پیرامون بیانیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران راه کارگر در باره همه پرسی استقلال کردستان عراق

ديدگاه

این بیانیه وقتی که از مسائل  نظری و  کلاسیکی  فرا می رود  و  در این صده  می خواهد به واقعیت بپیوندد ، خود بخود بر نظر روتین این سازمان خط بطلان کشیده میشود و شک و تردید های بر این بیانیه حاکم می گردد . شک و تردید بر مسائل نظری و سیاسی این سازمان وقتی بروز می کند ، که در مورد  جدائی تیمر شرقی ، اریتره و سودان جنوبی و بویژه همه پرسی استقلال کردستان عراق نظر می دهد

سیروان هدایت وزیری

پیرامون بیانیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران راه کارگر در باره همه پرسی استقلال کردستان عراق

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر) یک بیانیه ای را حول همه پرسی استقلال کردستان عراق در سایت خود منتشر ساخته است . در این بیانیه ،  این سازمان سعی نموده ،   مواضع سیاسی خود را حول حق تعیین سرنوشت خلق ها اعلام نماید و همینکه نظر رسمی خود را حول رفراندوم استقلال کردستان عراق که قرار هست در 25 سپتامبر بر گزار شود ، بیان کند. بیانیه ای که این سازمان منتشر کرده است ، شاید طولانی ترین بیانیه باشد و شامل هفت صفحه است .  این بیانیه در حقیقت شامل دو قسمت می باشد . قسمت اول نظرات روتین سوسیالیست ها در مورد حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی می باشد . در نتیجه ،  از این جنبه که این سازمان در بیانیه خود نظرات روتین و کلا سیک موجود در ادبیات احزاب کمونیست  صده های  نوزده و بیستم درمورد حق تعیین سرنوشت ملل ها بیان داشته ، نمی توان در مخالفت با آن اعلام نظر نمود و کاملا درست می باشد . این سازمان در بیانیه اش نوشته ” سیاست سازمان ما در باره پایان دادن به تبعیض های ملی بر دو پایه اساسی قرار دارد : برسمیت شناختن حق ملت ها در تعیین سرنوشت شان از جمله حق جدائی و تشکیل دولت مستقل از یک سو و از سوی دیگر اتحاد آزاد و داوطلبانه همه ملیت های تحت ستم برای ایجاد کشوری با رنگارنگی و تنوع ملی و قومی از طریق پایان دادن به تبعیض های ملی و تامین مشارکت و حقوق برابر همه ملیت های کشور ! ” و ادامه می دهد ” به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت از جمله حق جدائی و تشکیل دولت مستقل یکی از پایه های بنیادین دمکراسی و حق مسلم هر ملیت ساکن در یک کشور در تعیین سرنوشت خود و یکی از اجزائ اعتقاد به برابر حقوقی همه ملیت های ساکن یک کشور است ” . به نطرم این اصولی ترین پایه برای پایان دادن به خصومت های ملی و قومی می باشد و بدان موافق هستم .  اما این بیانیه وقتی که از مسائل  نظری و  کلاسیکی  فرا می رود  و  در این صده  می خواهد به واقعیت بپیوندد ، خود بخود بر نظر روتین این سازمان خط بطلان کشیده میشود و شک و تردید های بر این بیانیه حاکم می گردد . شک و تردید بر مسائل نظری و سیاسی این سازمان وقتی بروز می کند ، که در مورد  جدائی تیمر شرقی ، اریتره و سودان جنوبی و بویژه همه پرسی استقلال کردستان عراق نظر می دهد . سازمان راه کارگر در بیانیه اش در مورد استقلا ل کردستان در عراق  طوری بیان می کند که اساسا هیچ حزب سیاسی ایی  که بتواند نمایندگی خلق کرد در عراق را عهده دار شود ، وجود ندارد . و به زعم این بیانیه ،  اساسا مبارزات خلق کرد در عراق در چنبره دو طایفه  “خاندان بارزانی” و “طالبانی” اسیر شده است  در نتیجه ،  رفراندومی که در حال بر گزار شدن هست به سلیقه این یا آن طایفه اعلام شده است . در بیانیه آمده است . ” زد و بندها نشان دهنده آن هست که طرح همه پرسی و استقلال ، ربطی به اهداف جنبش ملی کرد نداشته ، بلکه در درجه اول ، صرفا به خاطر حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خود ویژه طایفه های حاکم در کردستان است ” . همچنین در این بیانیه آمده است ” همه قرائن نشان می دهد که طرح همه پرسی استقلال کردستان و آغاز روند جدائی تنها در خدمت منافع اقتصاد انگلی و غارت گرانه خاندان حاکم به بویژه استبداد خاندان بارزانی ، به ضرر منافع اکثریت مردم کردستان عراق ، توجیه گر پایمال کردن و امحائ موازین آزادی و دمکراسی باقی مانده در دولت منطقه ای و در سراسر عراق ،  در راستای مبدل شدن دولت منطقه ای به مهره بازی دولت های ا رتجاعی منطقه ای مانند ترکیه علیه منافع جنبش کرد در کشور دیگر ، زمینه شعله ور ساختن نفرت های ملی ، قومی و مذهبی در عراق و باعث تضعیف جنبش برای ازادی ، دمکراسی و سوسیالیسم در منطقه خاورمیانه بوده و بنابر این نمی تواند مورد حمایت ما و نیروهای دمکرات ، چپ و سوسیالیست باشد .” اولا راه کارگر جا داشت صرفا  بر نظر خویش بسنده نماید نه اشاره به نظرات دمکرات و سوسیالیست ها در مورد همه پرسی . خیلی از سازمان های دمکرات ، سوسیالیست و آزدیخواه این رفراندوم را به فال نیک می گیرند و از آن دفاع می کنند . در ثانی ،  من فکر می کنم بروز دادن این نوع نظرات از جانب راه کارگر  انهم در حق ملت کرد در عراق نه تنها نامنصفانه ،  بلکه مشکوک نیز هست از این لحاظ  این نطر به مراتب از سوی دولت ها و احزاب ارتجاعی در منطقه بیان می شود ، به هدف اینکه این رفراندم صورت نگیرد ، که حق هر ملتی هست ،  و بر آرای  مردم  کرد  در خصوص حق استقلال شان خط بطلان کشیده شود. البته راه کارگر در مورد رفراندوم ،  جدا از اینکه به تناقص می افتد ، هیج آلترناتیوی که شایان توجه باشد ،  بیان نمی کند . تناقض در اینجاست که ، اگر کردها به استقلا ل برسند دولت هایی امثال ترکیه و ایران  سرکوب کردها را آغاز می کنند ، و اما در جای دیگری اشاره می کند که ترکیه از استقلال کردستان سهم اقتصادی را دارا خواهد بود . و در جای دیگری اشاره می شود ، استقلال کردها ”  فقط و فقط به نفع خاندان بارزانی و طالبانی هاست” و به ضرر توده های زحمتکش و کارگر می یاشد . ولی در بیانیه  اشاره می شود که ” از سال 2003 تا 2013 کردستان عراق توسعه اقتصادی پرشتابی را تجربه کرد که ناشی از تزریق پول و نفت و سرمایه گذاری خارجی بود”  .

