نیمه اول بازی گرفتن کسب بعضی مزایای قدرت داخلی تمام شد

ديدگاه

پزشکیان شاگرد اقتصادی احمدی نژاد است، حال گل سرسبد مراسم قاسم سلیمانی در مجلس بود و چفیه اش اضافی بود در مقابل بقیه نمایندگان مجلس که می خواست نشان دهد از آنها سوپر انقلابی تر است. فقط آدم می ماند که در خارج کشور بعضی از افراد و جریانات با طرح بعضی مباحث اشان دنبال چه می روند؟ سطح مباحث در حد شعار و مسخره کردن است! چه بر سر بنیادهای نظری اشان آمده است؟

مهدی کوهستانی

نیمه اول بازی گرفتن کسب بعضی مزایای قدرت داخلی تمام شد

نیمه اول

تا اینجای ماجرا با خرج دهها یا صدها همت (هزار میلیارد تومان ) و لشگر کشی٬  نیمه اول بازی خودی ها برای گرفتن صندلی ریاست جمهوری تمام شد. هر دو جناح اقتصادی نه سیاست روز همانند آزادی اجتماعی-مدنی٬ زنان٬ صدها هزار زندانی٬ مطبوعات را قبول نداشتند و برنامه ای هم نداشتند زیرا می دانستند نمی توانند دخالتی در مسایل پایه ای اقتصادی حقوق بشر و دستمزدبگیران داشته باشند و هر دو جناح قبول دارند که تدارکاتچی امنیتی-اقتصادی ها و با رهبری شیعه علما هستند٬ اما برای بیرون رفتن از این بحران دو رویکرد اقتصادی متفاوت دارند.

 این بازی برای داخل کشوری ها زیر ضرب روشن بود که چگونه با صرف این مقدار هنگفت پول، تمامی این فعالیت ها مهندسی شده است٬ هزینه پرداز کیست و از کجا می آید؟ از آگهی ها و تبلیغات های میلیاردی، پخش غذا ( میلیون ها غذایی نذری گونه شرکت های محصولات غذایی مانند هانی)  مخارج افراد و مداحانی مانند حاج منصور ارضی تا محمد علی قلی‌ها که زمانی مدیرعامل متروی تهران در دوران شهرداری قالیباف که شبانه روز تنورانتخابات را به سبک هیئت های عزاداری- دیسکوی سالار عقیلی گرم نگه دارشتند٬ دهها هزار حامی اشان به سبک هیئت های عزاداری همه فصول استادانی هستنداین کار را پیش میبرند و  در۴۵ سال گذشته یاد گرفته اند اشک در بیاورند و در مسیر راهپیمایی اربعین کربلا صدها هزار نفر را سرپا نگه دارند (از پر و خالی کردن شکم ها تا جای خواب) و از همه مهمتر اینکه چگونه کارها را باید پیش برد که کسی نفهمد مافیا چگونه کار می کند. از حمل و نقل افراد در مناطق دور افتاده تا لشگر کشی در کارخانجات و ادارات تا پر کردن سالن ها و ورزشگاهها با پخش غذایی و تنقلات نذری شان و با به پرواز در آوردن کاندیدهایشان با هواپیماهای خصوصی بدون سقوط همانند هلکوپتر رییس جمهور قبلی. البته همه این تحرکات بسیار کنترل شده بود و  نقشه راه داشته و شناسایی می شد که چه کسانی باید  شرکت کنند و چه بگوییند و چه کاری انجام ندهند. اما این هیئت های عزاداری-دیسکوی انتصاباتی از طرف چه جریاناتی حمایت مالی می شوند؟ یک طرف هلدینگ های کویر- سدید – آریاک، کارمانیا، کرمان خودرو٬ هانی و طرفداران بازار آزاد شیکاگویی هستتند. و در بخش دیگر بنیادهای اقتصادی وابسته به رهبری، سپاه اقتصاد-امنیتی که با در دست داشتن ۸۰ درصد اقتصاد این خیمه شب بازی را کنترل می کند و در مقابل هر نیرویی با یک رقم کوچک از طرف قرارگاه خاتم النبیا، هلدینگ‌ های بنیاد مستضعفان ، بنیاد اجرایی امام، غدیر – شرکت یاس، برکت، بهمن، اطلس مثل دیو ایستاده اند.

