تمام افراد و نیروهایی ادعا دموکراسی، آزادی و حقوقبشر دارند را باید فراخواند که از حقوق جامعه الجیبیتی+ حمایت کنند و در این راستا تمام تلاش خود را انجام دهند چرا که با حذف و انکار جامعه الجیبیتی+ در واقع نشان میدهند نه به آزادی، نه دموکراسی و نه حقوقبشر، نه تنها باوری ندارند بلکه از آن تنها در جهت فریب جامعه برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند!
اگر آزادی زنان به معنی آزادی جامعه است نباید فراموش کرد که آزادی همجنسگرایان و جامعه الجیبیتی+ نیز بخشی جدانشدنی از آزادی جامعه از تعصب، استثمار، مردسالاری و جنسیتزدگی است که باید متحدانه و سازمانیافته برای آن تلاش کرد.
ووکاشین پاکروان
فعال اکو-سوسیالیست (تروتسکیست)، فعال حقوق جامعه الجیبیتی+
در روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی، حقوق جامعه الجیبیتی را فریاد بزنیم.
در این نوشتار به تاریخچه روز جهانی مبارزه با هموفوبیا پرداختهام و همزمان وضعیت جامعه الجیبیتی+ در ایران را هم مورد بررسی قرار دادهام، به امید آن که بتوانیم احقاق حقوق جامعه الجیبیتی+ را به محور خواستههای اجتماعی جامعه ایران برسانیم.
🔹روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی
این روز، به عنوان یک مفهوم سالیانه، در سال ۲۰۰۴ اعلام شد، یک کمپین یک ساله در اولین روز جهانی مبارزه با همجنسگراهراسی در 17 مه 2005 به اوج خود رسید . کمیسیون بینالمللی حقوق بشر همجنسگرایان و همجنسگرایان (IGLHRC)، کنگره جهانی یهودیان الجیبیتی و ائتلاف لزبینهای آفریقایی فراخوانی را برای حمایت از «ابتکار IDAHO» امضا کردند. فعالیتهای این روز در بسیاری از کشورها انجام شد، از جمله اولین رویدادهای LGBT که در کنگو، چین و بلغارستان برگزار شد. در بریتانیا، این کمپین توسط انجمن اومانیست همجنسگرایان هماهنگ شد.
تاریخ 17 مه به طور خاص برای بزرگداشت تصمیم سازمان بهداشت جهانی در سال 1990 برای خارج کردن گرایش به همجنس از طبقهبندی اختلالات روانی انتخاب شد.
در سال 2009، مبارزه با ترنسستیزی به نام کمپین اضافه شد و فعالیت های آن سال عمدتاً بر ترنسستیزی ( خشونت و تبعیض علیه ترنس ها) متمرکز بود. طومار جدیدی با همکاری سازمانهای الجیبیتی در سال 2009 راه اندازی شد و بیش از 300 سازمان غیردولتی از 75 کشور و همچنین سه برنده جایزه نوبل ( الفرید یلینک ، فرانسوا باره-سینوسی و لوک مونتانیه ) از آن حمایت کردند. در آستانه 17 می 2009، فرانسه اولین کشور در جهان شد که به طور رسمی مسائل مربوط به ترنس ها را از فهرست بیماری های روانی خود حذف کرد! همچنین مبارزه با دوجنسگراستیزی نیز در سال ۲۰۱۵ به نام کمپین اضافه شد.
🔹هدف روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی
هدف اصلی روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی افزایش آگاهی در مورد خشونت، تبعیض و سرکوب جوامع الجیبیتی+ در سراسر جهان است که به نوبه خود فرصتی برای اقدام و مشارکت در گفتگو با رسانه ها، سیاست گذاران، افکار عمومی و جامعه مدنی گسترده تر فراهم میکند.
یکی از اهداف اعلام شده 17 می، ایجاد رویدادی است که در سطح جهانی قابل مشاهده باشد، بدون نیاز به انطباق با نوع خاصی از اقدام! این رویکرد غیرمتمرکز به دلیل تنوع زمینههای اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی که در آن نقض حقوق رخ می دهد، مورد نیاز است. به این ترتیب، این منجر به رویدادها و رویکردهای گوناگونی برای جشن گرفتن روز جهانی مبارزه با همجنسگراهراسی میشود.
