
چندی پیش یکی از مدیران وزارت کار، آمار دروغینی از آسیبهای حوادث کارگری ارائه داد. او مدعی شد که در سال گذشته آمار مرگ و میر این حوادث را تا میزان ۷۱۱ نفر کاهش دادهاند. اما واقعیتها همگی از آن حکایت دارد که شمار جان باختگان حوادث کارگری از هزار و نهصد نفر هم فراتر میرود …
… سوای از این، کارگرانی که بیمه نشدهاند، هرگز در این سامانهی آمارگیری دولتی جایگاهی نمییابند.
از پارس جنوبی تا طزره همچنان کارگران جان میبازند
س. حمیدی(عصرنو) :
فصل چهارم قانون کار جمهوری اسلامی به موضوع “حفاظت و بهداشت کار” اختصاص دارد. بر اساس همین فصل از قانون کار، در سطح کشور “شورای عالی حفاظت فنی” تشکیل میشود که ریاست آن را به وزیر کار سپردهاند تا او بر ایمنسازی فضای واحدهای تولیدی و خدماتی کشور نظارت به عمل آورد. اما چنین نظارت بیپشتوانهای همواره در فضایی از بده بستانهای درون حکومتی گم میشود. تا آنجا که خیلی راحت کارفرما را از تجهیز امروزی کارخانهاش وامیرهانند و علت حوادث کارگری را به پای افرادی غیر از کارفرما و ناظران وزارت کار یا وزارت بهداشت مینویسند. بیدلیل نیست که ریشهی اصلی و عمدهی حوادث کارگری هرگز در جایی خشکانده نمیشود. چون از کم و کیف آن ریشهیابی درست و دقیقی به عمل نمیآید. با همین رویکرد است که وقوع این قبیل از حوادث هر روز شدت و حدت بیشتری میگیرد. مرور و یادآوری برخی از حوادث کارگری طی سه هفتهی گذشته، میتواند در ریشهیابی این ماجرا بهتر به ما یاری برساند:
بامداد نوزدهم شهریور ماه در قسمت رآکتور پالایشگاه دوم از فاز ۲ و ۳ مجتمع گازی پارس جنوبی، گاز نشت پیدا کرد. در این حادثهی کارگری یک نفر از کارگران به نام فرزاد نیک روش جان باخت و سه نفر دیگر از کارگران به آسیبهای جدی گرفتار آمدند که تا کنون همچنان تحت مداوای پزشکان به سر میبرند. گفتنی است که کارگران یاد شده به اورهال کردن این واحد گازی اشتغال داشتند که چنین حادثهای روی داد. اما موضوع به آنجا بازمیگردد که هرگز از وقوع چنین حوادثی ریشهیابی درست و دقیقی به عمل نمیآید. چنانکه در همین حادثهی یادشده، کاری را به پیمانکار میسپارند که توان عملی و علمی چنین پروژهای در او دیده نمیشود. پیمانکار جدای از این، از کارگران غیر متخصص در همین راه سود میبرد تا حقوق کمتری به ایشان بپردازد. تازه این کارگران هرگز از پوشش و ماسک مناسب استفاده به عمل نمیآورند. تجهیزاتی که طبق قانون کار، کارفرما باید آنها را در اختیار کارگران بگذارد و آموزشهای کاری مناسب را نیز به ایشان انتقال بدهد.
اما در ایران جمهوری اسلامی رسم بر آن است که مسببان اصلی چنین ماجراهایی همچنان به امان خدا رها شوند. چنانکه در مجموع پالایشگاههای پارس جنوبی به دفعات چنین حوادثی رخ مدهد. در بیست و یکم تیر ماه سال گذشته نیز حادثهی دیگری از نشت گاز در همین مکان به وقوع پیوست که آتشسوزی رخ داد. در این آتش سوزی هم یک نفر از کارگران جان باخت و چهار نفر دیگر از ایشان سوختگی بیش از پنجاه در صد را تجربه کردند.
دوم شهریور ماه بود که پالایش گاز هاشمینژاد در منطقهی خانگیران دچار حادثه شد. کارگران شیرفلکهی واحد ۲ تصفیهی گاز را تعمیر میکردند که به دلیل نشت گاز ترش هشت نفر از ایشان مسموم گردیدند. در همین حادثهی کارگری نیز دو نفر از کارگران به نامهای کاظم میری و مصطفا سنجرانی جان باختند.
هشتم شهریور ماه مخزن پی. وی. سی پتروشیمی غدیر طعمهی حریق گردید. علت این حریق را گرفتگی مخزن ۵۰۴ کارخانه اعلام کردند. بدون اینکه از میزان خسارتهای مالی و جانی خبری را رسانهای کرده باشند. همین شگرد اطلاعرسانی را بدون استثنا همهی واحدهای روابط عمومی ضمن تکذیبنامههایی دروغین، به کار میگیرند.
دوازدهم شهریور هم نشت شدید نفت و گاز در چاه شماره یک شادگان پیش آمد. در حوادثی از این دست کارفرمایان نه تنها به ایمنی و سلامت کارگران خود نمیاندیشند بلکه از توان بدنی ایشان در راستای اطفای حریق سود میبرند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که کارگران از پوشش ایمنی لازم و مناسب هیچ بهرهای نمیبرند. در عین حال، کارفرما آنان را مجبور میکند تا بدون بهرهگیری از تجهیزات امروزی مناسب و لباس ایمنی لازم به پیشواز مرگ بشتابند. خاموش کردن آتش این چاه حدود دو روز طول کشید تا کارگران توانستند ضمن تزریق ۳۵۰۰ بشکه آب نمک به چاه، آتش آن را مهار کنند. این حادثه هم بیش از ده نفر مصدوم برجای نهاد.
