در ارتباط با وضعیت مردم همانگونه که پیش از این هم گفته ام، امروز بخش قابل توجهی از مردم، جمهوری اسلامی و اکثریت بالائی از کل مردم، دستگاه ولایت را نمی خواهند و از شخص ولی فقیه بیزارند
گفتگوی نادر عصاره با محمد اعظمی
بالائی ها، در حال دريدن همديگرند
پرسش: حرکت مردم در 25 بهمن ماه 89 را چگونه ارزیابی می کنید؟ قدرت ها و ضعف های آن را چه می دانید؟
پاسخ: برای ارزیابی از حرکت 25 بهمن، نیازمندیم به چند عامل یعنی: وضعیت مردم، مختصات حکومت، موقعیت اپوزیسیون و شرایط جهانی، که از عوامل تاثیر گذار بر حرکات اجتماعی هستند، توجه نمائیم.
در ارتباط با وضعیت مردم همانگونه که پیش از این هم گفته ام، امروز بخش قابل توجهی از مردم، جمهوری اسلامی و اکثریت بالائی از کل مردم، دستگاه ولایت را نمی خواهند و از شخص ولی فقیه بیزارند، اما هنوز سطح مبارزه آنها در این حد رشد نکرده است که برای تحقق این خواست به میدان آیند. یعنی اکثریت مردم به لحاظ ذهنی برای رفتن دستگاه ولایت واکنش مثبت نشان می دهند، ولی هنوز در مقیاس وسیع برای تحقق این شعار حاضر نیستند هزینه های آن را بپردازند. البته همین مردم، در حرکاتی که هویت آنها پنهان می ماند، مشارکت می کنند.
حکومت، امروز بیش از هر زمانی، در اوج ضعف و انزواست. پول نفت، زور ارگانهای سرکوب و فریب رسانه های انحصاری و مساجد، مهمترین ابزارهای حفظ رژیم هستند. اما این سه ستون قدرت، تا زمانی کارائی دارند که رژیم منسجم بماند. در حال حاضر شکاف در راس حکومت عمیق تر از هر زمانی است. پس از 25 بهمن جریان رفسنجانی به حاشیه قدرت رانده شد و اکنون شکاف بین «اصولگرایان» عمیق و علنی شده است. به رغم این، حکومت هنوز امکان سرکوب و قدرت کنترل حرکات قابل پیش بینی در مکان ها و زمان های مشخص را دارد ولی سرکوب هراس چندانی در دل مردم ایجاد نمی کند و از موضع ضعف و هراس صورت می گیرد. مجموعه این عوامل موقعیت حکومت را سست تر از هر زمانی نموده است.
پیرامون اوضاع جهان و منطقه نیز جمهوری اسلامی در بحرانی ترین موقعیت تاریخ حیات خود قرار دارد. در منطقه، حکومت وضعیتی متفاوت از پیش پیدا نموده است. سوریه به عنوان یکی از متحدان رژیم در معرض تهدید جنبش های داخلی قرار دارد. در فلسطین، حماس و فتح به یکدیگر نزدیک شده اند که به زیان جمهوری اسلامی خواهد بود. این در حالی است کشورهای قدرتمند سرمایه داری که تا دیروز برای منافع اقتصادی خود با دیکتاتورها همسو و متحد بودند، امروز برای حفظ همان منافع با جنبش ها همراه می شوند. یعنی قدرت های موثر جهانی برای حفظ موقعیت خود با برخی از خواسته های مردم ایران همسو شده اند، که این سیاست، به زیان استبداد حاکم و به سود پیشرفت مبارزه مردم است.
اپوزیسیون آزادیخواه مدافع جدائی دین از دولت هنوز از انسجام لازم برخوردار نیست و نتوانسته است صفوف خود را علیه استبداد فشرده و متحد نماید.
ارزیابی از حرکت 25 بهمن را با تاثیر آن روی این چهار عامل باید سنجید. این حرکت فقط برای لحظاتی صفوف حکومت را فشرده نمود. پس از گذشت دو ماه شکاف در حکومت عمیق تر بر ملا شده است. ترس مردم از حکومت کمتر شده و ضرورت نزدیکی اپوزیسیون ملموس تر گشته است. خلاصه اینکه امروز در صفوف حکومت شکاف و واگرائی بیش از 25 بهمن است و در صفوف مردم و اپوزیسیون، نمونه هائی از تمایل به همگرائی قابل مشاهده است.
پرسش: بعد از جنبش در 25 بهمن، یکدست شدن حکومت خود را از جمله در به حبس خانگی کشاندن موسوی و کروبی نشان داد. در شکاف های جدید، آیا این همدستی درون حکومت از بین رفته است؟ اگر نه، پس پیامدهایی منفی از حرکت 25 بهمن کماکان پابرجا مانده است. چنین نیست؟
پاسخ: من ادعا نکرده ام که حرکت 25 بهمن بی نقص بوده است. دو ماه پیش نوشتم که: “حرکت ۲۵ بهمن دستاوردهای متناقضی داشته است. این حرکت، موجب شد که برخی اختلافات اصولگرایان، به حاشیه رانده شود و لایه نازکی از اصلاح طلبان نیز مرعوب شده زانوانشان سست شود. اما همسوئی جریان موسوی و کروبی را با بخش سکولار جامعه و جریانات چپ بیش تر از پیش نمود. افزون بر این، پیوند این مجموعه را با بخشی از مردم، که نیروی اثرگذار در جنبش کنونی اند، مستحکمتر کرد. این حرکت باعث شد که نفوذ حکومت جمهوری اسلامی در میان جریانات اسلامی منطقه و در سطح جهان تضعیف شود. به خصوص در شرایط کنونی که جنبش های منطقه در حال یارگیری اند، این ضربه بسیار محکمی به تبلیغات عوامفریبانه حکومت بود. اما صف بندی کنونی چه در میان اصولگرایان و چه اصلاح طلبان، به سرعت تغییر خواهد کرد. حکومت با قطبی کردن فضای سیاسی، توانسته است به شکل موقت و در لحظه عناصر میانی و مردد درون نظام را مجبور به موضعگیری به نفع خود نماید.” اکنون فکر می کنم آن همدستی درون حکومت تغییر کرده است.
تيرماه ١٣٩٠ – ژولای ٢٠١١