خامنه ای و کاندیداهایش

ديدگاه

کارنامه چهار ساله روحانی در عرصه های مختلف بدتر از آن بود که رئیس جمهور بتواند در مناظره ها به دفاع از ان برخاسته و حرف قابلی برای گفتن داشته باشد. آقای حقوق دان مردم را با مترسک رئیسی میترساند و این در حالیست که اگر رئیسی فرصت ظهور و حضور در انتخابات پیدا کرده این بدان دلیل است که روحانی با برکشیدن پورمحمدی و نشاندن اش بر مسند وزارت دادگستری طی چهار سال گذشته مساله قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را بنحو شرم آوری عادی سازی کرده است. او که خودش هم زمانی خواهان برافراشتن چوبه های دار در نماز جمعه ها بوده در مناظره ها حتی نتوانست در رابطه با سوابق سیاسی رئیسی در سرکوب ها و اعدام های ۶۷ سخنی بر زبان بیاورد چرا که خود در کابینه امنیتی اش چهره منفوری چون مصطفی پورمحمدی را داشته است که در فاجعه ملی کشتار تابستان ۶۷ همدست رئیسی در هیئت مرگ بوده است.

رسول آذرنوش

خامنه ای و کاندیداهایش

مناظره های تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری که برای گرم کردن انتخابات فرمایشی و کشاندن مردم به پای صندوق های رای به نمایش در امده است بار دیگر به مردم نشان میدهند که با شرکت در انتخابات و از طریق رای دادن به یکی از کاندیدهای دستچین شده خامنه ای نمی توانند تغییر محسوس و قابل توجهی را در شرایط رقت بار جامعه و زندگی شان انتظار داشته باشند، چرا که نگاهی به این مناطره ها حکایت از ان داشت که هیچیک از کاندیدهای شش گانه دارای هیچ برنامه ای در برخورد با بحران های بزرگی که کشور را در خود فرو برده اند نیست. همین فقدان برنامه و فقر مناظره ها بدان معناست که رئیس جمهور اینده هریک از انان که باشد، وخیمتر شدن اوضاع کشور و بیکاری و فقر فراگیر مردم ادامه خواهد داشت. واقعیت این است که کاندیداهای دیکتاتور خود صورت مساله هستند و نه راه حل آن.
خصلت بارز این مناظره ها، نه ارائه راه حل ها که افشاگری گسترده جناح های رژیم علیه یکدیگر بود . و آنچه که در جریان این مچ گیری های جناحی از پرده بیرون میافتاد و در برابر چشمان مردم قرار میگرفت، این واقعیت بود که جناح های رژیم اندیشه ای جز چپاول منابع کشور، بهره کشی وحشیانه از نیروی کار و پر کردن جیب هایشان، در سر ندارند. شاید اغراق نباشد اگر گفته شود هیچ نیروی اپوزیسیونی نمیتوانست در باره شعارهای عوام فریبانه، بی کفایتی ها، وعده های دروغ، حقوق ها و املاک نجومی، رانت خواری، قاچاق، دزدی و چپاول اموال عمومی توسط جناح های رژیم ولایت فقیه اینچنین موثر و کارا برای ملیونها بیننده تلویزیون روشنگری کند.

کارنامه چهار ساله روحانی در عرصه های مختلف بدتر از آن بود که رئیس جمهور بتواند در مناظره ها به دفاع از ان برخاسته و حرف قابلی برای گفتن داشته باشد. آقای حقوق دان مردم را با مترسک رئیسی میترساند و این در حالیست که اگر رئیسی فرصت ظهور و حضور در انتخابات پیدا کرده این بدان دلیل است که روحانی با برکشیدن پورمحمدی و نشاندن اش بر مسند وزارت دادگستری طی چهار سال گذشته مساله قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را بنحو شرم آوری عادی سازی کرده است. او که خودش هم زمانی خواهان برافراشتن چوبه های دار در نماز جمعه ها بوده در مناظره ها حتی نتوانست در رابطه با سوابق سیاسی رئیسی در سرکوب ها و اعدام های ۶۷ سخنی بر زبان بیاورد چرا که خود در کابینه امنیتی اش چهره منفوری چون مصطفی پورمحمدی را داشته است که در فاجعه ملی کشتار تابستان ۶۷ همدست رئیسی در هیئت مرگ بوده است.
در زمینه دموکراسی، آزادیهای سیاسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی آنچه که بعنوان بیلان دوره چهار ساله ریاست جمهوری روحانی بجا مانده بنا به گزارشات شخصیت ها و نهادهای مستقل حقوق بشری چیزی جز گسترش نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران نیست. هنوز شماری از زندانیان سیاسی در اعتراض به پایمال شدن ابتدائی ترین حقوق شان در اعتصاب غذا بسر میبرند و جان تعدادی از انان در معرض خطر مرگ قرار دارد، بهمین جهت دیگر در کارزار انتخاباتی او اثری از وعده های پیشین مبنی بر گشایش فضای سیاسی، آزادی بیان، آزادی فعالیت نهادهای مدنی، آزادی زندانیان سیاسی و غیره بر جای نمانده است. در مقابل، تهدید به خرد کردن دهان کارگران معترض به شرایط معیشتی شان آنهم در همایش انتخاباتی خود روحانی در مقبره خمینی آخرین نمونه معنادار از حقوق شهروندی به روایت رئیس جمهور کشور است. مضحک و خنده دار است که کار روحانی بجائی رسیده که رئیسی در مناظره ها به او طعنه میزند که اقای رئیس جمهور منشورنویسی و حرف زدن در باره حقوق شهروندی بس است باید به ان عمل کرد.

