در این مصاحبه موضوع به گونهای بیان میشود که گویا از این جمع هشت نفره، دو نماینده شورای موقت سوسیالیستها و یک نفر از نمایندگان سازمان اتحاد فدائیان بیرون رفتند و بقیه به کار خود ادامه دادند. این در حالی است که گروه تدارک نه از هشت نفر، که از هیاتهای نمایندگی سه سازمان و «کنشگران چپ» تشکیل میشد و دو هیات نمایندگی آن را ترک کردند. علاوه بر آن که بر اساس توافقات اولیه عمر این گروه کار بیش از دو سال نبود و اگر هم قرار بود که ادامه پیدا کند، خود این جمع نمیتوانست دراین مورد تصمیم گیرد، بلکه سازمانها پس از تصویب تمدید نقشه راه، به ابقاء آن رای میدادند. باید به این نکته اشاره کرد که از مقطعی که دیده شد امکان دسترسی به یک منشور واحد بسیار دشوار خواهد بود، تمایل جدی در بخشی از هیاتهای نمایندگی در گروه کار تدارک و سازمان دهی دیده میشد که جایگاه این گروه کار را به فراتر از سازمانها ببرند و یک نقش محوری برای رسیدن به یک «وحدت به هر قیمت» به آن دهند، و تلاشهائی هم که در این مصاحبه صورت گرفته تا همچنان وانمود کند که این گروه کار به کار خود ادامه میداد و میدهد، ناشی از آن است.
اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران درباره «گفتگو پيرامون پروژه “شکل دهی تشکل بزرگ چپ”»
در تاریخ ١٦ اردیبهشت مصاحبه ای در سایت عصرنو با عنوان «پروژه وحدت چپ را ادامه می دهيم!» منتشر شد که در آن پیرامون پروژه «شکل دهی تشکل بزرگ چپ» و روند طی شده و برخورد سازمان اتحاد فدائیان خلق با آن، نکات نادقیق و بعضا نادرستی طرح شده است.
پروژه «شکل دهی تشکل بزرگ چپ» از حدود هفت سال پیش و با گفتگو بین سه سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران آغاز شد و پس از نزدیک به چهار سال، فراخوانی از سوی این سه جریان«برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» منتشر شد. در پی انتشار این فراخوان جمعی از فعالین چپ غیرسازمانی نیز با عنوان «کنشگران چپ» از آن پشتیبانی کرده و به آن پیوستند. پس از شش ماه نقشه راهی برای پیشبرد این پروژه تدوین شد و به تصویب سه سازمان و «کنشگران چپ» رسید. بر اساس این نقشه راه توافق شده بود که مدت زمان این پروژه دو سال بوده و یک گروه کار برای پیشبرد آن باعنوان «گروه کار تدارک و سازماندهی» متشکل از دو نماینده از هر جریان تشکیل شود. در کنار این گروه کار، توافق شد که سه گروه کار نظری، سیاسی و تشکیلاتی نیز تشکیل شده و هر یک مسئول پیگیری مباحث در زمینه کار خود باشند. پس از تصویب این نقشه راه، پروژه «تلاش برای شکل دهی تشکل بزرگ چپ» عملا آغاز به کار کرد.
بر اساس فراخوان هدف این پروژه «تبیین پایه های نظری، برنامه ای و تشکیلاتی» بود که میبایست از دل این تلاش دوساله بدست آید و بر اساس نقشه راه، سند نهائی (که در نقشه راه منشور موسسان نامیده شده است) پس از تصویب کنگرههای سازمانی ، به کنگره مشترک ارائه شود.
در دوره دوساله توافق شده در نقشه راه دهها مطلب در زمینه موضوعات مورد بحث نوشته شد، چهار کنفرانس و سمینار تشکیل شد و در نهایت از دل این تلاشها چهار منشور متفاوت حاصل شد. گروه کار تدارک و سازماندهی از نویسندگان منشورها خواست تا تلاش کنند در همکاری با هم از تعداد منشورها بکاهند و همزمان با ادغام دو گروه کار نظری و سیاسی، گروه کار منشور را تشکیل داد و برای آنها چهار ماه مهلت تعیین کرد تا از دل این چهار منشور، یک منشور واحد، آنچه که هدف این پروژه بود، را تدوین کنند. گروه کار منشور پس از مهلت تعیین شده اعلام کرد که توفیقی در این زمینه نداشته است و نهایتا گروه کار تدارک و سازماندهی هر چهار منشور را برای اظهار نظر سازمانها و «کنشگران چپ»، ارسال کرد. جواب چهار طرف درگیر در این پروژه متفاوت بود و در نتیجه پروژه در عمل متوقف شد.
