گفتگو در باره تفاهم نامه ١٠ جریان : رحیم بندویی عضو شورای مرکزی حزب مردم بلوچستان

Cable microphones on stands on blue blurred background, banner, copy space. 3d illustration

به دنبال امضای تفاهم نامه مشترک بین ١٠ جریان و انتشار فراخوان علنی دعوت به همکاری، در تاریخ ٢٥ آبان ماه ١٣٩٧ برابر با ١٦ نوامبر ٢٠١٨، سایت سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران تصمیم گرفته است گفتگوهائی با نمایندگان ١٠ جریان ترتیب دهد تا پروسه ای که تا به حال پیش رفته و نیز چشم انداز آن، برای خوانندگان و علاقمندان بیشتر شکافته شود.

گفتگو با رحیم بندویی عضو شورای مرکزی حزب مردم بلوچستان

درباره فراخوان به همکاری مشترک (تفاهم نامه ١٠ جریان)*

سوال اول_ شما اخیرا تفاهم نامه همکاری را با 9 جریان امضا کرده و فراخوان آنرا علنی نموده اید می توانید چگونگی شکل گیری این همکاری، و نقش  حزبتان را در این روند  توضیح دهید؟

قبل از پاسخ به سؤال مطرح شده، اجازه ميخواھم  به اين قصد که  که خوانندگان محترم اندکى بھتر متوجه عرايضم گردند، با نقبى سريع  به گذشته،  به چند نکته بنيادى اشاره کوتاھى داشته باشم ۔

 مردمان جامعه رنگارنگ ايران با مشکلات اجتماعى و اقتصادى بى حد و حصرى بدنبال شکست انقلاب مشروطيت از سوى بريتانيا و سپس آمريکا با اجراى کودتاھايى مداخله گرانه و دو بارروى کار آوردن رژيم دست نشانده شان(پھلوى)، دست بگريبان اند۔  از آن ھنگام، علاوه بر ستمگرى ھاى عام حکومتگران بغايت متمرکزتماميت خواه بر تمامى مردمان ايران،  متاسفانه، مردمانى که در فرھنگ تماميتخواھان ايران “اقوام” ناميده ميشوند، بدليل اجراى سياستھاى سيستماتيک و قھرآميز دولت ھاى حاکم  در راستاى استقرار  فقط  يک ملت، يک زبان و يک فرھنگ در ايران، با ستم ھاى مضاعف و تبعيضات علنى و آشکارى روبرو گشتند، و ھم اکنون دردوران  حاکميت جمھورى اسلامى ، با افزوده شدن  فقط  يک مذھب ھم به موارد فوق، ستم و تبعيضات مضاعف  عليه اين مردمان  به مراتب شدت بيشترى  يافته است ۔ 

 درجه درک تبعيضات وستمھاي سيستماتيک اعمال شده  و حس زوال تدريجى و پروسه تحليل رفتن  ھستى تاريخى  و پس رفت موقعيت اجتماعى و اقتصادى و تبديل به شھروندان درجه دوم و سوم شدن مردمان به اصطلاح اين “اقوام” در ايران،  برروشنفکران متعھد برخاسته  از بطن ھمان “اقوام”، بسى واقع بينانه ترو ملموس تر از درک و برداشت روشنفکران متعھد  خارج از بطن آن “اقوام” ميباشد۔   وبھمين سبب مردمان اين “اقوام” به حاشيه رانده شده،  در اين مقطع تاريخى،  تشکلات سياسى ي  برخاسته از بطن وميان خود را که منادى و پيگير خواسته ھاى  جمعى آنان باشند را، با اعتمادى بيشتر متعلق بخود دانسته و مورد حمايت جدّى تر قرار خواھند داد۔

من(رحيم بندويى) به عنوان فعّالى سياسى از ملت بلوچ در ايران کثيرالمله،  با داشتن سعادت آشنايى با رفقايى از فدائيان خلق در دوران دانشجويى ام، ازجمله فعالان سياسىِ بلوچى بودم که اندکى قبل از انقلاب بھمن ماه  1357 درکنار ديگر ياران بلوچ در شکلگيرى تشکيلات ” سازمان دموکراتيک مردم بلوچستان” که از مطرح ترين تشکلات سياسى پس از انقلاب در بلوچستان بود، فعاليت داشتم۔  چند ھفته پس از انقلاب بھمن، به اتفاق جمعِى از ھمرزمان بلوچ به ديدار ياران فدايى در تھران رفتيم که  ديدار گراميانى چون رفيق سعيد سلطان پوردر مقر “سچفخا” از خاطرات بسيار تأثير گزار و ماندگار اذھانمان گرديد۔