شب ۷ تیر ماه پمپ بنزین های تهران تا حدودی بسته شد و وضعیت امنیتی بالا رفت که همانند سال شصت بود و ایست بازرسی بسیج و سپاه فعالیت می کرد و مهم‌تر جایگاههای خالی از مردم ولی رای های میلیونی که فقط بقول مردم که می گویند طرف رای را در صندوق انداخت و عقب عقب راه افتاد و دولا و راست می شد که وقتی سوال کردند این کارها چی هست گفت دارم دعا می کنم به این صندوق که معجزه می کند اسم حسن می اندازی ولی حسین در می آید بصورت هرمی. (۱)

طرفداران اقتصاد بازار تحت پوشش پزشکیان باید هم ۱۴۰ اقتصاد دان بازار آزاد را همانند حمیدرضا برادران شرکا، ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی دولت خاتمی، محمدباقر بهشتی – کسی که در مصاحبه اش با آژانس خبری نصر می گوید “لذا برای رونق سرمایه گذاری چاره ای نداریم که نظام اداری و اقتصادی کشور را به گونه ای اصلاح کنیم که دولت روز به روز کوچکتر و کارآمدتر شود.” و مسعود روغنی زنجانی- رئیس سازمان برنامه و بودجه، باید فیلم خرانه پنهانش را دید. تا سعید لیلاز مشاور اصلی خودروسازی ها و از نمایندگان اصلی گرایش شیکاگویی اقتصاد ایران که می گویید : حاکمیت خود را برای رییس جمهور شدن پزشکیان آماده کرده است. ؟!؟!!

برنار هوركاد جغرافی دان و مدیر تحقیقات در مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه دو روز پیش یعنی یک روز قبل از انتخابات ایران، نوشت: انتخابات ریاست جمهوری خطرناک برای رژیمی از نفس افتاده.

برنارد دعوای جناح ها را بدرستی برجسته کرده است “اختلافات بین این «دوستان ۴۵ ساله» عمیق است، هرچند آنها منافع اقتصادی مشترکی دارند که از طریق فسادی در مقیاس بزرگ به دست آمده.” بله کسب بخش داخلی اقتصاد بسیار مهم است. اقتصاد به گل نشسته و راهی دیگر نیاز است. هر دو جناح در اصل یکی هستند با دو رویکرد٬ چون دستمزد بگیران با این دیو مافیایی که صاحبان بنادر و اسکله ها مخفی، فرودگاهها، گمرکات، نوار مرزی غیر قانونی هستند روبرو بوده و نمایندگان جناح های مختلف برای ماندگاری نظام باید با هم کنار بیایند، اما نگران هستند هر تغییر بنیادی که جامعه را از سنت به مدرنیته ببرد را هر دو طرف بهایش را می پردازند.

چون این دیو‌ نظامی-امنیتی هر که از درون و بیرون در مقابل اش بایستد گاها می تواند نابود می کند، منتها ما شاهد افراد و نهادهای دست ساخته شده همین دیو در دوران انتصابات های دوره ای هستیم که هر دفعه می خواهند با تاکتیک جدید بازی جدیدی را نشان دهند و مساله را در حد “اصولگرا و اصلاح طلب” بکشانند، چرا که پزشکیان شاگرد اقتصادی احمدی نژاد است، حال گل سرسبد مراسم قاسم سلیمانی در مجلس بود و چفیه اش اضافی بود در مقابل بقیه نمایندگان مجلس که می خواست نشان دهد از آنها سوپر انقلابی تر است. فقط آدم می ماند که در خارج کشور بعضی از افراد و جریانات با طرح بعضی مباحث اشان دنبال چه می روند؟ سطح مباحث در حد شعار و مسخره کردن است! چه بر سر بنیادهای نظری اشان آمده است؟

نیمه دوم بازی

در ۴۵ دقیقه دوم این بازی حتما دیوید کاپرفیلدهای( شعبده باز معروف قرن)  “برادران قاچاقی سپاه”  دوباره با آمار سازی های مشابه تعداد بسیاری از رای دهندگان را حتی با استفاده از اسم افراد خوابیده در آرامگاهای کشور از صندوق های رای هایشان در می آورند، البته نیروهای عدالتخوار حول جلیلی در داخل را نباید دستکم گرفت البته کلیه نیروهای ضدامپریالیست هم به دادشان خواهند رسید٬ ولی طرفداران بازار آزاد خرج مخارج پرده دوم را باید در داخل و خارج با امکانات رسانه ای فضای برای بوجود می آورند تا نماینده شان دست آنها را در مناطق آزاد تجاری باز بگذارد٬ منابع انرژی و صنعتی را بدست آنها بسپارد و دستمزد منطقه ای را عملی کنند و خودرو سازی را به آنها بسپارد و مشکلی ندارند بخش ارتباطی و غذایی و دلالی همانطور بماند.