علیرغم سه موضوع اصلی ذکر شده در نام این جشن، این روز به طور گسترده به عنوان ابتکاری در نظر گرفته می شود که برای پیشبرد حقوق افراد با گرایش های جنسی متنوع، هویتها یا بیان جنسیتی، و ویژگیهای جنسی تلاش می کند! این فعالیتها اجازه میدهد تا ادغام گستردهای از عبارات خودشناسی مختلف که با هم گرد هم میآیند تا غرور خود، شادی و عشق را با دیگران به اشتراک بگذارند، زیرا شرکتکنندگان در برابر اشکال مختلف نفرت شایع در جهان مسئولیت میگیرند.
🔹پذیرش روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی در جهان
این روز به ویژه در اروپا و آمریکای لاتین، جایی که تقریباً در همه کشورها با رویدادهای عمومی گرامی داشته می شود، بسیار قدرتمند است. 17 مه همچنین در چندین کشور در تمام مناطق جهان از جمله، در سال ۲۰۱۴، ۳۲ کشور از ۷۶ کشور در جهان که در آن روابط همجنسگرایان جرم انگاری شده است، مشخص شده است. در سوئد، نهادهای دولتی این روز را گرامی داشتهاند.
اقدامات معمول شامل راهپیمایی های خیابانی در مقیاس بزرگ، رژهها و جشنوارهها است. به عنوان مثال، در کوبا، ماریلا کاسترو دختر رائول کاسترو رییسجمهور پیشین کوبا از حزب کمونیست در سه سال گذشته یک رژه خیابانی بزرگ به افتخار ۱۷ مه برگزار کرده است. در شیلی در سال ۲۰۱۳، ۵۰ هزار نفر برای بزرگداشت ۱۷ مه راهپیمایی برابری سانتیاگو به خیابان ها آمدند.
رویدادهای هنری و فرهنگی نیز رایج هستند. برای مثال، فعالان بنگلادشی در سال ۲۰۱۳ جشنواره موسیقی همجنسگرایان را ترتیب دادند. فعالان الجیبیتی آلبانیایی در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ نیز یک دوچرخه سواری سالانه برای 17 مه در خیابان های پایتخت تیرانا ترتیب داده اند. در سال ۲۰۱۳، کمیته روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی خواستار اقدامات بینالمللی برای فلشموب جهانی رنگین کمان به مناسبت ۱۷ مه شد. فعالان در ۱۰۰ شهر، در ۵۰ کشور با رویدادهای عمومی متنوعی که شامل انتشار بادکنکهای رنگی ، فلشموبهای رقص، رویدادهای موسیقی، شرکت کردند.
در ۱۷ مه ۲۰۱۹، تایوان اولین کشور در آسیا بود که ازدواج همجنس گرایان را به طور قانونی به رسمیت شناخت! در نپال، نیز این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با کوییرفوبیا جشن گرفته میشود.
همچنین در سال ۲۰۰۳، سازمان کانادایی Fondation Émergence رویداد مشابهی را به نام روز ملی مبارزه با همجنسگراهراسی برگزار کرد که در اول ژوئن در کبک برگزار شد . در سال ۲۰۰۶ تاریخ را به ۱۷ مه تغییر دادند تا به جنبش بینالمللی بپیوندند.
در سال ۲۰۰۶، اعلامیه مونترال ایجاد شد و توسط World Outgames در سال ۲۰۰۶ تصویب شد . این اعلامیه از سازمان ملل متحد و همه کشورها خواست ۱۷ مه را به عنوان روز جهانی مبارزه با همجنسگراهراسی به رسمیت بشناسند. در سال ۲۰۰۷، در دره آئوستا (ایتالیا)، دولت حمایت از روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی را تصویب کرد.
در سال ۲۰۱۰، لولا ، رئیس جمهور سوسیالیست وقت برزیل ، قانونی را امضا کرد که ۱۷ مه را به عنوان روز ملی مبارزه با همجنس گراهراسی در کشورش اعلام کرد. این روز همچنین توسط پارلمان اتحادیه اروپا، اسپانیا، پرتغال، بلژیک، بریتانیا، مکزیک، کاستاریکا، کرواسی، هلند، فرانسه، لوکزامبورگ و ونزوئلا به رسمیت شناخته شده است. همچنین توسط مقامات محلی متعددی مانند استان کبک کانادا یا شهر بوئنوسآیرس آرژانتین به رسمیت شناخته شده است.
