باید با صراحت و محکمی هرچه پرتوانتر به همگان توضیح داد که یک انقلاب مردمی و تودهای، چگونه با اقدام مسلحانه و با تهاجم به ماشین دولت بورژوازی و حتی با شعار سراسری و همهگیر آحاد جامعه: «زیر بار ستم نمیکینم زندگی، جان فدا میکنیم درره آزادگی» اینگونه به رژیم بردگی، قرون وسطایی، عصر شترچرانی، شلاق و سنگسار، حجاب اجباری و به نوعی بندگی مطلق انسان در برابرنمایندگان خدا و حکومت صاحب زمان در روی زمین انجامید، از بد عهدی ما نبود، بلکه از ماهیت نظامی بود که تودهی برآمده از انقلاب براو باور داشت؛ باوری که در دل چند دهه حاکمیت سیاه اسلامی، امروز فرو ریخته است، باید پذیرفت که این ناهمسانی آشکار و پیامد ناگزیر آن در زهدان انقلاب ایران شکل گرفت.
چهل و پنجمین سال انقلاب بهمن ۱۳۵۷
جامعه را به سمتی کشاندند که «مردم ایران، مرگ را نفس میکشند»!
فوروم مباحثات نظری سیاسی : تئوری اقتصادی دولت: پیش زمینه و چارچوب نظری(قسمت اول) – مهرداد وهابی مهرداد وهابی : “در این گفتار تلاش خواهم کرد ابتدا سه نوع نگرش رایج درباره تبیین دولت از [ادامه]
در سرمای زمستان دی ماه جنبش سراسری مردم در اعتراض به بحران اقتصادی و دزدی و فساد حکومتیان گرمابخش جان مردمان ایران زمین شد. حرکت اعتراضی «دختران خیابان انقلاب» تداوم مبارزات زنان آزادیخواه بود برای [ادامه]
ديدگاه کاندیدای اصلاحطلب در تبلیغاتش از واژههای اعدام و تجزیهطلبی هم سود برد. چون اصلاحطلبان نیز در دیوارههایی از حصر دینی محبوس باقی ماندهاند که دنیای امروزی را نمیبینند. در ذهن ایشان همچنان اعدام به [ادامه]