چشم‌انداز کُردها در ترکیه پس از نفی مبارزه‌ی مسلحانه و پژواک منطقه‌ای آن

This handout photo released by the Firat New Agency shows a fighter of the outlawed Kurdistan Workers' Party (PKK) standing in unknown mountains in Turkey near the border with Iraq on May 8, 2013. Kurdish rebel leaders have confirmed that their fighters will begin withdrawing from Turkey into bases in neighbouring Iraq on May 8 and warned Ankara against "provocations and clashes" which could hamper their retreat. There are an estimated 2,000 armed PKK militants inside Turkey and up to 5,000 in northern Iraq, which Kurdish rebels have used as a springboard for attacks targeting Turkish security forces in the southeast. AFP PHOTO/FIRAT NEWS AGENCY/STR EDITORS NOTE---- RESTRICTED TO EDITORIAL USE - MANDATORY CREDIT " AFP PHOTO / FIRAT NEWS AGENCY/STR" - NO MARKETING NO ADVERTISING CAMPAIGNS - DISTRIBUTED AS A SERVICE TO CLIENTS

ديدگاه

در نهایت، این پرسش باقی می‌ماند که آیا با پایان مبارزه‌ی مسلحانه، مبارزه‌ی کُردها نیز به پایان می‌رسد؟ پاسخ به این پرسش، به توانایی جامعه‌ی کُرد در بازآفرینی خود بستگی دارد:
• اگر مبارزه به حوزه‌ی زبان، آموزش، فرهنگ، اقتصاد محلی و سیاست مشارکتی منتقل شود، ممکن است آینده‌ای پایدارتر و چندصداتر برای کُردها رقم بخورد.
• اما اگر ساختار سیاسی ترکیه همچنان بر انکار فرهنگی و همگون‌سازی پافشاری کند، حتی در غیاب سلاح، بازتولید خشونت در اشکال نرم‌تر اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

علی آشوری

پایان اسلحه، آغاز زبان؟

چشم‌انداز کُردها در ترکیه پس از نفی مبارزه‌ی مسلحانه و پژواک منطقه‌ای آن

تاریخ معاصر کُردها در ترکیه همواره در تقاطع دو مسیر بوده است: یکی مسیر مقاومت مسلحانه و دیگری راه تلاش‌های فرهنگی و سیاسی. با گذشت چند دهه از آغاز مبارزه‌ی مسلحانه‌ی حزب کارگران کردستان (PKK)، اکنون گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی پایان این مرحله و آغاز مرحله‌ای تازه ــ مبتنی بر زبان، فرهنگ، و سیاست مدنی ــ پررنگ‌تر از همیشه است. این مقاله می‌کوشد تا با تأملی بر امکان‌پذیری «پسا-مسلحانه‌بودن» مبارزه‌ی کُردها، چشم‌اندازی از آینده‌ی سیاسی و فرهنگی آنان در ترکیه ترسیم کند و تأثیرات آن را بر سایر بخش‌های کُردنشین، به‌ویژه سوریه (روژآوا)، تحلیل نماید.
از کوه‌ به نهاد: افول سلاح و طلوع زبان؟
پایان یا انحلال مبارزه‌ی مسلحانه در ترکیه، اگر بدون توافق سیاسی و تضمین حقوق اساسی کُردها رخ دهد، بیش از آن‌که «صلح» باشد، «تسلیم خاموش» خواهد بود. اما هم‌زمان می‌توان آن را فرصتی دانست برای بازتعریف مبارزه در ساحت‌های تازه: ساحت زبان، فرهنگ، آموزش، و نهادسازی مدنی.
در صورت کناررفتن کامل PKK از صحنه، سه مسیر محتمل پیش روی کُردهای ترکیه قرار می‌گیرد:

الف) مسیر نهادهای مدنی و سیاسی
اگر فضای سیاسی اجازه دهد، احزابی چون حزب دموکراسی خلق‌ها (HDP و نسخه‌ی جدید آن، حزب «DEM») می‌توانند بستر مبارزه‌ای مدنی و پارلمانی را فراهم کنند. تمرکز بر آموزش به زبان مادری، رسانه‌های محلی، و هنر کردی می‌تواند جایگزین شعارهای نظامی‌گرایانه شود.

ب) مسیر جذب و همگون‌سازی
دولت ترکیه ممکن است از وضعیت پیش‌آمده برای تقویت پروژه‌ی دیرینه‌ی ترک‌سازی بهره بگیرد. در غیاب یک نیروی فشار قدرتمند، سیاست‌های همگون‌ساز فرهنگی، بازتولید «هویت ترک» به‌عنوان تنها امکان مشروع و عادی‌سازی انکار هویت کُردی می‌تواند تقویت شود.

ج) مسیر ازهم‌پاشی و خلأ قدرت
از بین رفتن ناگهانی PKK ممکن است خلأ قدرتی در مناطق کُردنشین ایجاد کند که فرصت را برای نیروهای امنیتی و نظامی دولت جهت تشدید کنترل باز کند. در این صورت، حتی فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی مستقل نیز ممکن است به‌عنوان «تهدید نرم» سرکوب شوند.

