پیام به زیباترین و کامل‌ترین شکل منتقل شد، با نگاهی به بازتاب آهو دریایی در هنرهای خیابانی و تصویری

آهو دریایی، در طول چند ساعت تبدیل به یکی دیگر از نمادهای مقاومت و طغیان در برابر سرکوب‌های سیستماتیک شد. همه از او می‌گویند و فضای مجازی پر از آثار مرتبط با اوست. اما چه چیزی باعث این میزان از واکنش می‌شود؟ آیا دلیل این است که بسیاری از ما با او همذات‌پنداری می‌کنیم؟ یا این‌که دلیلش توانایی او برای انتقال پیامش به همگان است؟

زمانه : بخش فرهنگ و هنر

پیام به زیباترین و کامل‌ترین شکل منتقل شد

با نگاهی به بازتاب آهو دریایی در هنرهای خیابانی و تصویری

«آهو دریایی» که ۱۲ آبان ۱۴۰۳ در اعتراض به رفتار مأموران حراست دانشگاه لباس از تن درآورد و امروز ۱۵ آبان به گفته سخنگوی دولت به اجبار برای درمان بستری شده، در همین سه روز سوژه دیوارنویسان و هنرمندان زیادی شده است. تعدادی از تصویرگران و کارتونیست‌ها از او به عنوان سمبل عصیان در برابر ستم در آثارشان استفاده کرده‌اند و بسیاری از تحلیل‌گران و نویسندگان درباره او نوشته‌اند. فرای پیام و تحلیل درست یا نادرست آثار و واکنش‌ها که نیاز به متنی دیگر دارد، چیزی که پیداست درگیری ذهنی بخش بزرگی از جامعه با این زن و نحوه استقامت اوست؛ مسأله‌ای که باعث شده در مواجهه با کنش آهو دریایی واکنش‌های بسیاری در فضای مجازی شکل بگیرد. (گرچه بسیاری از تصویرسازی‌های آهو دریایی به دلایل مختلفی جای نقد دارد.)

این واکنش‌ها به فضای شهر و خیابان هم کشیده شده است. آهو سوژه چند گرافیتی و دیوارنویسی هم بوده که نشان‌دهنده گستردگی این تاثیرگذاری بر جامعه است. هنر اعتراضی، نوعی بازپس‌گیری فضای شهری از سلطه حکومت‌هاست. این نوع از هنر، به دور از نهادهای رسمی هنری و چهارچوب‌هایی چون زیبایی‌شناسی آکادمیک به بازتاب فریادهای خاموش جامعه می‌پردازد؛ به‌ویژه در جوامعی که از آزادی بیان برخوردار نیستند و گفتن حرفی که مطابق استانداردهای حکومت نباشد با تبعات زیادی همراه است. در حقیقت هدف این هنر رساندن بی‌واسطه پیام به گوش همگان است.

دیده‌شدن نام و فیگور آهو دریایی در خیابان، تکثیر فریاد اعتراض اوست. شهر که از مالکان اصلی آن یعنی مردم گرفته شده و به جایی برای کنترل حکومت بر آن‌ها تبدیل شده است، با استفاده از این هنرها به یادآوری همین نکته می‌پردازد. دیوارها تبدیل به صفحه‌ای می‌شوند برای یادآوری آن‌چه حکومت در تلاش برای پنهان کردن است. در یک گرافیتی استنسیل که تنها از فیگور آهو دریایی تشکیل شده، فرم و محتوا روی هم می‌نشینند و پیامی صریح و رسا به مخاطب القا می‌کنند: در جامعه‌ای که خفقان موج می‌زند و مردم عاصی‌اند، این یک فیگور مقاومت در برابر فشار است. پیامی که دیوار شهر آن را در فضایی سرکوب‌شده ثبت می‌کند.

مراد جارچی در تابلوی سیاسی دیوارها می‌نویسد:

دیوار در وضعیت انقلابی، به میدانِ رویارویی دو نیروی اصلی حاضر هم بدل می‌شود، یعنی ستمگران و ستم‌دیدگان. ستم‌دیدگان تلاش می‌کنند قدرتِ جمعی و باورشان را به رخِ دستگاه سرکوب بکشند. در شرایطی که معترضان ترجیح می‌دهند موقتاً از حضورِ بی‌دفاعِ خیابانی [پا]پس بکشند، دیوارنویسی سیاسی همچنان امیدها و دورنماها را حفظ می‌کند. مردم از این طریق با هم و با حکومت سخن می‌گویند. نیروی سرکوبِ ستمگران همین شیوه سخن گفتن را هم بر نمی‌تابد و آن‌را، دیوارنوشته‌ها را پاک می‌کند.