حالا بسیاری تفاوت می گذارند بین جلیلی و پزشکی اما برای میلیون ها انسان گرسنه و بیکار و بی آینده که مخارجشان سر به فلک کشیده است نگرانی های زیادی وجود دارد که این هلدینگ های اقتصادی چه بلایی بر سر زحمتکشان بخصوص بازنشستگان و بخش آموزش٬ عمومی و خدماتی می آورند و آیا فضای امنیتی پیچیده تر می شود؟

این دو گرایش اقتصادی هیچ مشکل سیاسی با هم ندارند. این دو گرایش یکی در قامت حامیان پزشکیان هستند که خواهان سفت کردن بیشتر کمربندهای زحمتکشان و رشد اقتصاد آزاد رقابتی هستند با یک مقدار آزاد گذاشتن دست مخالفین یا روشنفکران خودی در اعتراض کردن و به اصطلاح حل مساله برجام بدون پذیرفتن قانون گروه ویژه اقدام مالی پول‌شویی (اف ای تی اف). البته بخشی از سپاه هم به پزشکیان و یارانش در نیاز دارد. مهمترین معضل ایندوره سپاه با گسترش رفتن سپاه در لیست تروریستی کشورها است که اگر این برنامه پیش برود فاتحه رژیم خوانده شده است و هیچ جوری نمی تواند از شر این ماجرا به این راحتی برآید حداقل ده سال لازم دارند تا از لیست کشورها خارج شوند. اگر حزب کارگر به ادعایش یعنی بردن سپاه در لیست تروریستی جامعه عمل بپوشاند اروپا به دنبالش خواهد آمد. گرایش دیگر سپاه در قامت جریان به اصطلاح انقلابی، خواهان حرکت بیشتر به سمت چینی-کره شمالی شدن اقتصاد نظامی هستند.  در ادامه همین هراس احتمال فراگیر شدن سپاه پاسداران در لیست تروریستی هست که نهادهای امنیتی از لحاظ سیاسی افرادی مانند پزشکیان را می خواهند و در این انتخابات پورمحمدی پوششی اصلی پزشکیان بود و تا آخر هم ماند تا نهادهای امنیتی جایگاهشان در جامعه را بسنجند، حال بدنه سپاه و وابستگان نظام چه عکس العملی نشان دهند حرف دیگری است و اینکه مشکل آینده رهبری و خود فضای منطقه ای چگونه خواهد شد را باید صبر کرد و دید.

فضای جهانی در سمت مناسبی برای حل مشکلات دستمزدبگیران ایران نیست و دولت های غربی با طرح مساله مهاجرین ( که از چپ تا راست با آن موافق هستند) جوامع شان را بطرف مسیر بسیار نگران کننده ای هول می دهند و با بستن دهان های نیروهای مترقی کارهایشان را پیش می برند و با اقتصاد امنیتی رژیم اسلامی با وضعیت اپوزیسیون خارج  خواهان مدارا  با افرادی مثل پزشکیان هستند، اما مساله درگیری در منطقه و عملکرد اسرائیل با بحران داخلی اش و درگیری در چند گوشه کشورش چاره ای ندارد که در این شرایط در جهت جنگ منطقه ای و مستقیم با سپاه حرکت کند. بخشی از سپاه هم خواهان همین برخورد هست چون با بودن پزشکیان شاید این مسیر برایش مناسب تر باشد و ازدرگیری اسراییل با ایران جلوگیری شود.

وظیفه ما

در خود جامعه ایران شرایط متفاوت است و اگر فضای برایش بوجود آید حتما حمله بهتری و آگاهانه تری خواهد داشت.  خوشبختانه به بیراه کشیدن جنبش داخل از طریق نفوذی هایشان در درون جنبش های اجتماعی مانند دستمزدبگیران٬ زنان٬ دانشجویان٬ جریانات مدنی و بازنشستگان بسیار کم شده است. اما باید دید خارج از کشور با این انشقاق ها و وجود نفوذی های رژیم تا کجا میتوان  پیش رفت.  مشکل است پیچیدگی اش را نشان داد ولی هنوز روزنه ای وجود دارد که برای حداقل هایخواست های سیاسی و دمکراتیک جریانات مخالف رژیم می توانند در کنار هم و مهمتر در کنار ۸۰ درصدی جامعه ایران قرار بگیرند و دستمزدبگیران را از چنگ این فاشیست برهانند. منتها جریانات اصلی باید آرمان هایشان را فعلا مبنا قرار ندهند و با تاکتیک جدید حرکت کنند، در غیر اینصورت کمکی هستند به ماندگاری این دیو اقتصادی-امنیتی و از رژیم خوشحال تر آن سیاسیون سابقی هستند که نه تنها کاری نکردند و بسیاری را با نظرات و عملکرد دهه گذشته اشان  به خاک سیاه نشاندند و کاری نمی کنند به جز دلسرد کردن نیروهای اجتماعی  و استفاده شخصی و پروژه گیری برای خودشان و امروزهمصدا با مارگارت تاچر شعار می دهند آلترناتیوی وجود ندارد و با همین ها کنار بیایید.

تیر ماه ۱۴۰۳