پس از توقف پروژه هیات نمایندگی سازمان ما به سه جریان دیگر اطلاع داد که با توجه به پایان مهلت تعیین شده در نقشه راه، ژوئن 2015 ، ادامه کار گروه تدارک و سازماندهی موضوعیتی ندارد. اگر هم اصراری بر ادامه آن باشد، با توجه به تصمیم شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران مبنی بر کناره گیری از این پروژه و فقدان تصمیم روشن در کنگره فوق العاده سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، عملا این گروه کار صرفا شامل دو هیات نمایندگی سازمان اکثریت و «کنشگران چپ» خواهد بود و نمیتواند به نام آن گروه کار قبلی ادامه دهد.
در این رابطه در مصاحبه گفته میشود: «یکی از نمایندگان آن نیز (منظور سازمان اتحاد فدائیان خلق است) گروه کار تدارک و سازماندهی را بلاموضوع اعلام کرد و در جلسات آن حضور نیافت. اما بخش ديگری در این سازمان بر تداوم پروژه تاکيد دارد» (پاسخ آقای بهروز خلیق در پرسش اول). هیات نمایندگی سازمان ما توسط کمیته مرکزی انتخاب شده و مامور پیگیری تصمیمات آن است. این روشن است که هیات نمایندگی سازمان یک تصمیم واحد را پیش میبرد و نه دو تصمیم متفاوت را. این که یکی از رفقای هیات نمایندگی بر این نظر بود که کار گروه تدارک و سازماندهی باید ادامه پیدا کند، نظر شخصی ایشان بود و ربطی به تصمیم کمیته مرکزی سازمان ما ندارد و اتفاقا وی در جلسه هم این را به اطلاع همه رساند. تصمیم ما همان بود که به اطلاع جمع گروه تدارک و سازماندهی رسید و کاملا منطبق بر نتیجه کنگره فوقالعاده سازمان بود.
در این مصاحبه موضوع به گونهای بیان میشود که گویا از این جمع هشت نفره، دو نماینده شورای موقت سوسیالیستها و یک نفر از نمایندگان سازمان اتحاد فدائیان بیرون رفتند و بقیه به کار خود ادامه دادند. این در حالی است که گروه تدارک نه از هشت نفر، که از هیاتهای نمایندگی سه سازمان و «کنشگران چپ» تشکیل میشد و دو هیات نمایندگی آن را ترک کردند. علاوه بر آن که بر اساس توافقات اولیه عمر این گروه کار بیش از دو سال نبود و اگر هم قرار بود که ادامه پیدا کند، خود این جمع نمیتوانست دراین مورد تصمیم گیرد، بلکه سازمانها پس از تصویب تمدید نقشه راه، به ابقاء آن رای میدادند. باید به این نکته اشاره کرد که از مقطعی که دیده شد امکان دسترسی به یک منشور واحد بسیار دشوار خواهد بود، تمایل جدی در بخشی از هیاتهای نمایندگی در گروه کار تدارک و سازمان دهی دیده میشد که جایگاه این گروه کار را به فراتر از سازمانها ببرند و یک نقش محوری برای رسیدن به یک «وحدت به هر قیمت» به آن دهند، و تلاشهائی هم که در این مصاحبه صورت گرفته تا همچنان وانمود کند که این گروه کار به کار خود ادامه میداد و میدهد، ناشی از آن است. در هر حال اگر هم «گروه کار تدارک و سازماندهی»ی بکارخود ادامه میداد، صرفا میتوانست از دو هیات نمایندگی سازمان اکثریت و «کنشگران چپ» تشکیل شده باشد.
کمیته مرکزی سازمان ما پس از روشن شدن نتیجه کار کنگره فوقالعاده سازمان، طی نامه ای در ماه اوت ۲۰۱۵، ضمن اطلاع نتیجه کار کنگره به سه جریان دیگر، با توجه به نقشه راه که میگفت«هرگاه در پیشبرد برنامه مشکلی به وجود آید و یا مسائل جدیدی در روند اجرای آن مطرح شود که نیازمند بازنگری در برنامه باشد، گروه کار تدارک و سازماندهی برای حل مشکل به هیئت های نمایندگی سازمان ها و کنشگران چپ مراجعه خواهد کرد.» اعلام آمادگی برای گفتگو با هیاتهای نمایندگی سه جریان دیگر برای توضیح وضعیت پیش آمده و تبادل نظر و شنیدن پیشنهادات آنها کرد. اما در این مصاحبه این پیشنهاد، به یکی از نمایندگان ما نسبت داده میشود. در حالی که این مسئله میبایست خود بخود و پس از بن بست پروژه صورت میگرفت. به هر حال نماینده سازمان این مسئله را پیگیری کرد و نهایتا در اوایل ژانویه 2016 جلسه هیاتهای نمایندگی تشکیل شد.