مسیر استقامتی برای رسیدن به آزادی

در یکی از آثار تصویری خلق‌شده درباره آهو دریایی، به مساله امتداد استقامت زنان در مقابل پدرسالاری دینی و حکومت دیکتاتوری مذهبی اشاره شده است. اثری که مسیر مبارزه برای آزادی را به دوی استقامتی تشبیه کرده و ویدا موحد را با روسری سفید خود مانند مشعل دار المپیک به تصویر می‌کشد، در حالی که آن نماد را به آهو دریایی می‌دهد تا مسیر استقامتی آزادی را ادامه دهد. دست‌به‌دست کردن نمادی که بر مداومت داشتن در این مسیر اشاره دارد و زنانی که مشعل را زنده نگه داشته‌اند.

گرچه می‌توان فیگورهای بسیاری را قبل ویدا موحد تصور کرد. زنانی که این مسیر را پیموده و برای نسل‌های پس از خود هموار کردند. از طاهره قره‌العین تا هما دارابی و بسیاری که حتی نامشان در تاریخ نمانده است. هر زنی که قدمی برای نزدیک شدن به آزادی برداشته است این مشعل را چون نوری راهیاب به دست دیگری داده است تا طی این مسیر را میسر کند. بنابراین پیمودن این مسیر امری جمعی است، حتی اگر با کنش‌های فردی همراه باشد. هر کنشی، چه فردی و چه جمعی در امتداد هم قرار می‌گیرند و راه رسیدن به آزادی را شکل می‌دهند.

شیوا عاملی‌راد در متن عصیان‌های تاریخ‌ساز؛ خشم و تداوم مبارزه علیه آپارتاید جنسیت درباره این امتداد می‌نویسد:

دختر شجاع علوم و تحقیقات صدای اعتراض خود را با پیامی رسا و قاطع به سیستم سرکوبگر مردسالار داد: «بدن من، میدان جنگ من و سنگر من است». این عمل رادیکال، نه‌تنها اراده‌ی استوار و خشمگین او را نمایان می‌سازد که در برابر کنترل و خشونت سرکوب‌گران می‌ایستد، بلکه ادامه‌دهنده‌ همان راهی است که سال‌ها پیش ویدا موحد با شجاعت آغازگر آن بود. ویدا، نماد عصیان علیه حجاب اجباری ست، که با اقدامی جسورانه، در برابر قوانین سرکوبگر و سنت‌هایی که قصد محدود کردن زنان را دارد، پاسخی تند و انقلابی داد. حرکت ویدا نه تنها اعتراضی به هنجارهایی بود که عاملیت زنان را به ابزاری در خدمت نظام‌های مردسالارانه تبدیل می‌کنند، بلکه نشان‌دهنده‌ی این واقعیت بود که زمان تغییر فرارسیده است و دیگر هیچ زنجیری نمی‌تواند آزادی زنان را برای همیشه در بند کند؛ زنان دیگر حاضر به سکوت نیستند و برای حقوق و آزادی‌های خود خواهند جنگید.

عاملی‌راد در ادامه درباره چندلایگی مبارزات زنان در طول تاریخ می‌گوید: «مبارزه‌ی زنان* نه فقط یک واکنش فردی، بلکه طغیانی جمعی و چندلایه است که از زخم‌های تاریخی، ستم‌های اجتماعی و تبعیض‌های اقتصادی برخاسته و آنان را به پیشگامان تغییر و تحول بنیادی تبدیل کرده است. زنانی* که امروز پاسخی رادیکال و بی‌بازگشت به نابرابری‌های اجتماعی، اقتصادی، و جنسیتی می‌دهند، پاسخی که بر همبستگی و قدرت درونی خودشان استوار است.»

اثر فروزان صفری

زن زندگی آزادی در جریان است

در شعارنویسی دیگری می‌بینیم که شعار «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم» که از شعارهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود کنار اسم آهو دریایی قرار می‌گیرد. این شعارنویسی نیز افزون بر بازپس‌گیری خیابان، به تداوم مبارزات زنان اشاره دارد. مبارزه‌ای که مانند آتش زیر خاکستری است که هرگز خاموش نمی‌شود و پایدار است، گرچه گاهی شعله‌‌ور نیست. این شعار در امتداد دیوارنویسی‌های جنبش ژینا به چشم می‌آید، دوره‌ای که خیابان‌ها مملو از شعارهای مختلف و تلاش مذبوحانه ماموران حکومت برای حذف یا تبدیل آن‌ها به چیزی دیگر شده بود. تلاشی که گاه نتیجه عکس داشت و پیام شعار را پررنگ‌تر می‌کرد.