البته توجیهات مخالفت راه کارگر در برگزاری رفراندوم و به چالش گرفتن این رفراندوم ، بر پایه هایی مربوط می گردد ، که خود حکومت اقلیم نیز بدان اشاره کرده است ومطرح کردن اش جدید نیست . از جمله مسئله بحران اقتصادی ، عدم پرداخت دستمزد به موقع به کارگران و زحمتکشان ، عدم پاسخ به موقع به  مسائل  مخالفین حکومت اقلیم ،  عدم

پذیرش مخالفت های سیاسی ، عدم رعایت آزادی بدون قید و شرط سیاسی احزاب و افراد ، ناهمانگی در ارگانیزم حکومتی و .. همه این مسائل در میدیا ،  رسانه ها و حتی در خیابان و کوچه و بازارها در کردستان عراق مطرح می شوند ، آنچه که تا کنون  چنین مکانیزمی در تاریخ سیاسی حکومت های مسلط بر عراق وجود نداشته است که به همین صراحت مطرح شده باشد . در حقیقت ،  طرح این نوع مسائل در گذ شته به مثابه استقبال رفتن به مرگ بود . در هر صورت ، وجود این نوع مسائل هیچ جنبه اثباتی برای مخالفت با رفراندوم  را بیان نمی کند . در حقیقت امر ، متاسفانه ،  هیچ کشوری از د نیا هم اینک یافت نمی شود که با معضل های برشمرده درگیر نشود . کشوری با قدمت حکومت داری قرن ها ، هنوز و هنوز در گیر این نوع معضلات می باشد . شاید در یک سازمان کوچکتری این معضلات که اگر بدان رسیدگی نشود ، افزایش یابد  . تجارب نشان می دهد که درخیلی از درون احزاب سیاسی به اصطلاح چپ و سوسیالیست  موجود در ایران ، از جمله خود راه کارگر ، با این معضل اساسی  روبرو هست . تا جایی که آنان نمی توانند در یک جمع با همدیگر برای یک هد ف معیینی خود را سازمان دهند و تحمل انتقاد از خود و دیگران  را داشته باشند  ، در نتیجه ناچارند ،  راه انشقاق و انشعاب را بر گزینند .  امیداوارم این نوع نیش زدن ها به آزرده خاطر مبدل نگردد.

