هنرهای مبارزه

من سرپیچی می‌کنم، پس ما در راهیم.

کریستوا، 2006.

مقدمه: تداوم مبارزه

جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مو‌ضوع «پوشش» اجباری در ایران را بیش از همیشه مسئله‌دار کرده است. یک روز پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی در 26 شهریور، زنانِ عزادارِ گورستانِ آیچیِ سقز، ایستاده بر مزار ژینا، با درآوردن روسری‌ها و چرخاندن آن بالای سرشان، فصل جدیدی را در مبارزه با «حجاب» اجباری رقم زدند. این مبارزه به‌سرعت، و با اوج گرفتن دامنه‌ی اعتراضات، نه‌تنها به‌پهنای ایران گسترده شد و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را رقم زد، بلکه تبدیل به یکی از ستون‌های اصلیِ حیاتِ این جنبش شد. اگرچه اعتراضاتِ فعال و گسترده‌ در خیابان رفته‌رفته فروکش کرده، اما آن‌چه که هنوز ادامه دارد، همین مبارزه و مقاومت هرروزه‌ی زنان ایرانی علیه «حجاب» و «پوشش» اجباری است. سؤال اصلی این پژوهش نیز حول شناخت این مبارزات و مقاومت‌ها شکل گرفته است

برگرفته از : نقد اقتصادسياسی

هنرهای مبارزه / ماهور آموزگار

نسخه‌ی کامل پی‌دی‌اف