در ایران «تراژدی مرگ» هر روزه بسان زندگی روزمره عمل میکند. دختران ما را با ضرب و شتم،گشت ارشاد به کُما می کشانند و بار دیگر با حجاب بانها در خیابان و مترو به کُما میفرستند و میکشند. جوانها را به هر بهانه به دار میکشند و اعدام را بیشتر اجرا میکنند. معترضان را در خیابان به گلوله میبندند. زندانی را به کشتن خود وا میدارند
امیرجواهری لنگرودی
نباید اجازه دهیم جنایت کمپ ترک اعتیاد لنگرود را سفیدشویی کنند
در ادامهی آنچه در لنگرود میگذرد! پیشتر برای شما دوستان پیگیر خبر، از اعلان عزای عمومی روز یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲در لنگرود نوشتم.
درخبرها آمده است: این عزای عمومی به فرمان نمایندهی ولیفقیه دراستان و استاندار گیلان که با صدور پیامی مشترک در پی وقوع حادثه دلخراش آتشسوزی در لنگرود، یکشنبه را در این شهرستان عزای عمومی اعلام کردند، است.
خوب این اعلان عزا در شهر، که برای سوختن جان های به جان رسیده و تنها بنا شده بود، هیچ پاسخی از طرف مردم دریافت نکرد… چرا؟ مردم دنبال پیگیری و بازشناسی عوامل این آتش سوزی و دادرسی ابعاد این جنایتند نه اعلام عزای عمومی که هر روزه در این سرزمین عزای عمومیست.
نمایش عزای عمومی دولتی و حکومتی چه دردی از مردمی که با اعتماد به مرکزی که با نصب تابلوی: کمپ ترک اعتیاد، با نام «گام اول رهایی» ۳۲ نفر را به جای “رهایی” به کام مرگی فجیع میکشد، مرکز درمانی که می باید درد مردم را فرو بکاهد، قلب مردم را ریش می کند؛چگونه عزا به درمانش می نشیند و زخم را دوا میکند. این چه نمایش شوت پُر کنی است؟!
در خبر ها است ،در کل بازار لنگرود بر سر درب یک دکان هم، هیچ واکنشی دیده نمی شود. شهرداری سر فلکه شهر پارچه سیاهی بست، کومله را سیاه کردند، کاربست عزا عمومی پروپاگاندای خودشانی است و نوعی گشاد دستی در برابر اظهارات رئیس مجلس قالیباف که اظهار تأسف کرد و محسنی اژهای که به رئیس کل دادگستری استان گیلان دستور داد با حضور در محل علت حادثه را بررسی کند. همهی این مجموعه پروپاگاندای خودشان است برای نوعی گشاد دستی در برابر حضور وزیر کشور، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی گیلان و فرماندار و شهرداری و عوامل زیر و درشت سپاهی، بسیجی و دیگر کارگزاران و همهی دست اندرکاران شهری و جماعت بادنجان دور قاب چین که اینگونه مواقع زودتر از صاحبان عزا سیاه میپوشند و خود را سراسر ماتم زده نشان میدهند. اما دریغ از مسئولیت پذیری به هنگام این جماعت فرصتطلب که هم با انداختن چفیه فلسطین به گردن میخواهند بگویند در ماتم مردم غزهاند و هم در ماتم به آتش کشیده شدن ۳۲ جانی که هدف اولی آن رها شدن از دام اعتیاد بوده است.
در ادامهی پیگیریام از حدّت این جنایت «کمپ ترک اعتیاد لنگرود» این خبرها را دریافت داشتم، جانباختگان این آتشسوزی از شهرها و روستاهای گوناگون گیلان نظیر لنگرود، کومله کولاک محله، شلمان، بالا رود پشت،اطاقور، پاپکیاده، مریدان،ناصرکیاده،چاف،بالا رود پشت و پائین رود پشت، رانکوه املش، اشکورات رحیم آباد،چافجیر رودسر وچند منطقه ی دور و نزدیک دیگر هستند. از همین رو بجاست که چنین واکنش عظیم مردمی را شاهدیم. این اسکاندال بسیار بزرگی است که به این راحتی نمیتوانند جمع کنند.
درلنگرود سی و دو(۳۲)انسانی که برای بازگشت به زندگی مبارزه میکردند، و دنبال پاک شدن و رهایی خود بودند،این به اصطلاح مرکز درمانی درتاریکی پشت درب های قفل زده،تمامی پناه جویانش،زنده زنده سوختندو دود شدند با سوختن آنان چندین شهر و روستا نیز سوختند.