در سال ۲۰۱۲، شهر لیورپول بریتانیا ، یک برنامه پیشگام از رویدادها را در ارتباط با سازمان Homotopia به نام روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی ۵۰ ایجاد کرد. این رویداد توسط ۵۰ سازمان پیشرو مستقر در لیورپول پشتیبانی شد.
در ۲۱ مارس ۲۰۱۵، مکزیک با فرمان ریاست جمهوری، ۱۷ مه را به عنوان روز ملی مبارزه با همجنسگراهراسی اعلام کرد. مجمع ملی ونزوئلا ( AN) نیز در ۱۲ مه ۲۰۱۶ ، ۱۷ مه را به عنوان روز مبارزه با همجنسگراهراسی، ترنسهراسی و دوجنسگراهراسی رسماً به رسمیت شناخت .
در چندین کشور دیگر (مانند آرژانتین، بولیوی ، استرالیا و کرواسی)، ائتلاف های ملی جامعه مدنی از مقامات خود خواسته اند تا 17 می را رسماً به رسمیت بشناسند. همچنین از ۱۷ می ۲۰۲۱، روز جهانی مبارزه با همجنسگراهراسی، ترنسهراسی، و دوجنسگراهراسی به طور رسمی توسط بیش از 130 کشور مختلف در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده و گرامی داشته شده است.
🔹روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی در ایران
در ایران این روز نه تنها به رسمیت شناخته نمیشود بلکه حتی جامعه الجیبیتی بر زیر بدترین سرکوب قرار دارد که تنها به بخشی از آن اشاره خواهیم کرد.
اگر به تاریخ موجودیت رژیم ملاها نگاهی بیندازیم پی میبریم که از روز نخست استقرار این رژیم همجنسگراستیزی بخشی از ماهیت وجودی این رژیم بوده است و حتی پیش از انقلاب هم بر آن تاکید داشته است! برای مثال زمانی که در پارک دانشجو مراسم ازدواج دو سازنده کاخ نیاوران برگزار شد، روحالله خمینی رهبر انقلابیون اسلامیست آن را انحراف اخلاقی دانست که باید از جامعه پاک شود! (البته لازم به ذکر است که بگوییم در زمان پهلوی هم از سال ۱۳۱۰ گرایش به همجنس جرمانگاری شد و ۱۰ سال زندان برای آن در نظر گرفته شده بود اما افراد نزدیک به دربار از آزادی برخوردار بودند که سایر بخشهای جامعه از آن بیبهره بودند!)
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ و قدرت گرفتن اسلامیستها در فقدان نیروهای سکولار و دموکراتیک که در زندانهای رژیم سلطنتی قرار داشتند مبارزه با همجنسگرایان در اولیت مقامات قرار گرفت و فلهای آنها را بازداشت، اعدام و سنگسار کردند! برای مثال در شهر جهرم در استان فارس گروه قنات را ساختند که هدف آن سرکوب مخالفان و همجنسگرایان بود که در کنار نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، همجنسگرایان را نیز بازداشت و تیرباران میکردند و نیمه جان در قنات رها میکردند! همچنین شهره آغداشلو، بازیگر مطرح ایرانی، سینمای هالیوود نیز اعلام کرد در دهه شصت یک فیلم پنهانی گرفته شده بود سنگسار یک پسر همجنسگرای ایرانی را نشان میداد که از طریق یک چمدان کوچک به خارج از ایران منتقل شده بود که من با خود عهد بستم که حتما یک روز در یک فیلم با موضوع سنگسار بازی کنم که در پی آن تصمیم به بازی در فیلم سنگسار ثریا گرفتم….
اما سرکوب همجنسگرایان در ایران با این موارد تمام نشد بلکه گسترش پیدا کرد! در سال ۱۳۷۶ دولت اصلاحات به رهبری محمد خاتمی با شعار مدره و آشتی با غرب به روی کار آمد و جامعه امیدوار شده بود که جامعه ایران نیز با آزادی اجتماعی روبرو شود اما محمد خاتمی نشان داد هدفش تنها حفظ سیستم است نه بیشتر! وی در سفر به آمریکا در پاسخ به سوالی در مورد اعدام همجنسگرایان گفت که همجنسگرایی در اسلام گناه هست و در ایران جرم است و هر جرمی مجازات دارد و بله در ایران حکم همجنسگرایان اعدام است! وی همچنین همجنسگرایی را بیماری خواند و جرمی خواند که درمانش اعدام است تا ثابت کند بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در رژیم ولایتفقیه اگر در هر موردی اختلاف باشد بدون شک در همجنسگرایی اتفاق نظر است!