پس از کم‌ شدن آن شعارنویسی‌ها، بازگشت این حرکت اعتراضی به سطح شهر با استفاده از شعارهای قبلی بر امتداد جنبش زن زندگی آزادی تاکید می‌کند. شعاری «هیز تویی هرزه تویی، زن آزاده منم» اولین بار در ویدویی منتشر شده از یک دانشگاه دیده شد؛ گروهی از دانشجویان به سمت حراست دانشگاه و ماموران این شعار را می‌دادند. انتخاب این شعار، زنده کردن آن لحظات است و گفتمانی برای اهمیت استمرار در اعتراض.

از طرفی کنش آهو دریایی نشان‌گر وجه بدنمند کنش‌ و جنبش‌های آزادی‌خواه است. بنابراین با این بدن مقابله شده و سعی بر سرکوب آن می‌‌کنند. بدنی که می‌آشوبد، انگ‌های مختلفی به آن زده می‌شود. بدن آشوب‌گر، بدن فردِ هرزه یا دیوانه خوانده می‌شود. بدنی که باید تحت کنترل بیشتر قرار گیرد و به مکان خاصی چون زندان یا تیمارستان منتقل شود. (گرچه خود هرزه یا مجنون بودن نیز در ساختارهای قدرت و ارزش‌گذاری‌های مشخص تبدیل به نسبتی مسأله‌دار شده و به خودی خود نباید به عنوان تحقیر در نظر گرفته شود.) جنون، همان برچسبی است که برای بدن عصیان‌گر بارها استفاده شده و در جمهوری اسلامی نیز روشی سابقه‌دار برای خفه کردن صدای عصیان‌گر است.

همذات‌پنداری: «بارها به این نقطه رسیده‌ام اما جسارتش را نداشتم»

در یک پست ایستاگرامی تولید شده در زمانه درباره کنش آهو دریایی این پرسش مطرح شده است: «آیا تا به‌حال به این اندازه از قوانین سرکوب‌گرانه خشمگین یا خسته شده‌اید که به چنین کاری فکر کنید؟» این پست با واکنش‌های بسیاری از مخاطبان رو‌به‌رو و نظرات زیادی دریافت شد. نکته دیگری که نشان می‌دهد تعداد زیادی از جامعه با کنش او ارتباط برقرار کرده‌اند یا توانسته‌اند خودشان را جای او بگذارند. خود پرسش نیز به گونه‌ای برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب تاثیر به‌سزایی گذاشته است. چرا که آنچه به نظر می‌رسد، هم‌ذات‌پنداری شدید بسیاری از ما با آهو دریایی است. نظرات مردم پای این پست مجازی نشان می‌دهد تعداد زیادی بارها و بارها در موقعیت مشابه به واکنش مشابهی فکر کرده‌اند. برخی گفته‌اند که تنها جسارتش را نداشته و از عواقب انجام چنین کاری ترسیدند. اما با دیدن آهو دریایی با تمام وجود آن قسمت‌های سرکوب شده‌شان را آزادشده دیده‌اند.

گویی آهو دریایی فوران عواطف سرکوب‌شده جمعی ما چون خشم بود که باعث این میزان از همذات‌پنداری با او شد. عواطف و افکاری که از گذشته تلنبار شده و به طور روزمره هم به ان اضافه می‌شود و درگیر آن هستیم. زمان‌های زیادی شده که از میزان فشارهای مختلف، از حکومت و دانشگاه گرفته تا خانواده، آن قدر به ستوه آمدیم که خواستیم تمامی آن احساسات را آزاد کنیم و در یک حرکت اعتراضی ساختارهای پدرسالارانه پوچ و سنگین را برهم بزنیم. برای همین است که کنش آهو دریایی به دل ما می‌نشیند. آهو دریایی مانند کسی بود که گویی به لخت بودن پادشاه اشاره کرد، به خفقانی که مردم را مجبور به سکوت و پذیرش هر چیزی به اسم قانون می‌کند.

اما در کنار تمامی آثار و نوشته‌هایی که به او اختصاص داده شده، آیا می‌توان حرکت اعتراضی آهو دریایی را خود به شکل هنری اعتراضی دید؟ کنشی که با استفاده از بدن، به عنوان ابزار نمایشی اعتراضی پیامی را به زیباترین و کامل‌ترین شکل به همگان منتقل می‌کند؟ پیامی که به سادگی دریافت شد و در کنار کنشی که بازتابی از خشم جمعی سرکوب‌شده ما مقابل سال‌ها ستم است، دست به دست هم داد تا تبدیل به مشعل‌دار دیگری در مسیر مبارزه زنان برای آزادی شود.