اما در برابرما، جنبش عظیم و پرآوازه و متکثر دادخواهی سینه سپرنموده است. پس جا دارد ما کاسبان پرمدعای دادخواهی را پس بزنیم. جنبش دادخواهی از آن همه است. منطقی ایناست که که آنرا از آن یک گروه، دسته و جمعیت نبینیم. باید اصل تنوع و تکثر و راهکارها، سازماندهی در چهارچوب جنبش دادخواهی را پذیرفت و آنرا مستقل از گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک و هرنوع نگاه تقلیل گرایانه به رسمیت شناخت و برای تحقق آن پیکارنمود
امیر جواهری لنگرودی
andishe.gbg@hotmail.com
مهر رفت و آبان از راه رسيد و همچنان ادامه دارد … !
آبان ۱۳۹۸ لهیب خونینی در ایران به جان گذاشته است. داغ فروهشتن ۱۵۰۰ تن از دختران و پسران جوان که نظام ننگین صرفا برای بقا به دست نکبت وجودی خویش کُشت و کُشت و کُشت و زندانها را از خوبان زمانه انباشت!
جامعهی ایران از دی ۱۳۹۶ تا آبان خونین ۱۳۹۸ و پس آنگاه در شهریور ۱۴۰۱ و جنبش انقلابی ژینا «زن، زندگی، آزادی» دستخوش تغییرات شگرفی شد چرا که در واقع این مجموعه را آغاز پایان نامیدهاند که سنگ بنای جنبش خیابانی از مسیر پر تلاطم و ناپایدار تحولات کشور سر برآورد… علیرغم اینکه این جنبش در برابر تمام حربههای سرکوب مثل گلوله زدنها، اعدام کردنها، حمله شیمیایی به مدارس، کُور نمودن چشمان دختران و پسران، آدم ربایی، احضار، دستگیری و اجرا کردن تهدید حبس، اخراج و تبعید معترضین و به زندان کشاندن طولانی مدت زندانی سیاسی اعم از زنان، روزنامه نگار و خبرنگاران، نویسندگان و مترجمان، دانشجویان، دانش آموزان، اقلیتهای ملی و مذهبی، وکلا، کارگران و فعالان محیط زیست و… با اتهامات نخ نما و با توحشی دهشتناکتر ازگذشته، تا حدی فروکاسته، ولی درمجموع ساز و کار ارعابی که حاکمیت به خدمت گرفت، نتوانست انتظار حاکمان را تأمین نماید. درعوض، مقاومت دراشکال مختلف تجلی یافت و همچنان ادامه دارد. در دل وضعیت موجود روند آلترناتیوسازی از بالا برای آیندهی سیاسی ایران در قالب همراهی اپوزیسیون راستگرا با وکالت طلبی در هم پیمانی با مجامع و محافل و دولتهای سرمایهداری شتاب گرفت وهم اینان با برجسته بودن گفتار ناسیونالیستی (عظمتطلبی) هوا کردن پرچم خاصه در خارج و حقنهی آن در چشم و چال مردم و جانبداری ازمشارکت دادن «بازار آزاد» در رویکردهای اقتصادی و خصوصاً با نظر به حمایتهای تصریحی همیشگی رضا پهلوی از سپاه پاسداران و بخشاً ارتش و تدوین “منشور مهسا” از بالای سر دیگران، به سرعت با عدم اقبال عمومی در داخل و خارج به شکست انجامید.
با اینهمه در برابر فروکاست نسبی فضای فوق امنیتی خیابانها، ما با فوج اعتراضات مطالباتی پرستاران و کارکنان بخش درمان، معلولان و بازنشستگان و این اواخر کارگران نفت و برجستگی یافتن اعتراضات خانوادهها حول اعدام و زندان و احکام صادره و خاصه برجستگی یافتن جنبش دادخواهی بار دیگر سیر صعودی یافتهاند.
بپذیریم که فرایند تثبیت حاکمیت سیاه اسلامی بر سرکوب داخلی و حذف بخش بزرگی ازجامعهمان وعدم امکان مشارکت سیاسی وبرخورداری نظامند اقتصادی بنا شد و این مبنای حذف دیگران همچنان و هنوز ادامه دارد و ما طی سال گذشته و درادامه با جنبش عظیم انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بیشمارانی را ازدست دادهایم و نظام اسلامی برای بُود و بقای ناپایدار خویش، همچنان از میانمان جان میگیرد تا بماند !