  شکلگيرى “بامئى استار”  به عنوان تشکيلات “سچفخا” در کنار ” سازمان دموکراتيک مردم بلوچستان”  باعث گرديد که  پس ازدرھم شکسته شدن سازمان دموکراتيک مردم بلوچستان توسط رژيم حاکم، “بامئى استار” نقش و جايگاه مطرح ترين تشکيلات سياسى در بلوچستان را از آن خود نمايد۔ تا جاييکه با تمام ضعفھا و بى تجربگى ھاى ناشى از خفقان سياسى دوران شاه و استبداد سياه دينى ملايان تازه به قدرت رسيده ،  زنده ياد احمد حسن رئيسى به عنوان کانديداى تشکيلات “بامئى استار”  در مقابل دو کانديداى ديگر که يکى ازقشرخوانين و ديگرى از مولوى ھاى مطرح بلوچستان بود، برخلاف تبليغات زھرآگين آن دوران عليه “بامئى استار”ى ھا، بالاترين رأى را در دور اول کسب نمايد۔ دليل رأى بالاى مردم بلوچ به چنين نماينده اى که نھايتاً به مدت 10 سال سر از زندان ھاى قرون وسطايى رژيم اسلامى درآورد، مسئله اى جز حمايت “بامئى استار” از طرح خواستى محورى، يعنى رھايى از تبعيضات وستمھاى مضاعف موجود، نبود۔ رھايى اى که  با طرح شعار”حق تعيين سرنوشت” از طريق ايجاد “حکومت ھاى خود مختارمنطقه اى” در “دولتى دموکراتيک و غير متمرکز در ايران ”  توسط فداييان خلق آن دوران اعلام و تبديل به شعارى محورى در ميان خلق ھاى 40 سال پيش (ومليتھاى  دوران امروز) گرديده بود۔

متاسفانه  سرکوب ھاى بيرحمانه و کشتارھاى  جمعى ې جمھورى اسلامى که در جھان نمونه است و سختى مبارزات عليه چنين حکومتى،  به شکلھاى گوناگون سبب تضعيف و بعضآً ازھم پاشيدگى تشکلات سياسى سراسرى مطرح آن دوران گرديد۔   ھمزمان درک نقش واھميت سازماندھى و تقويت تشکلات سياسى منطقه اى در ميان مبارزان ملل بلوچ و عرب و اذری و لر و تورکمن و کرد و ۔۔۔ قوت بيشترى گرفت و شکلگيرى تشکلات سياسى متعلق به اين مليتھا يکى پس از ديگرى باعث ريزش بخش مھمى ازنيروھاى  فعال بدنه سازمانھاى سراسرى  وتضعيف آنھا گرديد۔

با گرد ھمآيى مبارزان بلوچى که درتشکلات سياسى سراسرى مختلف  ايران و ھمچنين منطقه اى در بلوچستان فعال بودند، پروسه  شکلگيرى “حزب مردم بلوچستان”  به مثابه  ادامه سيرتکاملى ھمان اولين تشکيلات سياسى دوران انقلاب بھمن(سازمان دموکراتيک مردم بلوچستان) ازسال 1995 با دامن زدن به مباحث و گفتگوھاى مربوطه در نشريه اى به نام “تران Traan” آغاز و درکنگره مؤسّس سپتامبر سال 2003 بااعلام موجوديت رسمى آن، به ثمر نشست۔  

باور جمع تشکلات سياسى متعلق به مليتھاى تحت تبعيض و ستم دوگانه  به  کثيرالمله بودن کشور ايران، راھنماى تلاشى پيگيرانه  براى يافتن ساختارى مناسب در راستاى تأمين ھمزيستى مسالمت آميز اين مليتھا با حقوق و آزادى برابر در چھارچوب ايران، که ھمانا ساختار فدراليسم تجربه شده جھانى در کشورھاى کثيرالمله ميباشد، بوده است۔ وشايد اين مقوله، اختلاف محورى ىتشکلات سياسى متعلق به مليتھا با تشکلات سياسى مدعى سراسرى بودن باشد و الّا پايبندى به حقوق برابر شھروندى ھر فرد زن و مرد و اصل سکولاريزم،  باورھمه جريانات دموکرات مدعى سراسرى بودن در ايران بوده است وميباشد۔

  با چنين باورى، در سال 2005 اولين ھمبستگى در ميان تشکلات سياسى مليتھا(خلق ھا)ى گوناگون ايران تحت نام “کنگره مليتھاى ايران فدرال” شکل گرفت، که متاسفانه  نه تنھا مورد غضب  جريانات سياسى راست به اصطلاح سراسرى قرار گرفت( که قابل فھم ھم بود)، بلکه مورد تحريم جريانات سياسى چپ آن مقطع زمانى نيزقرار گرفت۔  اما اعضاى کنگره مليتھا به تلاش خود براى جلب ھمکارى و ايجاد ھمبستگى با جريانات اپوزيسيون ايران ھمچنان ادامه دادند۔                                                                                                                                        