همچنین محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده در مورد همجنسگرایان گفت که ما در ایران اصلا همجنسگرا نداریم تا با صراحت ثابت کند و اعلام کند اصلا همجنسگرایان در ایران حتی شهروند حساب نمیشوند که خونشان پای خودشان است و اگر به قتل برساند و اعدام شوند هم در طبق حاکمان ایران اصلا موجودیت نداشتند و در نیستی کامل هستند که خود تفکر عقبمانده، ارتجاعی و فاشیستی رهبران رژیم تهران را نشان میدهد!
در دولت حسن روحانی نیز وضعیت تفاوتی نکرد و محمدجواد ظریف که به عنوان مالهکش اعظم نظام شناخته شده بود هم در پاریس فرانسه و ژنو سوییس با صراحت گفت که هر کشوری هنجاری دارد و همجنسگرایی جرم است و اعدام هم قانون جمهوری اسلامی ایران است و خودمان انتخاب کردیم که اینگونه زندگی کنیم! گفتاری که ثابت میکند دولت تدبیر و امید هم ادامه همان سیاست دولت اصلاحات خاتمی و دولت احمدینژاد در موضوع همجنسگراستیزی است!
با آمدن دولت ابراهیم رئیسی که خود در دهه شصت از اعضای هیات مرگ زندانیان سیاسی بوده و در قتل و اعدام همجنسگرایان نقش داشته در تمام سخنرانیهای خود از مراسم ۲۲ بهمن تا سخنرانی در سازمان ملل همواره بر مبارزه با همجنسگرایی تاکید کرده! وی همجنسگرایی را بدترین نوع زندگی دانسته است که باید علیه آن ائتلاف بینالمللی تشکیل داد! اما گویا این سخنان رئیسی علیه عدد همجنسگرایان رژیم جمهوری اسلامی ایران را راضی نکرد که علی خامنهای رهبر رژیم ایران که خود را زبان خدا میداند در دیدار با جمعی از زنان بسیجی وابسته به رژیم در پیش از نمایش انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۲، همجنسگرایی را بدترین نوع روابط خواند و اعتراض کرد چرا برخی کشورهای جهان کسانی همجنسگرایان را قبول ندارند را عقب مانده محسوب میکنند! سخنانی که این بار از شخص نخست رژیم ایران بیان شد تا نشان دهد که همجنسگراستیزی همانند حجاب اجباری بخشی از ماهیت وجودی رژیم ملاها است که بند نافش با با آن گره زدهاند و از آن رهایی ندارد و اگر از آن عقبنشینی کند تمام ماهیت رژیمش از هم فروپاشی میشود!
البته رژیم ملاها همجنسگراستیزی خود را معطوف به نظرات مسئولین نکرده است و در رسانههای خود هم به گفتمان هموفوبیک خود پرداخته است، برای مثال خبرگزاری تابناک وابسته به محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور اقتصادی ابراهیم رئیسی همجنسگرایی را تفکری وابسته به شیطانپرستی عنوان کرد که زمانی بعد روحانی فرد از خدا کاسته سود بروز پیدا میکند! همچنین سایت باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همجنسگرایی را فرهنگی صهیونیستی اعلام کرد که اسرائیل برای تضعیف جوامع اسلامی و مسیحی برای رشد صهیونیسم آن را گسترش داده است! علاوه بر این، رسانه جنبش حلالزادگان وابسته به سپاه پاسداران هم با قرار دادن پرچم همجنسگرایان کنار آمریکا و اسرائیل در مراسمات حکومتی مثل ۲۲ بهمن و همچنین شعار جهاد علیه ایران همجنسگرایان و فراخوان و اجتماع مبارزه با ازدواج همجنسها در سراسر جهان نشان میدهد همجنسگراستیزی یک برنامه مشخص سیاسی رژیم ایران است تا بتواند هژمونی اسلامیستی خود را گسترش دهد!
