نوشته های زير در ادامه درج مطالبی در مورد جنگ و کشتار، اسرائيل، حماس، وضعيت غزه و موضوع فلسطين از نظر خوانندگان می گذرد با اين تاکيد که درج آنها به معنی تائيد اين مطالب نمی باشد
مجموعه مطالب/ ٥ : جنگ و کشتار، اسرائيل، حماس، غزه، فلسطين
- جنگ اسرائیل و حماس چه موضعی باید گرفت؟ / شیدان وثیق
- جنگ غزه؛ کمونیست های اسرائیلی چه می گویند؟ / برگردان: همایون فرزاد
- قتل عام مردم غزه «حق دفاع» مشروع اسرائیل است؟ / سیاوش قائنی
- فراخوان حزب کمونیست فلسطین به همه آزادگان جهان
- جهان جنگ و دنیای آوارگان / اسد سیف
***
شيدان وثيق : جنگ اسرائیل و حماس چه موضعی باید گرفت؟
شیدان وثیق
آبان 1402 – نوامبر 2023
cvassigh@wanadoo.fr
www.chidan-vassigh.com
حملهی نظامی و تروریستی حماس به جنوب اسرائیل، جنگ غزه و اشغال نظامی شمال این خطه توسط ارتش اسرائیل، کنشگران سیاسی و اجتماعی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی را وامیدارد که در برابر این رخداد بزرگ با پیامدهای بینالمللی و منطقهایاش، دست به موضعگیرند زنند. افزون بر آن که خود موضوع نیز در سرنوشت تحولات پیچیده امروز جهان و خاورمیانه میتواند نقش تعیین کنندهای ایفا کند. از این رو، هیچ کس نمیتواند در این باره جایگاه و موضع خود را مشخص ننماید. در پاسخگویی به چنین الزامی است که در 8 نکته و در خطوط کلی و اساسی، ملاحظات زیر را در میان میگذاریم.
——————————————
١ – دشمن واقعیِ اصلیِ مردم فلسطین در غزه خارجی نیست، اسرائیل نیست، آمریکا، اروپا یا غرب نیست، بلکه در حقیقت درونی است، اندرونی است، داخلی است، دولت – سازمان توتالیتر و اسلامی حماس (جنبش مقاومت اسلامی) است که 17 سال در این خطه حکمفرمایی مطلق میکند و مردم غزه را زیر سلطه و گروگان خود قرار داده است.
٢ – جنگ کنونی را سازمان تروریستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (15 مهر 1402) با یک حمله نظامی به خاک اسرائیل و اعمال پروگروم ضديهود آغاز کرد. حماس، یعنی شاخه فلسطینی اخوان المسلمین، از همان آغاز حاکمیتاش بر غزه در 2004 تا کنون، نابودی و محو اسرائیل را در سرلوحهی منشور و برنامه خود قرار داده است.
٣ – در مقابله با جنگی که حماس آگاهانه، با برنامه ریزی قبلی و با پشتیبانی حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی… به راه انداخت، اسرائیل برای دفاع از خود و با هدف نابود کردن نیروی نظامی حماس دست به بمباران و اشغال شمال غزه میزند. رهبری سیاسی حماس اما در قطر لانه کرده است و به سادگی منهدم نمیشود. نفوذ سیاسی- ایدئولوژیکی آن نیز با این جنگ از بین نخواهد رفت، اگر توسعه پیدا ننماید.
٤ – جنگ هوایی و زمینی با نیروهای حماس که مردم سیویل را سپر انسانی خود قرار داده و از بیمارستانها، اماکن عمومی و تونلهای زیرزمینی در مناطق مسکونی چون پایگاه نظامی استفاده میکند و هم چنین جنگ شهری با حضور جمعیتی کثیر و متمرکز در مساحتی کوچک، بیشک به مرگ هزاران تن از مردم و آوارگی چند صد هزار نفر میانجامد. در چنین شرایطی، وقوع جنایات جنگی از سوی ارتش اسرائیل از يكسو و وقوع جنایات جنگى از سوی حماس با سپر قرار دادن اهالی شهر، تا اندازهای اجتنابناپذیر بوده و یکی از ویژگیهای این جنگ را تشکیل میدهد. به پیرو حقوق بین المللی، این جنایات جنگی و تجاوز به حیات جسمی و روحی مردمان غیر نظامی از هر سو، بهویژه از سوی ارتش اسرائیل، به راستی باید توسط نهادهای غیر دولتی و جامعهی بینالمللی در هر سطح محکوم شوند و محکوم نیز میشوند.