اما در برابرما، جنبش عظیم و پرآوازه و متکثر دادخواهی سینه سپرنموده است. پس جا دارد ما کاسبان پرمدعای دادخواهی را پس بزنیم. جنبش دادخواهی از آن همه است. منطقی ایناست که که آنرا از آن یک گروه، دسته و جمعیت نبینیم. باید اصل تنوع و تکثر و راهکارها، سازماندهی در چهارچوب جنبش دادخواهی را پذیرفت و آنرا مستقل از گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک و هرنوع نگاه تقلیل گرایانه به رسمیت شناخت و برای تحقق آن پیکارنمود… جامعهی ما نشان داد که طی این ۴۴ سال و حتی قبل ازقیام بهمن، خانوادههای دادخواه آتش افروحته شده اسلام گرایان در سینما رکس آبادان هم مورد تظلم این نظام قرارگرفته و داد میخواهند. جنبش دادخواهی را باید، جنبش خود مردم دادخواه دانست و لاغیر!
مادران و پدران، خواهران وبرادران دادخواه آبان ، درادامه مسیر مبارزه خویش با دیگر دادخواهان سراسر ایران همراهند و در کنار خانوادههای جنبش ژینا و کنار خانوادههای خاوران همچنان داد میخواهند از این بیداد!
نکته گفتنی اینکه؛ خیزش انقلابی ژینا حضور برجسته زنان بر بستر این تحول کیفی ازشالودههای اساسی بدست آوردن امرآزادی ورهایی خود در رودررویی با کلیت نظام اسلامی است. پیشروی خیزش ژینا با الهام از شعار «زن، زندگی، آزادی» و ایستادگیهای زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی در اساس پیوند دیرینهی بین مردسالاری دینی، پدرسالاری قوام یافته در جامعه با پدرمحوری نیاکانی، در گفتار اقتدار طلب و فرد محور حاکمیت موروثی که ناقض حقوق شهروندی و حتی همین میثاق های حقوق بشراست را هدف گرفته که همسان خود حاکمیت دینی باید نابود شود. جدا از این پیوند یافتگی حق ملل تحت ستم در کردستان وبلوچستان وسیلهی بازتولید تقویت یافتهی همگرایی و همبستگی متحدانه بین ملتها شده و نمود عینی ایستادگی و مقاومت خود را در دل جنبش انقلابی ژینا – علیرغم سرکوب خونین – رشد یافته نشان داده است و این همه، نظام سلطه را مختل ساخته است.
این جایگاه بازتاب آن نقطهی روشنی است که خیل وسیع چپ را برآن داشته که اعلان دارند:”جامعه ما هیچگاه به وضعیت پیش از شهریور باز نخواهد گشت…!” این را بیشتر از این زاویه میبینم که با تشدید مستمر بحرانهای داخلی و خاصه فقر مستمر در جامعه و توالی خیزشهای تودهای پس از دی ۹۶ و آبان ۱۳۹۸ و شهریور ۱۴۰۱ و خصوصاً در اثر گسترش قیام ژینا و دوام مازادهای مهارناپذیر آن، طبقهی حاکم را در برابر ابر چالشها قرار داده است. گرانی و تورم درجامعه،فقرگسترده و سیر امواج اعتراضات مطالباتی، همواره بازتولید سازمانیابی درسطوح مختلف سازمانیافته کمیتهها و کانونهای محله محور و بسیج و مقاومت تودهای از پائین را دیگرباردردستورکارهمهی سازمانگران اجتماعی با توجه به تجربه برآمده از جنبش انقلابی ژینایی در سطح ایجاد کمیتههای مقاومت محلات، کمیتههای محل زیست و کار و تجمیع اینها به شکلی همه جانبه و سراسری تمرین خود گردانی جمعی و وسیع در جامعه را تعریف مینماید.
از همین روست که حاکمیت با ترویج هرج و مرج و ارعاب مردم سعی در جلوگیری از سازماندهی مقاومت مدنی دارد. رخدادهایی مانند فاجعهی قتل آرمیتا گراوند وسانسورخبری قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر نشانهی این تصمیم حاکمیت وحشتزده از خیزش تودههاست که میخواهد خود را تنها حافظ امنیت نشان دهد. در حالی که خود نافی نظم اجتماعی و مانع امنیت مردم بوده و هست.
باید گفت: گسترش هر شکل سازماندهی و حفظ مناسبات حمایتی مردمی سهم مهمی در دوام جنبش خیابان و مقاومت جمعیِ رادیکال در فضای عمومی و ساز و کار اعتصاب عمومی سراسری خواهد داشت.
دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ برابر با ۲۳ اکتبر ۲۰۲۳