پژواک در روژآوا: از الگو برداری تا گسیختگی

روژآوا، منطقه‌ی خودگردان کُردی در شمال سوریه، به‌لحاظ فکری و سازمانی پیوندی عمیق با مدل اوجالان و کادرهای وابسته به PKK دارد. بنابراین، به نظر می رسد انحلال یا افول PKK در ترکیه، تأثیری مستقیم بر انسجام ایدئولوژیک و ساختار اداری روژآوا خواهد گذاشت.

الف) سقوط پشتوانه‌ی روانی
بسیاری از کنشگران و رهبران روژآوا، مشروعیت نظری و سازمانی خود را از مدل کنفدرالیسم دموکراتیک می‌گیرند. می‌توان این گمان را داشت که در غیاب «مرکز» یا مراجع فکری، روژآوا ممکن است دچار سردرگمی و دوگانگی در هدایت سیاسی شود.

ب) تهدید بازیگران منطقه‌ای
ترکیه، رژیم سوریه، و حتی روسیه، هر یک چشم‌داشت‌هایی به این منطقه دارند. ضعف PKK، فرصت را برای حملات نظامی، معامله‌های پشت‌پرده، و پایان تدریجی خودگردانی فراهم می‌سازد. آمریکا نیز در چنین شرایطی به‌راحتی می‌تواند حمایت خود را صدرصد متوقف سازد.

ج) امکان بازآفرینی مدل بومی
در عین حال، ممکن است کنشگران محلی از این وضعیت برای بازسازی پروژه‌ی روژآوا استفاده کنند: به‌جای تکرار مدل‌های نظامی، تمرکز بر شوراهای محلی، عدالت ترمیمی، و مشارکت شهروندی می‌تواند مشروعیتی تازه، بومی و کمتر وابسته ایجاد کند.

تأثیرات جانبی بر اقلیم کردستان و ایران

در عراق
اقلیم کردستان عراق، که همواره نسبت به حضور PKK موضعی دوگانه داشته، از تضعیف یا انحلال این جریان سود کوتاه‌مدت خواهد برد، زیرا رقیب نظامی و ایدئولوژیک را از صحنه حذف‌شده می‌بیند. اما در درازمدت، از بین رفتن PKK می‌تواند به تقویت حضور دولت مرکزی بغداد و تضعیف استقلال عمل اقلیم بینجامد.

در ایران
احزاب و سازمانهای کُردی ایران نیز که عمدتاً در تبعید فعالیت دارند، با نگاهی دوگانه به PKK می‌نگرند. حذف این جریان می‌تواند آنان را به بازبینی روش‌های مبارزه، فاصله‌گیری از نظامی‌گری، و حرکت به‌سوی گفتمان‌سازی مدنی و فرهنگی سوق دهد. احیای زبان، حافظه‌ی تاریخی، و سیاست محلی ممکن است به‌جای اسلحه در اولویت قرار گیرد.

افق‌ها و ابهام‌ها: سیاستِ پس از سیاست
در نهایت، این پرسش باقی می‌ماند که آیا با پایان مبارزه‌ی مسلحانه، مبارزه‌ی کُردها نیز به پایان می‌رسد؟ پاسخ به این پرسش، به توانایی جامعه‌ی کُرد در بازآفرینی خود بستگی دارد:
• اگر مبارزه به حوزه‌ی زبان، آموزش، فرهنگ، اقتصاد محلی و سیاست مشارکتی منتقل شود، ممکن است آینده‌ای پایدارتر و چندصداتر برای کُردها رقم بخورد.
• اما اگر ساختار سیاسی ترکیه همچنان بر انکار فرهنگی و همگون‌سازی پافشاری کند، حتی در غیاب سلاح، بازتولید خشونت در اشکال نرم‌تر اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

پایان کدام مبارزه؟ آغاز کدام آینده؟
پایان مبارزه‌ی مسلحانه، نه پایان مبارزه، بلکه تغییر میدان آن است. این انتقال اگر با رهایی از هژمونی نظامی‌گری و گرایش به پروژه‌های مدنی، دموکراتیک، و بومی همراه باشد، می‌تواند به فرصتی تاریخی برای جامعه‌ی کُرد تبدیل شود. اما در غیر این صورت، تنها با فقدان یک قدرت منسجم، امکان تجزیه‌ی درونی، فراموشی فرهنگی، و تسلط کامل دولت-ملت ترکیه بر ساحت‌های مختلف هویتی کُردها به وجود خواهد آمد. اکنون، بیش از هر زمان دیگری، این پرسش در برابر کُردهاست: حال اگر اسلحه را کنار گذاشتیم، آیا امکان فراهم آمدن “زبانی” تازه که فرصت دستیابی به حقوق برابر را فراهم کند، ایجاد خواهدشد؟

علی آشوری. سندیاگو