خجسته باد پنجاه و یکمین سالگرد حماسۀ سیاهکل
جمعی از فدائیان خلق ایران – داخل کشور
در دفاع از سوسیالیسم(۷۷)
در آستانۀ پنجاه و یکمین سالگرد تولد جنبش فداییان خلق قرار داریم. بیش از نیم قرن از آن واقعۀ تاریخی گذشت و حماسۀ سیاهکل از همان روز به نقطۀ عطفی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و سوسیالیستی کشورمان تبدیل شد. این روز تاریخی را به همه رهروان راه سوسیالیسم و جنبش فدائیانخلق تبریک میگوییم و یاد و خاطرۀ تمامی رفقای مبارز و جانباختۀ فدایی در ۵۱ سال گذشته را گرامی میداریم.
جنبش فدایی فرهنگی را وارد گفتمان سیاسی، مدنی و اخلاقی کشورمان نمود که در دورۀ پیش از خود کم نظیر بود. صداقت، استقلالرای، پویایی کمونیستی، درک ضرورتهای زمان و از خود گذشتگی در راه خلق به شاخصههای فرهنگی و سیاسی شخصیت فدایی فرا روئید. جنبش فدایی درکی واقعبینانه از ضرورتهای زمان خود داشت و ماندن به هر قیمتی را چنان مقهور «رد تئوری بقاء» نمود که پس از پنجاه سال دوستان جنبش فدایی به احترامش از جای برمیخیزند و دشمنانش وقیحانه به جعل و نکوهش آن ایدههای انسانی و صاحبان تکرار ناشدنیش مشغولاند.
جنبش فدایی به لحاظ عمق تاثیرگذاری خود در مبارزات ضد امپریالیستی – ضد سلطنتی و سرنگونی رژیم ستمشاهی و پایبندی صادقانه خود به منافع کارگران و زحمتکشان کشور و تداوم مبارزات خود بر علیه هر گونه ستم و بیعدالتی بر کارگران و زحمتکشان و اقشار فرودست جامعه، به بخش جداییناپذیر تاریخ سیاسی کشور تبدیل شده است.
حماسه سیاهکل به مبدا تاریخ مبارزات مسلحانه مردم ایران برای آزادی از زیر یوغ نظام سرمایهداری و استبداد حاکم فرا روییده و هیچ عرصهای از حیات اجتماعی و فرهنگی مردم را نمیتوان یافت که از تاثیر این جنبش به دور مانده باشد.
رفقای فدایی!
اینک در سالگرد حماسۀ سیاهکل، میهنمان روزهای سختی را سپری میکند. حاکمیت استبداد دینی بر کشور در ۴۳ سال گذشته، ارمغانی جز مرگ و نیستی، فلاکت و بدبختی نداشته است. رژیم با تمسک به باورهای مذهبی بر گردۀ مردم سوار گشته و دمار از روزگارشان درآورده است. طبق آمارهای رسمی خود رژیم، میلیونها نفر از هموطنانمان زیر خط فقر و فلاکت زندگی میکنند. اکثر مردم در تأمین حداقلهای موردنیاز زندگی با مشکلات جدی روبرو هستند. آسیبهای اجتماعی رشد غیرقابل تصوری یافته و اعتیاد، بیکاری، گرانی، تورم و رکود در کنار سرکوب روزافزون هر حرکت مطالبهگری مردمی حتی در اشکال صنفی و معیشتی آن عرصه را بر مردم تنگ کرده است.
در مواجهه با این حقیقت تلخ شاهد اعتراضات روزافزون اقشار مختلف کشورمان نیز هستیم. هنوز خون جانباختگان دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ از کف خیابانها پاک نشده است که اعتصاب کارگران صنعت نفت، اعتراض کشاورزان اصفهانی، تظاهرات مردم خوزستان در اعتراض به بی آبی، اعتصاب کارگران صنایع مختلف کشور، تظاهرات و راهپیمای سراسری و ادامهدار بازنشستگان، معلمان و فرهنگیان کشور شروع میشوند و هنوز هم ادامه دارند. این خیزشهای اجتماعی و حرکات صنفی سیاسی نمونههایی هستند از زخم سرباز کرده شرایط فعلی که هر روز در جای جای این کشور دربند به وقوع میپیوندند و همچنان نیز ادامه خواهند داشت. امروز با اطمینان میتوان گفت که شعار «ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم» به خواست عمومی مردم ایران در برخورد به حاکمیت استبداد دینی و رژیم ولایت فقیهی حاکم تبدیل شده است.
در برابر این خیزشهای مردمی که در ۴۳ سال گذشته بیسابقه بوده است، رژیم شیرازۀ خود را از هم پاشیده میبیند. او برای «گام دوم انقلاب اسلامی» استراتژی «بقای نظام به هر بهایی» را بعنوان راهبرد سیاسی- عملیاتی خود تعریف میکند. این بدین معناست که برای تداوم عمر رژیم باید تمام موانع موجود از سر راه برداشته شود، حتی اگر لازم باشد – بویژه در عرصه بینالمللی- جامهای زهر دیگری نوشیده شوند و از ارزشهای شناخته شده اسلام سیاسی حاکم کوتاه بیایند. در این راستا، تثبیت ساختار سیاسی حاکمیت و سرکوب هر حرکت اعتراضی مردم، به دو برنامه عملیاتی این استراتژی رژیم تبدیل میشود. مضحکۀ نمایش انتخاباتی به صحنه میآید و دجالترین چهرههای قضایی و امنیتی و نظامی بر مصدر کارها گمارده میشوند تا برنامۀ یکپارچهسازی ساختار سیاسی حاکمیت تحقق یابد. فارغ از این که این حکومت خود منشاء تضاد و اختلاف است و امکان یکدستی واقعی ساختار سیاسی آن وجود ندارد، چشمانداز جدیدی را در افق سیاسی آتی کشور میتوان ترسیم کرد و آن شفافتر شدن صف مبارزاتی مردم ایران در تقابل با کلیت نظام سیاسی حاکم میباشد. همین شرایط برای رژیم نیز قابل انطباق است. رژیم در راستای استراتژی گام دوم انقلاب اسلامی، «مردم ایران» را به عنوان مهمترین مانع تدوام عمر نظام، در راس برنامه سرکوب خود قرار داده است.
