مادران پارک لاله ایران
۴۴ امین سال جنایتهای حکومت، و ۱۳ امین سال مبارزه ما برای دادخواهی!
سیزده سال از تجمع اعتراضی ما در ششم تیر ۱۳۸۸ در میدان آب نمای پارک لاله تهران و تداوم مبارزهی دادخواهانه ما تا کنون برای پایان دادن به سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشتار مردم معترض می گذرد. سرکوب و کشتاری که از همان آغاز برقراری جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کم و نه زیاد، با تثبیت دیکتاتوری اسلامیشان آغاز شد و بسیاری از مردم خیلی دیر به شدت شقاوت و دروغگویی این حکومت فاسد و جنایتکار پی بردند، تا اینکه خود یا اطرافیانشان مستقیم یا غیر مستقیم داغدار یا زندانی شدند و سرکوبها و جنایتها را با تمام وجودشان لمس کردند و معترض شدند.
تلاش ما همواره بر این بوده است که نه تنها صدای دادخواهی خانوادههای آسیب دیده و دادخواه سال ۱۳۸۸ باشیم، بلکه صدای دادخواهی تمامی آسیب دیدگان و زخم خوردگان ۴۴ سال گذشته توسط این حکومت جنایتکار باشیم تا جنبش دادخواهی مردم ایران قدرتمند شود. تلاش ما این بوده است که حقوق فردی و اجتماعی خودمان را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم و سکوت نکنیم تا بتوانیم محکمتر، مقاومتر و متحدتر در برابر ظلم، تبعیض و بیعدالتی بایستیم و جلوی سرکوب، شکنجه و کشتن انسانها را بگیریم. تلاش ما این بوده است که برای کشف حقیقت جنایتهای حکومت در طی ۴۴ سال گذشته بکوشیم و تلاش کنیم که جنبشهای مستقل و مردمی تقویت شوند و با نیروی خودمان و پیوستن به همدیگر بتوانیم برای کسب آزادی و ساختن دنیایی انسانی و دموکراتیک گام برداریم و مسیر برقراری عدالت اجتماعی را هموار سازیم.
در طی این سالها، تجمع ها، اعتراضها و اعتصابهای معلمان، کارگران، کشاورزان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان، زنان، نویسندگان، هنرمندان، وکلا، روزنامه نگاران، خانوادههای دادخواه و غیره هر روز بیشتر و گستردهتر شده است، ولی حاکمان ستمگر ایران، به جای پاسخگویی به حداقل مطالبات مردم زحمتکش که تمام هستی خود را از دست دادهاند و میرود که چون سیل در خیابانها جاری شوند، بر سرکوبها، تبعیض ها و بیعدالتیها افزوده اند تا ساختار فاسد و فاشیستی- مذهبی خود را حفظ کنند و بر قدرت و ثروثشان بیافزایند.
هیچیک از اقشار و طیفهای مختلف مردم از دست این حاکمان فاسد و سرکوبگر در امان نبوده و نیستند و هر روز شاهد دستگیریهای پیاپی، اعدام، ترور، کشتار خیابانی و شکنجهی مردم معترض هستیم. تنها چند نمونهی زیر این وضعیت فاجعه بار را نشان میدهد:
۱- زندانیان سیاسی در معرض خطر اعداماند و زندانیان عادی مدام اعدام می شوند. از جمله؛ شاکر بهروز، زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام، چهارشنبه ۸ تیر از بند زندانیان سیاسی زندان ارومیه به مکان نامعلومی منتقل شد و خبر رسید که در ۹ تیر پس از رضایت شاکی پرونده، به بند خود بازگشت. هرانا طی گزارشی در ۸ تیرماه نیز خبر از اجرای حکم اعدام ۱۰ زندانی در زندان رجایی شهر کرج داده است.
۲- بازداشت گسترده اخیر معلمان که طی دو ماه گذشته نزدیک به ۲۳۰ معلم و فعال صنفی معلمان را در شهرهای مختلف ایران بازداشت و برخی را ممنوع الملاقات کردهاند. از جمله؛ رسول بداقی، محمد حبیبی، جعفر ابراهیمی، علی اکبر باغانی، اسکندر لطفی، شعبان محمدی، مسعود نیکخواه، اصغر امیرزادگان و بسیاری دیگر. محمدعلی زحمتکش نیز از ۷ تیر دوباره اعتصاب غذا کرد. اسماعیل عبدی نیز بیش از ۷ سال است که ناعادلانه زندانی است و بارها اعتصاب غذا کرده است. ده تن از معلمان بازداشتی سقز در اعتراض به زندانی کردن خود، اعتصاب غذا کرده اند.
۳- بازداشت گسترده کارگران و فعالان کارگری از دو ماه پیش از جمله؛ رضا شهابی، حسن سعیدی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، ریحانه انصارینژاد و غیره. نسرین جوادی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران نیز در معرض اجرای حکم ناعادلانه ۷ سال حبس است. رضا شهابی از ۲۳ خرداد و حسن سعیدی از یکم تیرماه در اعتصاب غذا هستند و سلامتیشان در معرض خطر است.
۴- بازداشت اخیر نویسندگان، شاعران، روزنامه نگاران از جمله؛ آنیشا اسداللهی، کیوان مهتدی، مهدی سلیمی، آرش قلعهگلاب، نیما صفار صفایی.