بحران زیست محیطی عمیقی که کشور را دربر گرفته و مردم بطور روزمره با کمبود اب و هوای سالم و گسترش بیسابقه سرطان و انواع بیماری های ناشی از آلودگی های محیطی دست بگریبان اند، تقریبا جائی در مناظره ها نداشت و بجز یک نک زدن کوتاه در مورد مساله ریزگردها که آنهم توسط جهانگیری که به عوامل بیرون از مرزهای ایران نسبت داده شد، این موضوع حیاتی محلی از اعراب در مناظره ها و کارزار انتخاباتی آقایان نداشت. طبق گزارشات سازمان ملل، ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی یکی از آلوده ترین کشورهای جهان و نظیر موضوع اعدام ها یکی از کشورهای رکورددار در مقیاس بین المللی محسوب میشود.
در بسیاری از شهرها نفس ها گرفته و مردم با کمبود اب اشامیدنی روبرو هستند. دریاچه ها، رودخانه ها، تالاب ها، آبهای سطحی و زیرزمینی، پوشش های گیاهی و جنگل ها بسرعت رو به خشکی و نابودی میروند. در نتیجه، کشاورزی و دامداری رو به اضمحلال رفته، وابستگی کشور به واردات فزونی گرفته و روستائیان بیکار به حاشیه نشینی در حومه های شهرها پناه میبرند با اینحال محور مناظره های تلویزیونی این است که چه کسی و چگونه بیشتر از دیگری ثروت های ملی را به تاراج برده و خورده است.

در حوزه اقتصادی، بیکاری و فقر بویژه در بین جوانان بیداد میکند. سوداگری، دلالی، رانت خواری و قاچاق به یک روال عادی در بین جناح ها و دسته بندی های رژیم تبدیل شده است که فقط گوشه هائی از ان در مناظره ها رونمائی شد. سیاست درهای باز برای ورود کالاهای وارداتی که به نابودی صنایع و کشاورزی کشور و بیکاری انبوه از یکسو و فربه شدن بوروکرات ها و سرداران سپاه از سوی دیگر منجر شده از شاخص های غیرقابل انکار سیاست اقتصادی دولت روحانی طی چهار سال گذشته بوده است. طی همین دوره، بسیاری از واحدهای صنعتی کشور تعطیل شده و کارگران شان به صفوف میلیونی بیکاران پیوسته اند. روحانی که در انتخابات دور قبل با شعار ایجاد اشتغال وارد کارزار انتخاباتی شده بود و سیاست اقتصادی دولت احمدی نژاد در ایجاد رکود و سوداگری ارزی را مورد حمله قرار میداد حالا جای خود را به رئیسی و قالیباف داده تا با شعارهای دروغین و عوام فریبانه ای چون مبارزه علیه دولت ۴ درصدی و یا ایجاد یک میلیون شغل در سال وارد تبلیغات انتخاباتی شده و با روکردن قاچاق محموله های لباس در ویلای وزیر اموزش و پرورش و یا رانت خواری و سوداگری ارزی و حقوق های نجومی وابستگان روحانی دزدی های بزرگ در شهرداری تهران و ماجرای املاک نجومی را لاپوشانی کرده و خود را عدالت خواه جا بزنند. فساد میلیاردرهای دولت روحانی و پیرامونیانش انچنان اشکار شده که رئیسی بعنوان حامی برادران قاچاقچی حالا سنگ محرومان جامعه را به سینه می زند.

