عليرغم همه تمهيدات برای هر چه نمايشیتر کردن مضحکه “تعيين” جانشين رئيسی و قرار دادن نرخ مشارکت مردم در آن به عنوان مهمترين موضوع اين نمايش از طرف نه تنها خامنهای و اصولگرايان بلکه و به ويژه از طرف اصلاح طلبان حکومتی و حاميان مستقيم و غير مستقيم آنها و از جمله دخالت مستقيم محمد خاتمی، تعداد واقعی حاضرين در پای صندوقها اين بار هم نسبت به گذشته و حتی نسبت به نمايش سال ١٤٠٠ و برگماردن رئيسی، همچنان رو به افول بوده است.
“نه” قاطع به خامنه ای و رژيم : زن، زندگی، آزادی پيروز است !
ستاد انتخابات وزارت کشور ایران ساعت ۱۱:۳۰ روز شنبه (امروز) نتایج کامل شمارش آراء را اعلام کرد :
کل آراء شمارششده: ۲۴.۵۳۵.۱۸۵ رأی (نرخ مشارکت ۳۹.۹ درصد)
مسعود پزشکیان: ۱۰.۴۱۵.۱۹۱ رأی (۴۲.۴ درصد)
سید جلیلی: ۹.۴۷۳.۲۹۸ رأی (۳۸.۶ درصد)
محمدباقر قالیباف: ۳.۳۸۳.۳۴۰ رأی (۱۳.۷ درصد)
مصطفی پورمحمدی: ۲۰۶.۳۹۷ رأی (۰.۸ درصد) شمار آراء باطله: ۱ میلیون و ۵۶ هزار و ۹۵۹ رای (۴.۳ درصد)
شمار آراء باطله: ۱ میلیون و ۵۶ هزار و ۹۵۹ رای (۴.۳ درصد)
اين بار هم پاسخ «نه» اکثریت مردم ایران به خامنه ای و حکومت اسلامی
عليرغم همه تمهيدات برای هر چه نمايشیتر کردن مضحکه “تعيين” جانشين رئيسی و قرار دادن نرخ مشارکت مردم در آن به عنوان مهمترين موضوع اين نمايش از طرف نه تنها خامنهای و اصولگرايان بلکه و به ويژه از طرف اصلاح طلبان حکومتی و حاميان مستقيم و غير مستقيم آنها و از جمله دخالت مستقيم محمد خاتمی، تعداد واقعی حاضرين در پای صندوقها اين بار هم نسبت به گذشته و حتی نسبت به نمايش سال ١٤٠٠ و برگماردن رئيسی، همچنان رو به افول بوده است.
بالاترین ميزان عدم شرکت در انتخابات فرمایشی متعلق به کردستان، استان سیستان و بلوچستان و تهران بزرگ بوده است.
با احتساب مشارکت همچنان رو به افول، وارد بازی نمودن يک اصلاح طلب، تاًئيد سپردن نقش “محلل” برای قاليباف، آرای باطله، که از آرا تحقير آميز پورمحمدی، از اعضای “هيئت مرگ” در کشتار ٦٧، حدود پنج برابر بيشتر بوده است و ديگر ارقام ولو با استناد به “آمار” رسمی حکومت، می توان گفت که جنبش “زن، زندگی، آزادی” در اعماق جامعه همچنان زنده است و جريان دارد.
سرنوشت “انتخابات” و تعيين جانشين رئيسی به دور دوم کشیده شد. به نظر میرسد که درصد مشارکت در دور دوم نيز همين باشد. نتيجه اما هر چه باشد، باردگر نقش اصلاح طلبان در آلايش چهره نظام بازهم بيشتر برملا شده و خواهد شد و اندک طرفداران آنها در ميان برخی از “فعالين سياسی” که به نام “اپوزيسيون”، اما برای شيرين نمودن کام حکومت جانيان تلاش و فعاليت می کنند را نيز هر چه بيشتر رسوا کرده و می نمايد. حکم معروف : “اصلاح طلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا!” باز هم حقانيت خود را نشان داد.