۵- بازداشت و اذیت و آزار خانوادههای دادخواه کشته شدگان، زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی و مدنی از جمله؛ بازداشت امین و آرمان انصاریفر پدر و برادر فرزاد انصاریفر از کشته شدگان آبان ۹۸ در بهبهان، بازداشت چند ساعته احمد و حسن رونقی پدر و برادر حسین رونقی در آذربایجان شرقی، بازداشت مریم کریم بیگی خواهر مصطفی کریم بیگی از کشته شدگان دی ۸۸ در تهران. وی از زمان بازداشت در ۲۴ خرداد تا ۸ تیر در اعتصاب غذا بود و هنوز آزاد نشده است. دستگیری این خانوادههای دادخواه با حمله به خانهها،محل کار، تفتیش، ضبط وسایل و ضرب و شتم آنها همراه بوده است.
۶- عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار و در معرض خطر قرار دادن جان آنها عامدانه چون زنده یاد بکتاش آبتین از جمله؛ نرگس محمدی، عالیه مطلب زاده، علیرضا ثقفی، هاله صفرزاده، رضا شهابی، هاشم خواستار، ناهید تقوی، اسماعیل گرامی، اسماعیل عبدی، کیوان صمیمی و بسیاری دیگر.
۷- بازداشت گسترده شهروندان بهایی از جمله؛ ژیلا شرفی نصرآبادی، شقایق خانه زرین، نگار ایقانی، فردین ندافیان قمصری. در ماه گذشته، ۲۶ شهروند بهایی ساکن شیراز در مجموع به ۸۵ سال حبس تعزیری، تبعید، ابطال گذرنامه و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شدند.
۸- بازداشت دانشجویان از جمله؛ روناک رضایی، دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی و پژوهشگر و فعال مدنی که پس از فرو ریختن ساختمان متروپل در آبادان بازداشت شد. امیرحسین مرادی و علی یونسی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که در فروردین ۹۹ بازداشت و پس از گذشت ۲ سال و ۳ ماه به تازگی به بند عمومی منتقل شدند.
۹- بازداشت وکلا و فعالان حقوق بشر و پرونده سازی برای آنها از جمله: امیرسالار داودی که یک شبنه ۵ تیر برای اجرای محکومیت ناعادلانه ۱۰ سال حبس راهی زندان شد. فرزانه زیلابی، وکیل مدافع کارگران نیشکر هفتتپه نیز طی دو پرونده جداگانه در استان خوزستان مدام زیر تهدید است. ۴ نفر از «دادخواهان سلامت» به نامهای مهدی محمودیان، مصطفی نیلی، آرش کیخسروی و محمدرضا فقیهی نیز به حبس و محرومیت از وکالت و فعالیت رسانهای محکوم شدهاند.
۱۰- در خبرها آمده است که در زندان قرچک ورامین بیماری سل شایع شده است و جان زندانیان در معرض خطر جدی است.
۱۱- تخریب دیوار قدیمی خاوران و کشیدن دیوار بلند بتنی و نصب چندین دوربین پایه بلند در داخل و اطراف خاوران و گورستان بهاییها برای اذیت و آزار بیشتر خانوادههای خاوران و جامعه بهایی.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، معتقدیم برای دستیابی به آزادی، دموکراسی و برقراری عدالت نیازمند آن هستیم که با سایر جنبشهای مستقل و مردمی همراه و هم صدا شویم. ما از اعتراضها و اعتصابهای کارگران، زحمتکشان و تمامی آزادیخواهان ایران حمایت میکنیم و این چرخهی آزادی کشی، سرکوب، بازداشت، شکنجه، اعدام، تبعیض، بیعدالتی و نابرابریهای عمیق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به شدت محکوم میکنیم. ما از مردم آزادیخواه و دادخواه ایران و جهان میخواهیم که در برابر این همه سرکوب، بیعدالتی و تبعیض سکوت نکنند و فریاد اعتراضمان را بلند و بلندتر کنیم زیرا تنها خود ما مردم هستیم که میتوانیم جلوی بیدادگری این نظام فاسد و تمامیتخواه و دیگر نظامهای فاسد، تمامیتخواه با هر نوع دیکتاتوری را در سراسر دنیا بگیریم.
ما مادران پارک لاله ایران، رفتن ناباورانه اصغر فیروزی، فعال کارگری و فرهنگی در مشهد که در دو رژیم سلطنتی و اسلامی سالها در زندان بود و تا پایان عمرش دست از مبارزه نکشید را به خانوادهی داغدار و دوستان همراهش تسلیت میگوییم و خواهان روشن شدن حقیقت علت مرگ او هستیم.
از شما دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواستهها با اتحاد، همبستگی و مبارزات پیگیر و مستقل ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواستهها باید برای؛ ۴) حق آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق اعتراض، اعتصاب، تجمع و حق ایجاد تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این سرکوبها، جنایتها، تبعیضها و بی عدالتیها را در ساختار تمامیتخواه، فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران و قوانین آزادیستیز و تبعیضآمیز ساخته و پرداختهی این نظام غیر دموکراتیک میدانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۰ تیر ۱۴۰۱
www.mpliran.net