نقش “حزب مردم بلوچستان”  در پروسه  شکلگيرى ھمبستگى اين 10 جريان، بايد در قالب عضوى فعال  از مجموعه اعضاى “کنگره مليتھاى ايران فدرال” ، ديده شود۔ احزاب عضو کنگره مليتھا ھر کدام بنا به موقعيت  و آمادگى ھايشان درشکلگيرى ھمبستگى ھا و اتحادھا نقش ايفا نموده اند، که  شکلگيرى “شوراى دموکراسى خواھان ايران” و پروسه جارى ھمبستگى 10 جريان مورد بحث، نتيجه تداوم چنين تلاشھايى بوده اند۔

سوال دوم _ به نظر شما محور ها و مولفه های اصلی این تفاهم نامه کدام ها هستند؟

به نظر من، تأييد متکثر و تاريخاً کثيرالمله بودن جامعه ايران ، غير قابل اصلاح بودن حاکميت کنونى  و نتيجتاً گذر از آن و استقرار نظامى دموکراتيک، سکولار و غيرمتمرکزسياسى- اقتصادى(فدرال)، در راستاى استقرار جامعه اى با آزادى و برابرى انسانھا براى ھمزيستى  مسالمت  آميزمردمان گوناگون ايران، محورھا و مؤلفه ھاى اصلى تفاھمنامه مشترک 10 جريان سياسى ميباشند۔

سوال سوم _ با توجه به مجموعه نیروهای این طیف که از جمهوری خواهان دموکرات هستند ،ایا امکان گسترش ان هست ؟ در صورت گسترش ان ،غیر از تشکل ها ،ایده ای برای جلب مشارکت افراد و شخصیت هانیز وجود دارد ؟

تشکلات و جمع ھايى که محورھا و مؤلفه ھاى  کما بيش نزديک با اين 10 جريان دارند، کم نيستند و ھيئت ھاى ارتباطات اين 10 جريان لازم است که پيگيرانه به رايزنى جدى با آنھا بپردازند تا اين “ھمبستگى” با توجه به وجود احزاب سياسى متعھد و داراى پايگاه مردمى در مناطق مختلف ايران، تبديل به جبھه اى مطرح و تأثير گزار بر روند جنبش ھاى  گوناگون مبارزاتى  در جامعه ايران گردد۔  ارتباط با جمع ھاى ھمبسته ديگر که محور ھا و مؤلفه ھاى کمابيش نزديکى با اين 10 جريان دارند،  لازم است که بدون فوت وقت ايجاد گردد۔  تلاش براى جلب حمايت و مشارکت شخصيت ھاى مطرح تأثير گزار و داراى اعتبار در ميان مردم  بايد از جمله  اقدامات مھم  و در دستور پس از اعلام موجوديت رسمى اين ھمبستگى  براى رايزنى مؤثر، قرار گيرد۔

سوال چهارم _  به طور کلی چشم انداز این  همکاری و تاثیر گذاری ان بر روند مبارزات جاری مردم ایران را چگونه می بینید؟

عمده ترين و محورى ترين مؤلفه مشترک اين “ھمبستگى” ارائه “راھکارى حياتى و عملى” براى حلّ معضلات  اجتماعى اکثریت مردمان جامعه کنونى ايران، يعنى رفع ستم و تبعيضات دوگانه مليتھاى به حاشيه رانده شده در طول نزديک به صد عمده سال اخير است۔ فراموش نشود که در جامعه بزرگ ايران، نه تنھا زنان، کارگران، کشاورزان و زحمتکشان  مليتھاى تحت ستم و تبعيض مضاعف، شھروندان درجه سوم و چھارم  اين جامعه  بزرگ اند، حتى اقشار مرفه اين مليتھا نيز ازستم ھا و  تبعيضات مضاعف  در امان نمانده  و آنرا کاملا لمس نموده اند۔  لذا، من روشن ترين چشم انداز رشد و پيشروى را  با در نظر گرفتن وسعت  ميدان عمل و جمعيت بالاى حاميان چنين ديدگاھى را  در دراز مدت، براى  اين “ھمبستگى” مى بينم و آينده متعلق به اين نوع ھمبستگى ھا است۔

با سپاس ازفراھم نمودن  اين فرصت.

رحيم بندويى از “حزب مردم بلوچستان”

سایت سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران

بهمن ١٣٩٧ – فوريه ٢٠١٩

site.efiran@gmail.com

* فراخوان به همکاری مشترک (تفاهم نامه ده جريان)


گفتگوهای قبلی :

گفتگو باحافظ فاضلی عضو دفتر سیاسی حزب تضامن دموکراتیک اهواز

گفتگو با احسان دهکردی از شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران