انتشار توافق نامۀ مشترک بین حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومه له کردستان ایران، با واکنش وسیعی در میان نیروهای سیاسی کشورمان مواجه شد. این واکنش ها کم تر مثبت و گاه بیشتر آلوده به تفسیرهای بدبینانه، شتابزده و تخریبی بود. برخی از بیانیه ها، “توافقنامه” را به عنوان سند «تجزیه طلبی» قلمداد کردند، بعضی دیگر با استناد به برخی عبارات نادقیق در این سند سیاسی، نگرانی های خود از ابهام در فرمولبنید های آن را اعلام کردند. از سوی دیگر، بخشی از روشنفکران و فعالان سیاسی کرد نیز اقدام به انتشار بیانیه های متقابل نموده و تفسیر خود را از آن بیان داشتند. این واکنش ها نشان داد که حساسیت نسبت به مساله ملیت ها بالاست و هر برخورد ابهام آمیز و غیر واقعی از هر سو، می تواند موجب نگرانی در میان بخشی از نیروهای سیاسی شود.
شکی نیست ادبیاتی که در توافقنامه به کار گرفته شده است، قابل تفسیر و مبهم است. اما در این که هدف این توافقنامه رفع تبعیض بر مردم کردستان در چارچوب ایران است، به صراحت بیان شده است. در بند اول اصول کلی از «تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران » در فردای بعد از جمهوری اسلامی و در «نظام سیاسی آیندۀ ایران» صحبت شده است که به نظر امضا کنندگان باید «سیستمی سکولار، دمکراتیک و فدرال باشد». همین تاکیدات نشان می دهد که اتهام تجزیه طلبی به این دو جریان با سابقه کردستان، غیر واقعی است.
ابهامات در توافقنامه اما در جای دیگری است. توافقنامه اگرچه بر سرنگونی جمهوری اسلامی « برای تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیت های ایران» تاکید دارد، توضیح خود را از «تغییرات گوناگون جهانی» و «توازن ابرقدرت ها» به عنوان زمینۀ «طرح خواسته های ملت کرد» در سطح جهانی شروع می کند و نخستین بند وظایف این دو جریان را هم به “اقدامات دیپلماتیک مشترک” در عرصه بین المللی اختصاص می دهد. تاکید بر دیپلماسی الزاما غلط نیست. بسیار هم می تواند مفید باشد. اما در مقایسه با وظایف دیگر، یک امر ثانوی است. از این رو نیز اگر بر طبق بند یک اصول کلی که معتقد است «دو طرف بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت.» وظیفه تعیین می شد، می باید اولین وظیفۀ امضا کنندگان تلاش برای مشارکت در شکل دادن به ائتلاف در میان اپوزیسیون رژیم مصروف می شد. روشن است که دیپلماسی، نه فقط مغایر با رویکرد شکل دادن به ائتلاف و اتحاد در صفوف اپوزیسیون نیست، بلکه مکمل آن بوده و به هیچ وجه جایگزین آن نیست.
توافقنامه از اعتقاد کامل دو حزب به «انتخابات آزاد» و یا «جدائی دین از دولت» و … صحبت کرده ، اما این اعتقاد را به «انتخابات آزاد توسط مردم کردستان» و یا جدائی دین از دولت در «حاکمیت آینده کردستان» محدود ساخته است. بدیهی است که این هر دو نه خواست فقط مردم کردستان، بلکه همۀ مردم ایران است.
توافقنامه چندین بار از اصطلاح «اپوزیسیون ایرانی» استفاده کرده است. یک بار به «نشست ها» با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، بار دیگر به «وحدت در مشارکت یا عدم مشارکت با نیروهای اپوزیسیون ایرانی» و … اشاره می کند. این نوع برخورد، که دو حزب کرد ایرانی، طی این توافقنامه، خود را بیرون «اپوزیسیون ایران» قرار داده اند، ابهام زاست. به ویژه، در این اشارات، نشانی از طرح همگامی و همکاری در مورد تحقق هدف مشترک در میان نیست و صرفا از نشست، کنفرانس ها، سمینارهای گوناگون و اصرار بر مواضع توافقنامه و با تاکید بر شعار فدرالیسم در این نشست ها سخن رفته است. برای دستیابی به دموکراسی، دو طرف فقط به نقش و موقعیت کردستان بسنده کرده اند، و با استفاده از ترم هائی چون «جنبش رهائی بخش ملت کرد»، خود را از دیگر نیروهای اپوزیسیون جدا نموده اند. در حالی که هر دو حزب، به عنوان احزابی ایرانی همواره با بخشی از نیروها بر سر اتحاد عمل و همکاری مذاکره و فعالیت داشته اند.
توافقنامه در برخورد به صف بندی ها در درون اپوزیسیون، دست به انتخاب زده است، در حالی که حتی اشاره ای به جمهوری خواهی ندارد، با تاکید بر دموکراسی خواهی به جای جمهوری خواهی، راه را برای ائتلاف با نیروهای طرفدار سلطنت و برای تغییر بلوک و تغییر خط سیاست ائتلافی خود باز گذاشته است. اتخاذ این روش برای ما و دیگر سازمان هایی که سال هاست با هر دو حزب کردستان ایران رابطۀ مداوم داشته ایم و فعالیت و سیاست ائتلافی مشترکی را دنبال می کنیم، چندان قابل درک نیست و فراموش کردن جمهوری خواهی در سیاست های ائتلافی در رابطه با استقرار دموکراسی را به سود مجموعۀ نیروهای اپوزیسیون ترقی خواه و به ویژه به سود این دو جریان دوست، نمی دانیم.
هم چنین ما بارها در مذاکرات دو و چند جانبه تاکید کرده ایم که خطای بزرگی است اگر دوستان ما در دو حزب تصور کنند که «کنگره ی ملیتهای ایران فدرال». آلترناتیوی برای آینده ایران است. عدم درک جایگاه واقعی کنگره ملیت ها، بیش از آن که در تقویت مبارزه مردم در سراسر کشور و مبارزه مردم در کردستان موثر باشد، به چهره این دو حزب قدیمی و شناخته شده، نیز لطمه می زند.
توافقنامه اما، علیرغم همه کاستی ها، در ارتباط با مردم کردستان و مناسبات درونی این دو جریان، و رابطه آن ها با سایر نیروهای سیاسی در کردستان حامل یک پیام روشن است: درگیری های بین دو جریان، دیگر تکرار نخواهد شد و مناسبات با همدیگر و با سایر جریانات سیاسی کردستان از این پس دموکراتیک و در شرائطی که ممکن و عملی باشد، بر اساس قضاوت صندوق رای تنظیم خواهد شد. توافقنامه همچنین به جریانات دیگری که طی این چند ساله از حزب دموکرات و کو مه له جدا شده اند، پیام آشتی و نزدیکی داده است. این امر به نفع مردم کردستان و نیز حنبش ازادیخواهانۀ مردم ایران است.