شانزدهم شهریور ماه سال جاری نیز مخازن نفتی یک واحد پالایش میعانات نفتی و هیدرولیکی در شهرک صنعتی آشتیان دچار حریق گردید. شدت این آتش سوزی به حدی بالا بود که ۲۵ تیم عملیاتی و ۱۲ ایستگاه آتش نشانی از شهرهای دور و نزدیک را درگیر خود کرد.
پنجم شهریور ماه در پتروشیمی شازند اراک هم یک دستگاه تانکر حامل نفتا آتش گرفت. در این حادثه به دلیل گسترش بیوقفهی شعلههای آتش، یک نفر از کارگران در آتش سوخت و دو نفر دیگر هم به شدت مصدوم گردیدند.
یازدهم شهریور ماه همچنین آتشسوزی وسیعی در واحد پتروشیمی تندگویان پیش آمد. این آتشسوزی نیز به دلیل نشتیِ مسیر روغن در واحد پی. تی. وی اتفاق افتاد. روزنامهی دنیای اقتصاد و چندین سایت دولتی خیلی زود همین خبر را منتشر کردند. حتا سهام پتروشیمی تندگویان همراه با این حادثه به شدت در بورس تهران افت کرد. اما مدیران شرکت برخلاف مستندات تصویری روشن و گویا، به تکذیب چنین خبری روی آوردند.
خبر دیگری هم سهشنبه هفتم شهریورماه رسانهای شد که از آتشسوزی در مجتمع آرادکوه کهریزک حکایت داشت. مجتمعی که در مالکیت شهرداری تهران قرار دارد و شهرداری در همین محل است که تفکیک زبالههای شهری و امحای نهایی آنها را به انجام میرساند. علت آتشسوزی ترکیدگی لولهی بخار کارخانهی زبالهسوز اعلام شد. طی این حادثه نیز سه نفر از کارگران جان باختند. کارگرانی که اکثر آنان مهاجر اند و در سامانهی بیمهی همگانی، هیچ نشانی از ایشان دیده نمیشود. شهردار تهران پس از وقوع این حادثه حتا لازم ندید که تاسف خود را از این حادثهی کارگری اعلام نماید. مدیران پخمه و بیانگیزهی شهرداری تهران نمیتوانند بپذیرند که علت حوادثی از این نوع، به تمامی در ضعف مدیریت و بیتدبیری ایشان ریشه دارد. در نتیجه خیلی راحت و آسوده تقصیر را به پای “ترکیدگی لوله” مینویسند. چون معلولها را به جای علت مینشانند و ضمن پرهیز از ایمنسازی محیطهای کارگری، کارشان را تمام شده میخوانند.
ماجرای معدن طزره از همهی این حوادث کارگری اسفبارتر است. حادثه در پایان شیفت کاری روز دوازدهم شهریور ماه پیش آمد. تجمع گاز متان در عمق ۷۰۰ متری معدن شرایطی را پیش آورد تا شش نفر از کارگران بر اثر انفجار مهیب گاز جانشان را از دست بدهند. کارگران کشته شده به نامهای ابوالفضل غنایی، بهروز افروز، قربانعلی کمال، حسین غزاییان، حمید ایزدی و محمد نعیمی صفت همگی اهل دیباج، شاهرود و دامغان هستند و افرادی از ایشان آخرین روزهای کاری خود را برای بازنشستگی میگذرانیدند. پانزده تن از کارگران نیز جراحتهای شدید برداشتهاند. گفتنی است که کارگران معدن طزره همیشه از ناایمنی محیط کار خود در عذاب به سر میبرند. اگر معدن به دستگاه نشت گاز مجهز میشد کارگران به حتم میتوانستند پیش از وقوع حادثه خود را از دام آسیبهای آن وارهانند. در معدن طزره نبودِ تجهیزات ایمنی تا به حدی است که گاز متان موجود در آن را با کیسههای زباله تخلیه نمودند. یازدهم اردیبهشت ماه (روز جهانی کارگر) سال ۱۴۰۰ نیز نمونهی دیگری از این همین حادثه در معدن طزره پیش آمد. که طی آن دو نفر از کارگران در تونل شمارهی ۳۲ معدن مدفون شدند.
چندی پیش یکی از مدیران وزارت کار، آمار دروغینی از آسیبهای حوادث کارگری ارائه داد. او مدعی شد که در سال گذشته آمار مرگ و میر این حوادث را تا میزان ۷۱۱ نفر کاهش دادهاند. اما واقعیتها همگی از آن حکایت دارد که شمار جان باختگان حوادث کارگری از هزار و نهصد نفر هم فراتر میرود. وزارت کار جمهوری اسلامی جدای از این، آمار مصدومان حوادث کارگری را هم چیزی حدود سیزده هزار نفر برآورد میکند. در حالی که شمار مصدومان حوادث کارگری در سال گذشته، از رقم بیست و پنج هزار نفر هم فزونی میگیرد. وزارت کار خیلی راحت و آسوده آمار کارگران جان باخته و مصدوم خارجی را در این گونه حوادث نادیده میگیرد. سوای از این، کارگرانی که بیمه نشدهاند، هرگز در این سامانهی آمارگیری دولتی جایگاهی نمییابند.