علاوه بر تمام اینها رژیم ایران در بعد عملی هم علیه همجنسگرایان وارد شده و حق حیات با از همجنسگرایان گرفته است! برای مثال پیشکو زندی فعال الجیبیتی کورد از حمله به جشن همجنسگرایان در کوردستان و کرمانشاه میگوید که همجنسگرایان را بازداشت کرده و به خارج از شهر برده و برهنه کردند و شکنجه روانی دادند که موجب به خودکشی برگزار کنندگان این جشن همجنسگرایان شد! علاوه بر این دادگاه امنیت هامبورگ آلمان در سال ۲۰۱۸ نیز اعلام کرد که رژیم ایران مخفیانه بیش از ۲۵۰ همجنسگرا را اعدام کرده است! همچنین مینا احدی فعال مطرح مارکسیست و اکس-مسلم (مسلمانان از دین خارج شده) در مراسم رژه افتخار شهر کلن آلمان در سال ۲۰۱۸ از اعدام بیش از ۶۰۰۰ همجنسگرا خبر داد که نام ۴۰۰۰ تن آنها مشخص شده است! که در این بخش به چند مورد آشکار از حکم اعدام برای همجنسگرایان در ایران تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه اشاره خواهم کرد….
سازمان دیدهبان حقوقبشر در گزارشی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ میلادی، از اعدام دو مرد بهاتهام همجنسگرایی خبر داد، روز یکشنبه ۱۳ نوامبر۲۰۰۵ دولت ایران، دو مرد به نامهای «مختار-ن» ۲۴ ساله و «علی-الف» ۲۵ ساله را، در میدان شهید باهنر شهر گرگان در ملاءعام به دار آویخته است. براساس گزارشهای منتشر شده، دولت ایران این دو تن را به جرم «لواط» اعدام کرده بود.
سال ۱۳۹۲ نیز مدیر روابط عمومی دادگستری گیلان از اعدام دو مرد ۲۸ ساله و ۳۰ ساله در زندان مرکزی رشت خبر داد. وی جرم این دو فرد را اعمال خلاف شرع اعلام کرد، اما منابع خبری دیگر، علت اعدام این دو مرد جوان را داشتن رابطه با هم و همجنسگرا بودن آنان اعلام کرده بودند.
یکی از روایتهای دردناک و بیشتر شنیده شده اما مربوط به «محمود عسکری» و «ایاز مرهونی» است، که در ساعت ۱۰ صبح سهشنبه ۲۸تیر۱۳۸۴ در شهر مشهد به دار پیش از سفر علی خامنهای به مشهد به عنوان پیشکشی به او به دار آویخته شدند. اتهامات این دو فرد آنطور که در خبرها آمده است، شرب خمر، تهدید با چاقو و شمشیر، سرقت، اخلال در نظم عمومی و لواط به عنف اعلام کرد.
خبر اعدام محمود و ایاز به یک خبر مهم در تمام رسانههای جهان بدل شد. خبر سر راست بود، دو نوجوان همجنسگرای عاشق، سر به باد دادند، چون عشقشان در ایران ممنوع شمرده میشود. فشارهای زیادی بر دولت ایران بود. چیزی نگذشت که داستانهایی در رسانههای ایران مبنیبر تجاوز ایاز و محمود به یک کودک ۱۳ ساله منتشر شد! آنها برای منحرف کردن افکار عمومی و پوشاندن حقیقت در جوامع بینالمللی از یک طرف، و برای اجرای حکمهای خود بهمنظور حفظ جلوه داخلی، معمولا چندین جرم را با هم یکی و به افراد میچسبانند تا راحت تر بتوانند اذهان عمومی را قانع معدوم کردنشان بکنند! امری که عزم رژیم ایران برای پوشاندن این حکم اعدام را نشان میدهد!
رژیم ایران همیشه اتهاماتی مانند لواط و یا لواط به عنف که معمولا برای همجنسگرایان عنوان میشود، در کنار بزهکاریهای دیگری از جمله آدمربایی، سرقت، اراذل و اوباش و غیره بهکار میبرد. ماکوان مولودزاده، جوان ۲۰ ساله در سحرگاه روز ۱۴آذر۱۳۸۶، بدون حضور خانواده و وکیلش و حتی شاکیان پرونده، در زندان کرمانشاه اعدام شد. اتهام او، انجام عمل لواط با توسل به زور بود. اتهامی که به گفته «سعید اقبالی» وکیل وی، هیچگاه ثابت نشد. قضات دادگاه صادرکننده رای، بههیچوجه در خصوص انجام عمل، نوع عمل و در واقع اینکه آیا این عمل اصولا صورت گرفته یا نه، هیچ تحقیقی نکردند. او تنها در طی مراحل بازجویی يک بار اعتراف کرده بود که در سن ۱۳ سالگی با پسر نوجوان دیگری، رابطه جنسی داشته است و قضات با استناد به همين اعتراف، حکم اعدام را صادر و اجرا کردند.
