بیستم آبانماه یادآور قتل تبهکارانهی غفار حسینی، مترجم، شاعر، نویسنده و عضو هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران است.
کانون نویسندگان ایران :
بیستم آبانماه یادآور قتل تبهکارانهی غفار حسینی، مترجم، شاعر، نویسنده و عضو هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران است.
غفار حسینی متولد سال ۱۳۱۳ در یکی از روستاهای الیگودرز بود. با سختکوشی توانست به دانشگاه تهران راه یابد و ادبیات انگلیسی بخواند. پایان دانشگاه در سال ۱۳۴۵ آغاز کار فرهنگی او بود. شعر میسرود، نقد مینوشت و ترجمه میکرد. در این میان، دغدغهای که از نوجوانی نسبت به مسائل و مصائب اجتماعی داشت و آزردهجانیاش از استبداد حاکم بر فضای هنری و فرهنگی ایران او را به جمع نویسندگان آزادیخواهی پیوند داد که برای دفاع از آزادی بیان و اندیشه و قلم در اردیبهشتماه ۱۳۴۷ کانون نویسندگان ایران را بنیاد گذاشتند.
با این همه، هرگز از آموختن غافل نماند. برای ادامهی تحصیل رشتهی جامعهشناسی را برگزید و از سال ۱۳۴۸ در دانشکدهی هنرهای زیبا به تدریس جامعهشناسی هنر پرداخت. سپس رهسپار فرانسه شد و سال ۱۳۶۰ با اخذ دکترای جامعهشناسی از دانشگاه سوربن پاریس به ایران بازگشت. اما پاکسازیهای ضدفرهنگیِ حکومت نوخاسته از آغاز دههی شصت، فرصت چندانی برای تدریس در دانشگاه باقی نگذاشت و او اخراج شد. چندی پس از آن ناگزیر به فرانسه مهاجرت کرد و به فعالیت فرهنگی خود و دفاع از آزادی بیان ادامه داد.
اما در غربت تاب نیاورد؛ سال ۱۳۷۰ به ایران بازگشت تا در دفاع از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان به یاران خود در کانون نویسندگان ایران بپیوندد. در دورهی سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران از اعضای فعال بود و پای ثابتقدم جلسات جمع مشورتی. در سال ۱۳۷۳ بیانیهی «ما نویسندهایم» معروف به متن «۱۳۴ نویسنده» را امضا کرد، و در پی آن نیروهای امنیتی دمی از تعقیب و تهدید او دست برنداشتند. در هجوم مأموران امنیتی به خانهی منصور کوشان در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵ دقایقی پس از امضای پیشنویس آخرین منشور کانون نویسندگان ایران، غفار یکی از ۱۳ عضو بازداشتشدهی کانون بود. و سرانجام نیز مأموران امنیتی با یورش به خانهاش در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ او را با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
«هنر و جامعه» (رژه باستید)، «تاریخ ترکهای آسیای میانه» (و. بارتولد)، جامعهشناسی (لوسین گلدمن)، و مجموعه شعر «خون سفید شمشیر» از جمله آثار بهیادگارمانده از غفار حسینی است.
نامش ماندگار باد و راهش پُر رهرو