در ایران «تراژدی مرگ» هر روزه بسان زندگی روزمره عمل میکند. دختران ما را با ضرب و شتم،کشت ارشاد به کُما می کشانندوباردیگرباحجاب بانهادرخیابان ومترو به کُما میفرستند و میکشند. جوانها را به هر بهانه به دار میکشند و اعدام را بیشتر اجرا میکنند. معترضان را در خیابان به گلوله میبندند. زندانی را به کشتن خود وا میدارند. خلاصه اینکه آن سطح از فجایعی که در ایران برای مردم عادی و روزمره جلوه داده میشود،مانند اتشسوزی کمپ ترک اعتیاددر لنگرود و سوختن ونابودی ۳۲جان جوان بیمار که برای درمان داوطلب شده بودند، دربسیاری ازنقاط جهان میتواند شوک ملی ایجاد کند و به تغییرات بنیادین در سیاستگذاری و حتی سیاستگذاران منجر شود.دراین جا اما حتی رئیس یا کارمند و مسئول ادارهی بهزیستی شهرستان یااستان تاکنون پاسخگو نبودند و بازخواست واستعفایی درکارنیست. نام ومشخصات و سابقهی صاحب و مسئول کمپ ترک اعتیاد را مخفی نگهداشتهاند و فضا را مانند دیگر موارد امنیتی و مانع اطلاع رسانی شفاف رسانهها و روزنامهنگاران مستقل شدهاند. از دیگر سو کرختشدگی جامعه و عادیسازی شدنِ رخداد فجایع برای مردم، از خود فجایع، فاجعهآمیزترند. خاصه آنجا که پای نمایش دولتی و حکومتی به میان میآید، مردم عادی خود را پس میکشند، چرا که هیچ اعتمادی به این نمایشات ندارند و آنرا مفید حال خود نمیبینند!
درمقابل نمایش حکومتی و دولتی؛ این خود مردمند که در همایش و جمع خودجوشان با گلباران کردن و افروختن شمع و شعرخوانی، به تبلیغات حکومتی بی اعتنایی کرده و واکنش خود را نشان دادند.
باید گفت: در نمایش دولتی مردم خاموشند و کار ویژهای از مردم ساخته نیست. همهی امکانات گردهمآیی و فرصت حضور جمعی در انحصار آتش بیاران حکومت است. حتی پارک بازی کودکان را کنترل میکنند و مهمانیها را در خانه و نشستن در رستورانها… همه جا را پوشش میدهند. پس نمیتوان از مردم انتقاد کرد و متوقع بود همایشی عظیم و خودجوش برگزار کنند و یا اعتراض کنند. کمتر راهی برای دادخواهی جنایات باقی مانده است.
اماواکنش عمومی دختران وجوانان، مادران و پدران، ورزشکاران شهر لنگرود در همصدایی با خانوادههایی که عزیزان خود را در این آتشسوزی ازدست دادند، نشاندهندهی داغداری و عزای عمومی مردم است… مردم در رشت و شهرهای اطراف با استفاده از تنها امکانات موجود یعنی شبکههای اجتماعی و در فضای مجازی با مردم داغدار لنگرود و خانوادههای سوگوار جوانان درگذشته در فاجعهی آتشسوزی کمپ ترک اعتیاد، همدردی خود را اعلام کردند. در یک نمونه پیام جوانانی از یک کمپ ترک اعتیاد در شهرستان قرچک ورامین جالب توجه است که با طلب آمرزش برای درگذشتگان و در همدردی با مردم لنگرود میگویند: «این سی و دو (۳۲) نفر رفته بودند که مثل من و شما زندگی را شروع کنند، ولی برای همیشه زندگیشان تمام شد. از خدا میخواهیم هیچ همدردمون چه کارتون خواب و چه آن آقایی که داره در بهترین وضعیت مصرف میکند، درد نکشند. برای مادران، پدران، همسران و فرزندان این عزیزان طلب صبر میکنیم. ما همگی به بچههای لنگرود و به بچههای گیلان، تسلیت میگوییم. تسلیت ما را بپذیرید»!
با صراحت اعلام میدارم: فاجعهی آتشسوزی کمپ ترک اعتیاد،با فروریختن گلوله های آتش از سقف و پشت درب قفل شده، مرکزدرمانی،بیمارستان یا زندان ترک اعتیاد کننده لنگرود رفتند. این ماجرا فی النفسه اسکاندال بزرگی برای جامعهی شهری ما و کل گیلان است.
در پی این آتش سوزی سی و دو (۳۲) نفر کشته و بیش از هفده (۱۷) نفر با سوختگیهای عمیق در بیمارستان بستری هستند. صورت جنایت بوقوع پیوسته روشنه؛ مسئولین این مرکزپس ازآنکه هرشب به بیماران قرصهای قوی آرامبخش میدادند،مرکزدرمانی راپس ازقفل کردن،- بدل به زندانی می ساختند- بدون هیچ نگهبان ومحافظی، ترک میکردند و بیماران امکان خروج از مرکزترک اعتیاد را به دلیل قفل بودن درها و انسداد پنجرهها بامیلههای آهنی در وضعیت افروخته شدن آتش به هیچ وجه نداشتند و متأسفانه اکثرشان در میان آتشها نابود شدند. مقصر اصلی دراین فاجعه مسؤلان مرکز بودند که به هنگام شب هیچ مأموری را داخل مرکز نگذاشته و رعایت مسائل ایمنی و اطفاءحریق را نکرده بودند. این فاجعه بار دیگر ماهیت به غایت ضد مردمی رژیم جمهوری اسلامی رانشان میدهد که برای جان شهروندان هیچ اهمیتی قائل نیست و در چنان فسادی غوطهور شده که برای سود بیشتر چشمش را به روی مسائل مهم و واجب ایمنی میبندد و به عوامل خودشانی اجازه میدهد با رانتخواری و انحصار،امتیاز همهی مراکز به اصطلاح درمان اعتیاد را بدون هیچ صلاحیتی در اختیار داشته باشند… بازهم خواهیم نوشت…
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ برابر با ۰۷ نوامبر ۲۰۲۳
andishe.gbg@hotmail.com