در اولین جلسه هیاتهای نمایندگی از ما پرسیده شد که نظرمان در مورد ادامه یا توقف این پروژه چیست و به متن ارزیابی کمیته مرکزی از این پروژه اشاره شد. هیات نمایندگی سازمان توضیح داد که در سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران تنوع نظر امری است پذیرفته شده و هر عضو و هرارگانی میتواند نظر خودش را در مورد موضوعات مربوط به سازمان بیان کند. اکثریت کمیته مرکزی سازمان ما نیز نظرش را بیان کرده است. اما آنجا که موضوع به پیشبرد تصمیمات کنگره سازمان برمیگردد، پاسخ ما همان است که قبلا دادهایم، «در حال حاضر سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نمیتواند نسبت به تداوم این پروژه یا توقف آن نظر قطعی ابراز کند و این موضوع در کنگره آتی به بحث و تصمیم گیری گذاشته شده است». تاکید کردیم که در این مورد کمیته مرکزی ما نمیتواند تصمیم گیری کند. در این جلسه سازمان اکثریت و «کنشگران چپ» بر ادامه پروژه تاکید داشتند. ما هم پاسخ دادیم که متاسفانه اگر شما اصرار برادامه همان پروژه دارید تا کنگره آتی کسی در سازمان ما نمیتواند به شما پاسخ دهد. اما در مقابل بر این نکته انگشت گذاشتیم که چگونه میتوان پروژه «تشکل بزرگ چپ» را بدون یک بررسی همه جانبه از روندی که گذشت، ادامه داد. گزارش گروه کار تدارک و سازماندهی درباره چگونگی پیشرفت کار پروژه (نوامبر 2015) بیشتر شرح وقایع بود تا بررسی روند طی شده. به این پرسش ما پاسخی داده نشد. ما اعلام کردیم که در سطح هیاتهای نمایندگی آماده ادامه گفتگو و بحث برای بررسی و یافتن علل عدم موفقیت نقشه راه و چاره جوئی برای آن هستیم و نتایج کار را به کنگره آتی خود ارائه خواهیم کرد.
در تاریخ 6 فوریه 2016 نامه ای از سوی هیات نماندگی سازمان اکثریت و «کنشگران چپ» دریافت کردیم که خبر از تصمیم این دوستان بر تدوین یک نقشه راه جدید میداد. ما طی نامهای به این دوستان اطلاع دادیم که آماده مشارکت در تدوین نقشه راه جدید هستیم و مانعی برای این کار نداریم. و همچنین پیشنهاد قبلی خودمان را مبنی بر لزوم بررسی همه جانبه روند طی شده برای تنظیم یک نقشه راه مبتنی بر تجربه دو ساله را تکرار کردیم. دو ماه بعد (١٥ آوریل ۲۰۱۶) مجددا از جانب سازمان اکثریت و «کنشگران چپ» نامهای دریافت کردیم که ظاهرا میبایست پاسخ نامه قبلی ما میبود ولی متاسفانه نه تنها پاسخی به نامه قبلی ما داده نشده بود، بلکه این نامه بیشتر به یک ابلاغیه شبیه بود که به ما اطلاع میداد که اینان میخواهند همان پروژه را با همه کسانی که خواهان ادامه آن هستند ادامه دهند و از ما میخواستند که با آنها همراه شویم.
در پاسخ به این نامه، دوم ما مجددا و برای چندمین بار تاکید کردیم که بر اساس نتیجه کنگره فوقالعاده، نه این کمیته مرکزی و نه کس دیگری در این سازمان نمیتواند در مورد ادامه این پروژه تصمیم گیری کند، مگر آن که خلاف کنگره عمل کند و این کمیته مرکزی چنین تصمیمی ندارد. دیگر آن که تکرار مدام «ما میخواهیم پروژه را ادامه دهیم» مشکلی را از سر راه این پروژه بر نمیدارد. باید توضیح داد که چرا پس از دوسال گفتگو، دهها نوشته، چهار کنفرانس و سمینارو چندین ماه کار گروههای کار نظری و سیاسی و تدارک منشور، در نهایت نتیجه کار به چهار منشور متفاوت ختم شد. نمیتوان بر این واقعیت چشم بست. از نظر ما ادامه این پروژه بدون انجام این بررسی همه جانبه، چیزی جز پیمودن راه قبلی نیست.
