دو ائتلاف بزرگ در انتخابات پارلمانی فرانسه رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند :
طرفداران امانوئل ماکرون و اکثریت حاکم با نام “رنسانس” (نوزایی)
و ائتلاف نیروهای چپ به سرکردگی ژان لوک ملانشون تحت عنوان “اتحاد نوین مردمی زیستمحیطی و اجتماعی” (NUPES)
میزان مشارکت مردم تا حوالی ظهر، یک بار دیگر از افزایش بیتفاوتی فرانسویها نسبت به انتخابات و سیاست حکایت میکند.
بر اساس آخرين نظرسنجی ها، اين دو بلوک کم و بيش از درصد آرای واحدی برخوردار شده اند و دو بازيگر اصلی دور دوم انتحابات که سرنوشت اکثريت کجلس را تعيين می کند، به شمار خواهند رفت.
متن : ار اف آی :
روز یکشنبه ۱۲ ژوئن، دور اول انتخابات پارلمانی فرانسه برگزار شد. در صورتی که در پایان دور دوم، طرفداران امانوئل ماکرون اکثریت را از دست بدهند، رئیسجمهوری عملاً ناچار خواهد شد که کابینه را تغییر دهد و نخستوزیر را از میان مخالفان خود برگزیند. اگرچه ژان لوک ملانشون در ایجاد اتحاد میان چندین گروه چپ و طرفداران محیط زیست نسبتاً موفق بوده اما کسب اکثریت پارلمانی برای این ائتلاف بزرگ کار آسانی نیست. بخصوص که مردم چندان علاقه و توجهی به این رقابت تنگاتنگ سیاسی نشان نمیدهند. تا ظهر روز یکشنبه، میزان مشارکت در رأیگیری حدود ۱۸٫۴ درصد اعلام شد که نسبت به انتخابات سال ۲۰۱۷ باز هم کاهش یافته است.
مردم حوصلۀ رأی دادن ندارند
بیانگیزه بودن فرانسویها را رسانههای چپ و راست به اتفاق تأیید میکنند. روزنامۀ محافظهکار فیگارو معتقد است کار به جایی رسیده که اصلاً بهدردخور بودن سیاست زیر سؤال رفته. مردم میپرسند “برای چه باید رأی بدهیم؟ در هر صورت چیزی تغییر نخواهد کرد”…
شاید مشکل در اینجاست که دموکراسی نیز مثل سلامتی، وقتی حاکم و پابرجاست، برای آدمها قدر و قیمتی ندارد. تنها بیماری است که انسان را قدردان سلامتی میکند. در کشورهای بسیار غنی مثل فرانسه که سطح رفاه و زندگی اجتماعی از ثبات بالایی برخوردار است، مردم همۀ این امکانات را “طبیعی” میدانند. تغییر دولتها نیز چندان چیزی را عوض نمیکند. گاه اندکی تورم یا افزایش بیکاری نگرانیهایی به وجود میآورد اما چارچوب اصلی زندگی و برخورداریهای اجتماعی افت و خیز زیادی ندارد.
چرا نارضایتی؟
جنبشهای اعتراضی و حس عدم رضایت عمیقی که در سالهای اخیر در فرانسه یا کشورهای مشابه دیده شده، اگرچه معمولاً دولت حاکم را هدف میگیرند اما به واقع دلایلی دارند که مطلقاً از اختیار حکومتهای ملی خارج است: پیامدهای روند جهانی شدن، کاهش اقتدار اروپا در سطح بینالمللی و رویارویی با قدرت عظیم چین، گرمایش زمین و نگرانیهای ناشی از تغییر اقلیم، تسلط بیچون و چرای سرمایههای بینالمللی و حکمرانی شرکتهایی چون “اپل” که فراتر از اختیارات دولتها فعالیت میکنند…
به طور کلی عملکرد نظام جهانی که سال به سال شکاف میان اقلیت بسیار ثروتمند و اکثریت متوسط و فقیر را عمیقتر میکند، بغض، نارضایتی و حس بیعدالتی را نزد اکثر مردم تشدید کرده و باعث بیاعتمادی نسبت به طبقۀ حاکم شده است.
به عقیدۀ روزنامۀ چپ لیبراسیون، در این شرایط مردم از سیاست رویگردان میشوند و راهحل را در عرصههای دیگری به غیر از سیاست جستجو میکنند (مثلاً حفاظت از محیط زیست).
روزنامۀ میانهرو لوموند نیز حرفهای یک رأیدهنده را در شهر نانت نقل میکند که با ابراز تأسف از طرز فکر غالب میگوید: “اکثر مردم معتقدند مسئولان سیاسی همه سر و ته یک کرباسند. متأسفانه عوض کردن این نگرش کار خیلی سختی است”…
سرمقالهنویس روزنامۀ فیگارو پرسش اساسیتری را مطرح میکند و مینویسد: “اصلاً کسب قدرت سیاسی به چه درد میخورد؟” و حتی فراتر از آن: “اصلاً سیاست به چه درد میخورد؟”
وی بدبینی بسیاری از فرانسویها را از قول یک شهروند فرضی چنین توصیف میکند: “رأی من و عمل انتخابشدگان هیچ تأثیری ندارد. وقتی اقتدار دولت و دارایی عمومی (بیتالمال) به عباراتی بیمعنا تبدیل میشود، طبعاً بخش (ثروت) خصوصی بر تمامی عرصههای هستی ما سلطه مییابد”…
به باور سرمقالهنویس فیگارو، چارۀ کار “بازسازی بنیادین سیاست، پایبندی به ارزشهای فرهنگی و اخلاقی و البته کاندیداهای قابل و شهروندان مسئول” است.
دور دوم انتخابات پارلمانی فرانسه هفتۀ آینده – یکشنبه ۱۹ ژوئن – برگزار خواهد شد. ژان لوک ملانشون از چندی پیش تأکید میکند که در صورت کسب اکثریت پارلمانی، باید خود نخستوزیر شود. اما اطرافیان امانوئل ماکرون گفتهاند که انتخاب نخستوزیر فقط به عهدۀ رئیسجمهوری است و ماکرون، حتی در صورت پیروزی قاطع “اتحاد نوین مردمی زیستمحیطی و اجتماعی” (NUPES)، صدارت را به ملانشون نخواهد سپرد و تلاش خواهد کرد که شخصیتی معتدلتر و نرمتر را از میان مخالفان خود برگزیند.