
در سدهی بیستم، علم بهجای اینکه برای دستیابی به نظمِ عرفی یا سیاسی کار کند بیشتر در خدمت نظمِ رسولانه بوده است. همچنان که خرافه سیاست را فتح کرده در مقیاسی که بیش از پیش غیرعقلانی، خشن و جنایتکار شده، سکهی علم هم رایج شده است. خرافه لباسِ علم پوشیده است. بهنظر میرسد که علم بر مذهب غلبه کرده تا فقط خرافه را در ظاهر سرد و غیرانسانی نویی بیاراید که در آن وسایل جای هدفها را و تکنیک جای هستیشناسی را گرفته است. بشر که مغلوبِ هیچانگاری ناشی از جهان افسونزدوده شده است به اوهام سر فرو آورده است – خرافاتی که مولودِ پوچیاند.
اسپینوزا دربارهی دین و سیاست
پیتر کریچلی/ ترجمه فرشید مقدم سلیمی
برگرفته از : دموکراسی راديکال