رفقای فدایی!
در همچون شرایطی، اپوزیسیون ترقیخواه چپ و بویژه فدائیان خلق که روزگاری نه چندان دور بزرگترین جریان چپ مارکسیستی خاورمیانه بشمار میآمد، همچنان با معضل تشتت و پراکندگی سازمانی، رقابتها و تسویهحسابهای سیاسی در درون خانواده فدائیان خلق دست به گریبان است. انرژیای که باید برای تاثیرگذاری جدی و تعیین کننده بر جریان مبارزات ضد استبدادی، آزادیخواهی و عدالت طلبی مردم، زحمتکشان و طبقه کارگر ایران به کار گرفته شود، به بیاعتبار کردن و حذف یکدیگر، برتری طلبی سازمانی، رقابتهای میراثداری و تخریب سیاسی همدیگر بر زمینه اختلاف دیدگاههای سیاسی و بویژه عملکردهای بعد از انقلاب بهمن ۵۷، صرف میشود. این تشتت و پراکندگی در بین فدائیان خلق که به باور ما همچنان ظرفیت آن را دارد که محور اتحاد احزاب و سازمانهای چپ ترقیخواه و جریانات مارکسیستی کشورمان باشد، عملا به کم رنگ شدن نقش نیروهای چپ ترقیخواه و مارکسیستها در تحولات جاری در میهن استبداد زده ما منجر شده است. جنبش فدایی امروز نیز میتواند با غلبه بر پراکندگی صفوف و تشتت سازمانی و با حفظ پرنسیبهای آرمانی و کمونیستی خود، و با تکیه بر قدرت کارگران و تودههای زحمتکش، و اقشار ترقیخواه و عدالت طلب نقش تاریخی خود را در مبارزات مردم ایران بازی کند.
رفقای فدایی!
جنبش فدایی بدلیل سابقه و اعتبار خود در بین هواداران چپ و آزادیخواه کشور با مشخصههای ویژهای شناخته میشود که برجستهترین آنها – استقلال رای، صداقت، جسارت، شجاعت و ایمان به مبارزه، ایستادگی بر سر آرمانها، باورمندی به مبارزه طبقاتی و مبارزۀ خستگیناپذیر و توأمان علیه نظام سرمایهداری و امپریالیسم جهانی – مجموعه ساختار «فرهنگ فدایی» را تشکیل میدهند. غلبه بر بختک مصلحتگرایی، محافظهکاری، کوتهبینی سیاسی، عدم پاسخ به ضرورتهای زمان و دل بستن به صدقه سیاسی قدرت حاکم و مبارزه با هرگونه گریز از فرهنگ فدایی، میتواند پویایی و خلاقیت دوبارهای را در استفاده از موقعیتها و اشکال نوین مبارزاتی در شرایط کنونی کشور در بین فدائیان خلق به ارمغان آورد. باید این فرهنگ راهنمای عمل سیاسی ما فدائیان خلق قرار بگیرد.
رفقای فدایی!
پویایی سیاسی و ایفای نقش تعیین کننده در روند مبارزات ضداستبدادی جاری در کشور نیازمند حضور سازمانی و عملی در تحولات هست. فائق آمدن بر یکی از تشکیلاتیترین و ایدئولوژیکترین رژیمها، بدون تجهیز به ابزارهای سازمانی لازم، بدون تشکیلات، بدون داشتن برنامه اقدام عملی و استراتژی شفاف امکانپذیر نیست. اکتفا کردن به تشکیلات در مهاجرت و خارج از کشوری هر چند بعنوان بخشی از ظرفیتهای سازمانی فدائیان خلق قابل تعریف است، ولی به تنهایی قادر به ایفای نقش لازم و تعیین کننده تاریخی در مبارزات مردم ایران نیست. در کنار این ظرفیت، فدائیان خلق باید متناسب با شرایط موجود، اهرمهای سازمانی خود را برای تاثیرگذاری بر مبارزات مردم در داخل کشور بوجود بیاورند. البته سخت نخواهد بود که باور کنیم در فرایند ایفای این نقش، جنبش فدایی رهبران خود را نیز تربیت خواهد کرد؛ رهبرانی از جنس بنیانگذاران جنبش فدایی که زایش و پویایی جنبش را در انطباق با شرایط امروزین جهان و کشور باز تعریف خواهند کرد. ما نیز بعنوان جمعی از فدائیان خلق داخل کشور، خود را در کنار آنان خواهیم یافت و بعنوان سربازی از جنبش فدایی دوشادوش آنان گام برخواهیم داشت.
بار دیگر، سالگرد تولد جنبش فداییان خلق را به همه رفقای فدایی تبریک میگوئیم؛ در برابر حماسهسازان سیاهکل و جنبش فدایی بهپا میخیزیم و با رفقای جانباخته پیمان میبندیم که برای ادامه راه آنان لحضهای تردید نکنیم.
جمعی از فدائیان خلق ایران – داخل کشور
۱۹ بهمن ۱۴۰۰