٥ – در توصیف درگیریها و اخبار جنگ، کشتهها، خسارات و غیره، بدون وجود خبرنگارانی مستقل در میدان جنگ نمیتوان از چند وچون ارقام قربانیان غیر نظامی و نظامی اطلاعات بیطرفانه و موثق به دست آورد. به جنگ تبلیغاتی طرفین نمی توان اطمینان کرد. به ویژه به تبلیغات حماس که نمونهای مشخص از آن را در دست داریم: پرتاب موشک از طرف سازمان جهاد اسلامی به سمت اسرائیل که در مسیر خود در بالای بیمارستانی در غزه منفجر میشود و حماس آن را به اسرائیل نسبت میدهد و رغم دروغ ۵۰۰ کشته را پخش میکند. اگر تساهال (ارتش اسرائیل) اخیرن به چند خبرگزاری خارجی و مستقل اجازه ورود به شمال غزه (البته همراه با نیروهای نظامی) را داده است، در سیستم پنهان و توتالیتر حماسی چنین چیزی قابل تصور نیست.
٦ – پیروزی دولت – سازمان حماس در این جنگ، در حقیقت، پیروزی بنیادگرایی اسلامی خواهد بود. پیروزی متحدین آن یعنی جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان و گروههای اسلامگرا در خاورمیانه و جهان برای مدتهایی مدید خواهد بود. پیروزی قدرتهاى دیکتاتوری، ارتجاعی یا توتالیتر چون روسیهی پوتین، چین استیلاطلب، پانترکیسم اردوغان و دیگر دیکتاتوریها خواهد بود. سرانجام پیروزی گروهها و احزاب پوپولیست و اقتدارگرای چپ و راست در جهان خواهد بود.
٧ – در این میان باید گفت که دشمن اصلی این نیروهای دیکتاتوری، اسلامگرا و تمامیتخواه از نوع داعش، القاعده، حماس، جمهوری اسلامی و یا روسیه، چین، ترکیه اردوغان و دیگر اقتدارگرایان چپ و راست در دنیای امروز… اسرائیل نیست، آمریکا، اروپا و به طور کلی “غرب امپریالیست و کولونیالیست” نیست، برخلااف آن چه که اینان در لفاظیهای خود ادعا و تبلیغ میکنند. بلکه به واقع و در حقیقت، دشمن اصلی این دیکتاتوریها که امروزه اکثریت بزرگی از کشورهای جهان را تشکیل میدهند – آن چه که زیر عنوان “جنوب گلوبال” مینامند که شامل چین و روسیه هم میشود – تنها و تنها امر دموکراسی، آزادی، جدایی دین و دولت، آزادی زنان، برابری زن و مرد، حقوق بشر و اینگونه ارزشهای مدنی، مدرن و اونیورسال است که از دید این اقتدارگرایان باید نابود شود تا استبداد، دیکتاتوری و تاریکاندیشی خود را بتوانند پابرجا نگهدارند.
٨ – مردم اسرائيل و مردم فلسطين إز تراژدی هولناک و نزاع تاریخی هفتاد سالهی خود خلاص نمىشوند تا زمانيكه دو اتفاق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بزرگ، اساسی و همزمان در میانشان رخ ندهند.
– اولین اتفاق در اسرائيل باید رخ ردهد. با شکل گیری پایدار يك حكومت طرفدار صلح و مبرا از جریانهای افراطی دینی، مهدویتی (messianique) و ناسیونالیستی، که جنگ افروزی، فلسطینیستیزی و توسعه طلبی را از راه ایجاد و تشویق کولونیسازیها و اشغال سرزمینها در کرانهی باختری رود اردن، با پشتیبانی و پاسبانی ارتش اسرائیل، به پیش میبرند. شکلیابیِ حکومت صلح طلبی در اسرائیل لازم است كه وجود يك دولت مستقل فلسطينی در همسایگی خود در کرانه باختری و غزه را چون کلیتی بههم پیوسته و با اعتبار به رسميت شناسد. در اسرائیل امروز، وجود یک دموكراسى و پلورالیسم دیرپا (به رغم بسیاری کمبودها و نقصها از جمله در اجرای گونهای آپارتاید)، وجود جوانان، زنان و جنبشهای اجتماعی فعال و آشنا با ارزشهای مدرنیته، وجود حزبها و انجمنهای مختلف و آزاد (از جریانهای آنارشیست و چپ تا میانه و راست افراطی) و در مجموع وجود یک جامعهی مدنی پیشرفته و متمدن، فعال و مترقی، لائیک و کثرتگرا، با پذیرش اشتراکها، اختلافها، تضادها و چندگانگی در درون خود، با اعتراضها و انتقادهایش از رژیم و سیستم و بالاخره در طرفداری از صلح و همزیستی با فلسطینیان… باری وجود این پدیدارهای اجتماعیِ توانا در کشور اسرائیل امروز، ترجمان نیروی بالقوه بزرگی است که میتواند چشمانداز امیدبخشی را نوید دهد: هم برای این کشور، هم برای حل و فصل نهاییِ مسألهی فلسطین و هم برای صلح و ترقی در کل منطقه خاورمیانه.