در بخش اقتصادی موضوع یارانه ها یکی از موضوعات بحث در مناظره ها بود. استدلال روحانی و جهانگیری در مخالفت با افزایش یارانه اقشار فقیر بر این پایه بود که چنین کاری جز بصورت استقراض از بانک مرکزی یا افزایش قیمت حامل های انرژی امکان پذیر نیست و در این صورت تورم بسرعت اوج خواهد گرفت که باعث کاهش قدرت خرید همین اقشار محروم شده و بزیان انها است. این اما یک دروغ بزرگ است که دولت تدبیر و امید به خورد مردم میدهد. زیرا اولامیزان یارانه ها از سال ٨۹ باینسو ثابت مانده و در نتیجه قدرت خرید همین یارانه ناچیز بمیزان زیادی کاهش یافته است بنابر این بخشی از در آمدهای حاصله از افزایش قیمت حامل های انرژی به جیب دولت فخیمه رفته است و بعد میتوان با حذف یارانه دهک های بالای جامعه به یارانه دهک های پائین افزود کاری که دولت روحانی تاکنون از ان سرباز زده است. چطور پرداخت حقوق های نجومی به اطرافیان روحانی و ابواب جمعی رژیم، دوبرابر کردن بودجه جاری دولت و افزایش سرسام اوربودجه ارگان های ریز و درشت حکومتی به تورم دامن نمیزند اما همین که پای افزایش یارانه اقشار محروم و یا افزایش حقوق کارگران و توزیع ولو اندکی عادلانه تر در امدها بمیان میاید، فاجعه تورمی رخ میدهد.

با عقب نشینی خامنه ای در برابر تحریمهای بین المللی و امضای برجام گرچه بخشی از تعهدات غرب اجرا نشد اما با برداشته شدن تحریم های نفتی و بیمه و کشتیرانی، صادرات نفت ایران به دو برابر افزایش یافت و از این راه رژیم بمیزان قابل توحهی به دلارهای نفتی دست پیدا کرد. این منابع ارزی بجای سرمایه گذاری در تولید و ایجاد اشتغال یا صرف دستگاهای نظامی و امنیتی برای سرکوب در داخل و صدور انقلاب اسلامی در خارج شد و یا در اختیار سرداران دلال و محتکران وابسته قرار گرفت تا با سرازیر کردن کالاهای وارداتی که قاچاق بخش قابل توجهی از آنرا در بر میگیرد،؛ تولید داخلی را از حیظ انتفاع انداخته و صنایع و کشاورزی ایران را به ورشکستگی بکشاند. این سیاست درهای باز از یکسو و منجمد کردن دستمزدها، از بین بردن امنیت شغلی و تعویق در پرداخت دستمزد حقارت بار کارگران از سوی دیگر اگر چه توانسته رشد تورم را موقتا مهار نماید اما اولا این بقیمت ورشکستگی تولید و کاهش شدید قدرت خرید مردم و گسترش بیسابقه فقر حاصل شده و در ثانی حتی با ثابت انگاشتن دیگر فاکتورهای اقتصاد کلان مانند نظام بانکی کشور که در وضعیت قرمز قرار دارد، با کاهش قیمت نفت و یا بازگشت تحریم ها، تورم نیز دوباره و این بار با شدت بیشتری اوج خواهد گرفت اینرا تجربه دولت احمدی نژاد بخوبی نشان داده و حالا این تجربه بار دیگر، با توجه به تدارک اعمال تحریم های جدید توسط دولت ترامپ بعد از پایان انتخابات در ایران، تکرار خواهد شد.

واقعیت این است که جهت گیری سیاست خارجی ایران را خامنه ای تعیین میکند و خروجی انتخابات پیش رو هر چه که باشد تغییری در این جهت گیری ایجاد نخواهد کرد. همه میدانند که عقب نشینی رژیم در ماجراجوئی هسته ای با تصمیم و اراده خامنه ای صورت گرفته است و امضای برجام با اگاهی و توافق او بانجام رسیده است. روحانی و ظریف همانطور که خود بارها اذعان کرده اند تنها مجری اوامر او بوده اند. بعد از این هم نتیجه انتخابات هرچه که باشد رئیس جمهور اینده ایران دستورات او را باجرا خواهد گذاشت. بی جهت نیست که مساله سیاست خارجی ایران اصولا جائی در مناظره های بین کاندیداها نداشت. از اینرو اینکه کدام جناح در این انتخابات بر دیگری غلبه پیدا کند تاثیری در جهت گیری اصلی نظام خواه در رابطه با سرنوشت برجام و بطور کلی چگونگی برخورد با امریکا و غرب، و خواه در ماجراجوئی های میلیتاریستی جمهوری اسلامی در منطقه بویژه در سوریه و عراق و یمن که کشور را با خطر جنگ مواجه کرده است نخواهد داشت. طبق قانون اساسی، نه فقط در سیاست خارجی بلکه در تمامی حوزه ها جهت گیری اصلی نظام توسط خامنه ای تصمیم گیری می شود. در ایران ما، تنها یک نفر مقدرات و سرنوشت ٨۰ میلیون شهروند کشور را تعیین میکند و تنها راه تغییر، نه شرکت کردن در انتخابات فرمایشی که مقاومت در برابر استبداد و نافرمانی مدنی شهروندان برای عقب راندن گام به گام رژیم و نهایتا نقطه پایان گذاشتن به دوران تاریک و قرون وسطائی در تاریخ کشور است.