 دغدغه روشناسی حاکم بر بیانیه راه کارگر در خصوص مخالفت با رفراندوم باید در جای دیگر غیر از مسائل مطرح شده جستجو کرد و انهم شک و تردید این سازمان ، در به اصطلاح سازماندهی کشورهای مختلف از جمله کشورهای غربی ، عربستان سعودی ، اسرائیل و برخی دیگری از کشورهای منطقه در خصوص رفراندوم برای استقلال کردها در عراق باشد .  راه کارگر می نویسد ” انتخاب ترامپ و ایجاد دولت جدید آمریکا، عربستان و اسرائیل که با جمهوری اسلامی و دولت ترکیه اختلافی دارند ، باعث شده است تا بارزانی و شرکاه بر حمایت آن ها برای پیش برد سیاست خود سرمایه گذاری کنند . به استثنائ دولت های اسرائیل و عربستان، دولت مرکزی عراق و اکثر کشورهای منطقه و نیز قدرت های جهانی سرمایه داری مانند اتحادیه اروپا و دولت آمریکا در این شرایط حاضر مخالف استقلال کردستان عراق هستند ” .  یکی دیگر از تناقضات تحلیل  راه کارگر در همینجا  خود را بیان می کند ، از جایی ایجاد مثلث دولت جدید آمریکا ،  که در مخالفت با جمهوری اسلامی ایجاد شده ، فرصتی می دهد که  آقای بارزانی و شرکاه از آن بهره برده و مسئله رفراندوم را در میان بگذارند ، اما از جای دیگری راه کارگر با افتخار بیان می کند که ” دولت آمریکا مخالف استقلال کردستان عراق است ”  . در اینجا معلوم نیست که راه کارگر چه چیزی را  می خواهد بیان کند ، به جز اینکه به سفسطه گویی سیاسی بپردازد. ولی در هر صورت حال ،  آزرده خاطر راه کارگر و توجیهات اش را بر این حساب بیاوریم که به فرض استقلا ل کردستان عراق بیشتر علاقات سیاسی و ژتوپلوتیکی کشور هایی امثال  اسرائیل و عربستان سعودی را بیان می کند و از این مسئله سرچشمه  می گیرد . اگر  چنین نیز باشد ، منطقا  این مسئله دال بر نفی رفراندم  برای استقلال کردستان عراق  نیست . زیرا تاریخ نشان می دهد  که تحولات سیاسی ای که به تشکیل یک دولت مستقل  منجر گردیده است ، عامل خارجی در پروسه  تشکیل این دولت ها  تعیین کننده بوده اند .مثلا اگر حکومت تزار وقت المان مخالف سرسخت با دولت کرنسکی در روسیه در فوریه و اکتبر سال 1917  در نمی افتاد  ، لنین هرگز نمی توانست با یک قطار از برلین آلمان وارد مسکو شود و اساسا در یک شبه دولت کرنسکی ساقط  گردد و حزب بلشویک به رهبری لنین به قدرت برسد. با این وجود ما نمی توانیم انقلاب اکتبر را به چالش بکشیم ، که آری ،  چون تزار وقت آلمان در ناشی از دخالت اش منجر به انقلاب شده ، این انقلاب را به رسمیت نمی شناسیم . در صورتی که این انقلاب یک قبله گاهی برای احزاب کمونیست و از جمله خود راه کارگر به شمار می آمده است  . خیلی از نمونه های زیادی در تاریخ ما شاهد هسیم که عامل خارجی در تسریع تحولات سیاسی تعین کننده به شمار رفته اند . اما بستگی به این مسئله داشته که  برای تحکیم و تثبیت  جهت مثبت این تحولات ،  توده های مردم تا چه حدودی فعال بوده باشند و چه احساس انقلابی را از خود بروز داده اند . تجارب این چندین دهه در کردستان عراق نشان می دهد که  مردم آن منطقه به هر نحوی می توانند