نام آذربایجان به آذربایجان ایران و برخی از نقشههای مندرج در آن مدخل را حذف کرده است. ویکیپدیا (از این پس «وپ») در این زمینه از استرابون، پلینی، استخری، ابن رسته، ابن حوقل، ابن فقیه و محمد مقدسی نام میبرد. [3] او اضافه میکند که مآخذ تاریخی و جغرافیایی عموماً تا پیش از سرکوب قیام بابک خرمدین (مقتول در ژانویه 838 میلادی یا ماه صفر 223 هـ.ق.) بر این نظر بودند. 2. در حالی که نویسندهی وپ تأکید بر اطلاق نام آذربایجان بر مناطق شمال ارس را محدود به معنی اداری، نه جغرافیایی آن میکند و این اطلاق به همان معنی اداری را تا ظهور سلجوقیان ادامه میدهد اردبیلی مدعی اطلاق معنی جغرافیائی آن بر سرتاسر تاریخ بعد از ابن خردادبه (قرن سوم میلادی) میشود و شمول را تا غالب مأخذ دوره قاجاریان ادامه میدهد. 3. در حالی که نویسندهی وپ قائل به معنی «زبانی، دینی، فرهنگی، و تا حدی سیاسی» اطلاق نام آذربایجان بر مناطق شمال رود ارس، از دوران سلجوقیان به بعد است اردبیلی چشم بر این انحصار میبندد و به این اطلاق، معنی جغرافیایی هم میدهد. 4. در حالی که نویسندهی ویکیپدیا ذکراطلاعات مربوط به مآخذ خود را (ناشر، تاریخ انتشار، صفحه جملههای منتخب در مأخذ) مراعات میکند اردبیلی، جز از ذکر نام برخی از مؤلفها از کنار بقیهی آنها میگذرد. اردبیلی به جای همهی اینها، کار خود را با مقدمهای برعلیه موضع ارمنستان نسبت به تاریخ حضور ارمنیها در قراباغ شروع میکند.
تا این جا به تفاوتها میان اصل و رونوشت اشاره شد، ولی آنها دارای موارد همسانی نیز در ارتباط با تشخیص مفاهیم، انتخاب شواهد و گزینش منابع هستند. اصل و رونوشت، به دو علت متفاوت به صورت گزینشی به منابع روی کردهاند. ولی در حالی که علت این رویکرد در اصل اکتفا به نمایش مثالهایی است که «عموماً» دلالت بر اطلاق نام آذربایجان بر اران و شروان به معنی اداری آن میکنند، برای اردبیلی همان مقالهها فرصت مطلوبی به دست میدهند که نظر خود را تأیید کند. اصل و رونوشت برای اثبات نظر خود به نقل یک یا دو جمله از هریک از منابع اکتفا کردهاند. این در حالی است که در همهی منابع منتخب آنها موارد بسیاری از ذکر نام آذربایجان، شروان، اران و غیره به معنی مستقل از یکدیگر آمده است، آنطور که در معنی خلاف استنباط اصل و رونوشت را ثابت میکنند، چه به صورت جملههایی خلاف نظر آنها، چه به صورت امکان خوانش همان جملهها با معنی دیگر. اصل و رونوشت توجهی به جنبهی اصالتی یا رونوشتی منابع، یا به عبارت دیگر اعتبار متفاوت آنها ندارند. علاوه بر این، آنها توجه لازم به آشفتگی در کاربرد مفاهیم جغرافیایی و اداری در منابع نمیکنند.
وپ از 30 مأخذ (کتابهای جغرافیشناسان و تاریخنگاران قرن سوم هجری به بعد) برای اثبات نظر خود دربارهی نسبت میان آذربایجان، اروان و شروان شاهد آورده است. به نظر من برای اثبات خوانشهای وپ و اردبیلی بررسی همهی آنها لازم نیست. ارجاع به چند نمونهی آنها برای اثبات عکس منظور رونوشت کفایت میکند. من این کار را درمورد 21 جلد از آنها انجام دادهام. اگر کسی مایل به ادامهی این کار باشد باید خود را برای قبول زحمت جستوجو در بقیهی مآخذ آماده کند. ناگفته نماند که بیستوشش مأخذی که اصل در پایان مدخل آورده است بیشتر برای اثبات تعلق زنجان (ایالت خمسه) به آذربایجان ایران است. معلوم نیست چرا آقای اردبیلی آنها را نیز شاهد آورده است. آنهم با وجود این که هیچ یک از آنها اشارهای به سرحدات جمهوری آذربایجان ندارند. ولی در میان آنها مواردی هم پیدا میشود که اشاره به نسبت میان آذربایجان با اران و شروان دارند اینها بعضاً تکراری و بعضاً غیرتکراری هستند. معلوم نیست چرا آقای اردبیلی آنهایی را هم که تنها به تعلق زنجان به آذربایجان مربوط هستند نقل کرده است.
بنابراین کاری که من در اینجا انجام میدهم به عبارت زیر است:
- – نقل شواهدی از همان مأخذ مورد استفادهی اصل و رونوشت که یا دلالت بر اختصاص نام آذربایجان به آذربایجان ایران دارند و یا امکان خوانش متفاوت همان جملههای منتخب اصل و رونوشت را نشان میدهند،
- – اشارههایی به تفاوت اعتبار مآخذ،
- – تذکار ابهام در واژههای کلیدی،
- – نقل نمونهوار چند مأخذ دیگر که در اصل و رونوشت نیامدهاند، و تکمیل این کار با نظر برخی از پژوهشگران،
- – ارائهی نتیجهگیری از این بحث.