– دومین اتفاق در کرانه باختری و غزه باید رخ دهد. مردم فلسطين نيز بايد با به رسميت شناختن حق حيات و استقلال برای يك دولت همسایه اسرائيلی، در درون خود انقلابی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی انجام دهند و یک جامعهی مدنی آزاد، لائيك، پلورالیست و طرفدار دموكراسى و صلح به وجود آورند و گروههاى اسلامگرا، دینسالار، توتالیتر، جنگ افروز و تروریست را در میان خود منزوى و طرد كنند. اما پرسش اصلى این است كه آیا در فلسطین چنين ذهنيت دمکراتیک و لائیکی میتواند به دور از فرهنگ و ایدئولوژی اسلامگرا، تاریک اندیش و تمامیتخواه شکل گیرد؟ به ویژه در پی این جنگ کنونی با خانمانبراندازیاش، با کشتهها و آوارگی بسیاری از مردماناش. جنگی که مسبب اصلیاش البته حماس است و در نتیجه اجتنابناپذیریاش از سوی اسرائیل برای دفاع از خود، اما با پیش زمینهی سالها کولونیسازی، ظلم و ستم در کرانه باختری و محاصره غزه توسط این کشور و سرانجام با زیر پا نهادن امر خطیر ایجاد صلحی پایدار از راه ایجاد دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی در کنار هم.
***
برگردان: همایون فرزاد : جنگ غزه؛ کمونیست های اسرائیلی چه می گویند؟
حزب کمونیست اسرائیل، یکی از قدیمی ترین احزاب چپ در اسرائیل، خواستار آتش بس فوری در جنگ این کشور علیه غزه است. ژاکوبن با یکی از رهبران حزب کمونیست اسرائیل در مورد جنگ، وضعیت سیاسی داخلی اسرائیل و آنچه در آینده پیش می آید صحبت کرده است.
از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل، نیروهای اسرائیلی حملات بی امانی را به غزه انجام داده اند. تخمین زده می شود که بیش از یازده هزار غیرنظامی کشته شده اند، یک نفر از هر دویست نفر ساکنان این سرزمین. اکثر کشته شدگان زن و کودک هستند. شهرک نشینان اسرائیلی در کرانه باختری موج جدیدی از خشونت را به راه انداخته اند و اسرائیل سرکوب مخالفان را در داخل مرزهای خود تشدید کرده است.
هوگو آلبوکرکی از ژاکوبن برزیل اخیراً با الی گوزانسکی، عضو یهودی رهبری حزب کمونیست اسرائیل – بخشی از ائتلاف گسترده جناح چپ هاداش – در مورد بحران جاری صحبت کرده است این گفتگو در مورد جنگ غزه، اوضاع سیاسی داخلی در حال تحول اسرائیل و درخواست های حزب کمونیست برای آتش بس فوری است.
هوگو آلبوکرکی: تصور اسرائیل از کشتار غزه چیست؟
الی گوزانسکی: حمله حماس در ۷ اکتبر اسرائیلی ها را چه از نظر نظامی و چه از نظر تعداد کشته ها، مجروحان و ربوده شدگان غافلگیر کرد. احساس خشم از این که دولت و ارتش مردم را به حال خود رها کرده اند.
احساس ترس و شوک به نفرت علیه حماس، علیه فلسطینی ها به طور کلی، و همچنین علیه دولت اسرائیل، به ویژه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر تبدیل شد. دولت بلافاصله وضعیت جنگی اعلام کرد و همراه با بحران و شستشوی مغزی توسط رسانهها، نوعی روان پریشی عظیمی ایجاد کردند که خود را در فراخوانهای نژادپرستانه وحشتناک برای انتقام – و همچنین دعوت به “وحدت ملی” از یک سو و تند کردن انتقاد از دولت از سوی دیگر خود نشان داده است.
لازم به یادآوری است که دولت کنونی اسرائیل به رهبری نتانیاهو علاوه بر اتهامات فراوان فساد که به آن وارد شده، راستگراترین، فاشیستترین و نژادپرستترین دولت اسرائیل در تاریخ است. این حکومتی است که سعی کرد از طریق یک کودتای قانون اساسی [نظام سیاسی] را تغییر دهد.
بزرگترین و قدرتمندترین تظاهراتی که در این کشور دیده شده، برای چهل هفته متوالی علیه این دولت و حول موضوعات دموکراتیک در جریان بود. – و فقط ما [کمونیستهای اسرائیلی] که همچنین بخشی از «بلوک علیه اشغال» هستیم تاکید می کردیم دموکراسی با اشغالگری؛ دموکراسی بدون برابری امکان پذیر نیست. این پیام مهمی بود که در بین مردم طنین انداز شد و موضوع فلسطین را در دستور کار قرار داد.