در تحولات مثبت شرکت و فعال باشند و این زمینه ها نیز بدون اغراق تاکنون برایشان با کم و کیفیت هایی ایجاد شده است . راه کارگر در بیانیه خود می نویسد ” آن ها با سوار شدن بر احساسات ملی مردم کردستان که حاصل تبعیض ها ، سرکوب ها ، جنایت ها و قتل عام هایی است که رژیم دیکتاتوری بعث عراق علیه مردم کرد در عراق اعمال کرده بود ، تلاش می کنند با طرح مسئله استقلال ، اعتبار و مشروعیت خود را بازسازی کنند “. راه کارگر باید خود بداند که سوار شدن بر احساسات مردم بدست یک طایفه غیر محال می باشد .  بازتاب احساس چندین میلیون از جمعیت کرد در عراق ،  ناشی از  اجحابات و جنایاتی هست ،  که البته خود راه کارگر نیز بدان  اعتراف می کند ،  دولت های حاکم بر آنان روا داشته است و چه بسا اینکه دولت کنونی نیز با توجه به توانایی و قدرت خود ، که اگر هم اینک دارا می بود ، بر مردم کرد اعمال می نمود . اتفاقا اعلام و  شرکت در رفراندوم بروز عملی احساسات موجود در درون مردم کرد در عراق و ناشی از بن بست سیاسی تا کنونی  در جامعه عراق می باشد . در نتیجه به قول خود راه کارگر ،  تز اتحاد آزاد و داوطلبانه همه ملیت های تحت ستم برای ایجاد کشوری با رنگارنگی و تنوع ملی و قومی را به چالش کشانده است . تا جایی که حتی میثا قی که مابین  کردها و عرب ها ، حول قانون اساسی در لوای یک دولت فدرال بسته شده بود ، عملا و عامدن از سوی دولت مرکزی  به فراموشی سپرده شده در نتیجه هرگونه اعتماد مابین آنان سلب گردیده است  . اما  یک زمانی می تواند که این اعتماد را بوجود آورد ، که کردها این مجال راداشته باشند ، خود بدست خود در موازین با عرف قانونی سازمان ملل متحد  وارد یک مناسبات ، دوستانه و همجوار در منطقه   شوند . اگر چه در طی  حکومت داری اقلیم سعی گردید  به خصومت ها پایان داده شود ،  اما تجارب  نشان می دهد ،  حل مسئله ،  زمانی می تواند ، متحقق شود  ، که خود کردها  دارای یک استقلال سیاسی و حکومتی را داشته باشند . رفراندم برای استقلال یک راه حل محتمل  در به پایان دادن بغرنج های سیاسی  و منطقه ایی ست . اگر چه طبق بر آورده ها ،  خیلی از دولت های منطقه و بین المللی با توجه به منافع آتی و آنی خود مخالفت خود را با رفراندوم اعلام می کنند ، ولی در اینجا سوسیالیست ها و دمکرات ها منافعی جز پایان دادن به این خصومت ها را  ندارند ،  در نتیجه از رفراندم برای استقلال کردستان عراق حمایت می کنند . در این موقعیت سیاسی و بحرانی جا دارد که سازمان ما ( سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران )  نیز به عنوان یک سازمان سوسیالیست از این مجال تاریخی کردها حمایت نمود ه و از رفراندوم و نتایج آن استقبال نماید . با این حمایت ، سازمان ما می تواند هماینکه  صف بندی ها یی که نا روا بویژه در میان احزاب و سازمان های سراسری  به اصطلاح سوسیالیست و دمکرات ایرانی حول مسئله رفراندوم در کردستان عراق بوجود آمده ، پایان دهد و همینکه اعتماد کردها در منطقه را به خود جلب نماید.

  03.09.2017