سحرگاه چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱، خبرگزاری «هرانا»، از اجرای حکم اعدام ۱۰ زندانی در زندان «رجایی شهر» کرج خبر داد. از میان این ۱۰ تن، یک نفر بابت اتهام «لواط به عنف» به اعدام محکوم شده بودند. سناریوی همیشگی جمهوری اسلامی ایران برای فرار از فشارهای بینالمللی، که اغلب حکم اعدام افراد به جرم «رابطه با همجنس» را در قالب «تجاوز» و «لواط به عنف» عنوان میکند.
از دیگر احکام اعدامی که برای اعضای جامعه الجیبیتی+ صادر شد، حکم اعدام «زهرا صدیقی همدانی» معروف به «ساره» و «الهام چوبدار» بود. خوشبختانه در آستانه نوروز ۱۴۰۲ با تلاش تمامی فعالین و کنشگران رنگینکمانی و سازمانهای حقوقبشری، این حکم لغو و این دو تن از اعضای جامعه رنگینکمانی به قید وثیقه آزاد شدند. پیشتر نیز رضوانه محمدی فعال برابری جنسیتی نیز به دلیل حمایت از جامعه الجیبیتی+ به پنج سال زندان محکوم شد! همچنین هستی سفری ترنس زندانی به دلیل مصاحبه با مسیح علینژاد فعال مدنی و روزنامهنگار که در رادیو فردا، بخش ایران، رادیو اروپای آزاد منتشر شد هم در بخش ۲۴۰ زندان اوین که بخش همجنسگرایان و ترنسها در زندان اوین است به دلیل تجاوز یک سرباز به ایدز مبتلا شد!
این موارد تنها چند نمونه از ظلم و احکام غیر انسانیای است که جامعه الجیبیتی+، تحت حاکمیت جمهوری اسلامی آنها را زندگی میکنند! علاوه بر این رژیم ایران با گسترش گفتمان هموفوبیک در بالا به آن اشاره کردم به وضوح در گسترش خشونت اجتماعی علیه افراد الجیبیتی+ در ایران میشود نقش دارد که منجر به مرگ علیرضا فاضلی منفرد همجنسگرای عرب الاحوازی توسط اعضای خانوادهاش یا جدیدترین نمونه آن پارسا ترنسجندر تبریزی میشود که در سال ۱۴۰۲ توسط پدرش به علت ارتباط با همجنس به قتل میرسد! و چه بسیار هستند این اعدام و قتلهایی که در خفا انجام میشود و هیچگاه از آن مطلع نخواهیم شد!
از همین رو در روز جهانی مبارزه با الجیبیتیستیزی ضمن گرامیداشت یا همه جانباختگان جامعه الجیبیتی+ باید اعلام کرد برای حذف هموفوبیا و این که اعضای جامعه الجیبیتی+ کرامت خود را به دست بیاورند و حقوقی برابر با دیگران داشته باشند و دیگر شهروند درجه چندم نباشند باید تمام تلاش خود را انجام داد و متحدانه فعالیت کرد!
همچنین تمام افراد و نیروهایی ادعا دموکراسی، آزادی و حقوقبشر دارند را باید فراخواند که از حقوق جامعه الجیبیتی+ حمایت کنند و در این راستا تمام تلاش خود را انجام دهند چرا که با حذف و انکار جامعه الجیبیتی+ در واقع نشان میدهند نه به آزادی، نه دموکراسی و نه حقوقبشر، نه تنها باوری ندارند بلکه از آن تنها در جهت فریب جامعه برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند!
اگر آزادی زنان به معنی آزادی جامعه است نباید فراموش کرد که آزادی همجنسگرایان و جامعه الجیبیتی+ نیز بخشی جدانشدنی از آزادی جامعه از تعصب، استثمار، مردسالاری و جنسیتزدگی است که باید متحدانه و سازمانیافته برای آن تلاش کرد.