در این مصاحبه نیز به راه طی شده و تجربه دو ساله اشاره ای نمیشود. جالب اینجا است که دو تن از مصاحبه شوندگان، خود نویسندگان دو منشور متفاوت هستند. چه تغییری در این مدت رخداده که اکنون هر دو، بدون آن که توضیحی در این مورد دهند، صحبت از تدوین نقشه راه جدید و ادامه این پروژه میکنند؟ چرا در زمانی که از آنها خواسته شد که در هم فکری با هم به یک منشور واحد برسند، ناموفق بودند؟ و امروز بر اساس کدام داده جدید دعوت به ادامه پروژه میکنند؟
برکسی پوشیده نیست که در کنگره فوقالعاده سازمان دو نظر در مقابل هم شکل گرفت. یک نظر با توجه به تجربه دو ساله بر این ارزیابی بود که این پروژه چشم اندازی ندارد و برای غلبه بر پراکندگی چپ باید راههای دیگری را جستجو کرد. نظر دیگر اما بر این باور است که این پروژه هنوز چشم انداز دارد و باید آن را دنبال کرد. کنگره نتوانست بین این دو یکی را انتخاب کند و نهایتا بدون تصمیم خاتمه یافت. چند ماهی تلاش شد تا راهی برای برون رفت از این بن بست یافت شود و نهایتا این تلاشها بی نتیجه ماند و تعیین تکلیف در این مورد به کنگره آتی سازمان محول گردید. اما از این مقطع رفقائی که خواهان ادامه پروژه بودند، تلاشهای خود را برای ادامه پروژه خارج از چارچوب های حقوقی تشکیلات آغاز کردند. و با عنوان «طرفداران ادامه پروژه وحدت» نامه ای به «گروه کار تدارک و سازماندهی» سابق، که ظاهرا به کار خود ادامه میداد، نوشتند. ما درهمان مقطع به این رفقا گفتیم که اقدام آنها خلاف اساسنامه سازمان و غیرتشکیلاتی است. همچنین تاکید کردیم که اقدام آنها غیردمکراتیک است چرا که دقیقا همین تصمیم به شکل یک قرار در جلسه کنگره ارائه شد و رای کافی بدست نیاورد.
حضور یک رفیق عضو کمیته مرکزی ما در این مصاحبه در واقع تداوم همین اقدام یکجانبه، خلاف اساسنامه، غیر دمکراتیک و خلاف تمام تعهدات و روابط درون سازمان اتحاد فدائیان خلق است و ما به هیچ وجه چنین رفتاری را تائید نمیکنیم. میتوان حدس زد که «تشکل بزرگ چپ»ی که قرار است بر اساس چنین روشهائی صورت گیرد، چه آینده ای خواهد داشت.
نکته مهمی که بر آن باید انگشت گذاشت، شیوه بیان مسئله از جانب مسئول شورای مرکزی سازمان اکثریت،آقای بهروز خلیق، است. تعجب ما از این است که ایشان از سابقه طولانی کار تشکیلاتی و حزبی برخوردار است و بخوبی به اهمیت جایگاه اساسنامه و مصوبات کنگره آشنا است، اما در این مصاحبه به کرات به «بخش ديگری در این سازمان»، «مخالفت بخشی و موافقت بخش ديگر اتحاد فدائی» اشاره میکند و میگوید که با توجه به «تغییرات در ترکیب نیروهایی که آماده مشارکت در پروژه وحدت هستند» نیازمند تهیه یک نقشه راه جدید هستند. البته ایشان از این نیروهای آماده «مشارکت در پروژه وحدت » نامی نمیبرد و در مورد تغییرات سخنی نمیگوید، ولی میتوان حدس زد که اشاره وی به وضعیت درون سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران است. ما انتظار نداریم که همراهان ما در این پروژه منتظر نتیجه تصمیمات ما بمانند و کاملا محقند که برای ادامه کار از هیچ تلاشی فروگذار نکنند، ولی حداقل انتظار داریم که در امور داخلی سازمانی که سالها است با آن رابطه دوستانه دارند دخالت نکرده و مشوق انشعاب نباشند.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۵ خرداد ۱٣۹۵ – ۲۵ مه ٢٠١٦