در این دوران نتان یاهو از نظر روابط خارجی منزوی شد. به همین دلیل او با حمایت آمریکا درصدد دور زدن مسئله فلسطین و دستیابی به توافق با عربستان به هزینه فلسطینی ها برآمد.
همه این ها بعد از اکتبر تغییر کرد. نتان یاهو زمانی از انزوای بین المللی خارج شد که ایالات متحده و اروپا از اسرائیل در جنگ وحشیانه اش علیه غزه حمایت کردند. در داخل کشور، نتان یاهو رقیب خود بنی گانتز را وارد دولت کرد. علاوه بر این، مانند آنچه بسیاری از دولتهای دست راستی انجام میدهند، او از این بحران برای تعمیق ظلم بر فلسطینیان در کرانه باختری از جمله پاکسازی قومی در بخش جنوبی این منطقه که توسط ارتش و با حمایت شهرک نشینان اشغالگر صورت می گیرد؛ استفاده کرد.
نتان یاهو همچنین سرکوب شهروندان فلسطینی اسرائیل که ۲۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند و هر کسی که تلاش کرده جنگ و کشتار مردم بیگناه غزه را زیر سوال ببرد، را افزایش داده است. صدها مورد دستگیری، اخراج از ادارات و دانشگاههای اسرائیل صرفاً به دلیل نوشتن مطالبی در فیسبوک صورت گرفته است. دولت از استدلال مبهمی استفاده میکند و معترضان را حامیان حماس معرفی میکند.
امروز دادگاه عالی دادخواست ما مبنی بر حق تظاهرات آزادانه در دو شهر اسرائیلی با جمعیت عرب (ام الفهم و سخنین) را رد کرد. دلیل آن بود که وضعیت به ویژه انفجاری است و پلیس نیروی کافی برای مقابله با معترضان “خطرناک” را ندارد. تعلیق چهل و پنج روزه «افر کاسیف» معاون کمونیست از کنست [پارلمان اسرائیل] به دلیل محکومیت جنگ، گواه دیگری بر سطح آزار و اذیت و محدودیت فضای کوچک دموکراتیک در اسرائیل است.
ما همچنین شاهد تهدیدهای پلیس علیه میزبانان کنفرانس اعلام شده یهودیان و عرب ها در حیفا بودیم. همچنین محمد برکه، معاون سابق هداش و رئیس کمیته عالی پیگیری، که سازمانی زیرمجموعه همه جنبشها و نمایندگان منتخب جمعیت عرب در اسرائیل است، دستگیر شد – اگرچه او اکنون آزاد شده است. مثال های زیاد دیگری وجود دارد.
به ابتکار ما، یک گروه یهودی-عربی ایجاد شد که هدف آن جلوگیری از حملات نژادپرستانه بود. از ابتدای جنگ، ما خواستار بازگشت همه ربوده شدگان از سوی حماس در ازای آزادی اسرای فلسطینی بودیم. در کنار این، تظاهرات مستقیمی علیه دولت و به ویژه علیه نتانیاهو انجام دادیم و همچنین خواستار آتشبس فوری شدیم.
ما همچنین اخیراً ائتلافی از دهها سازمان اسرائیلی از جمله یهودیان و عربها را راهاندازی کردیم که اعلامیه مهمی برای آتشبس، مبادله همه دستگیرشدگان یا ربودهشدگان و درخواست راهحل سیاسی به جای نظامی منتشر کرد. اکنون، پس از یک ماه، به آرامی احساس بیداری جزئی در چپ میانه را، عمدتاً در زمینه روابط بین یهودیان و اعراب در داخل اسرائیل، مشاهده می کنیم؛ اگرچه هنوز کافی نیست.
آنچه مشخص است؛ دولت کنونی و همچنین هسته اصلی اپوزیسیون، هیچ پاسخ واقعی برای روز پایانی پس از جنگ ندارند. خواست اپوزیسیون اصلی فقط این است که نتانیاهو پس از جنگ استعفا دهد.
هوگو آلبوکرکی: محبوبیت نتان یاهو، در نقطه پایینی قرار دارد. اما او اکنون حکومتی را با مخالفان لیبرال خود رهبری می کند. احتمالات واقعی در کوتاه مدت چیست؟
الی گوزانسکی: ممکن است ناامیدی نهایی از عملکرد دولت نتانیاهو در بحران فزاینده – همراه با درک این موضوع که مردم فلسطین را نمی توان نادیده گرفت، همراه با فشارهای بین المللی فزاینده – منجر به تغییراتی شود که از جایگزینی این دولت شروع می شود و سپس مذاکره با فلسطینی ها آغاز شود.
مشخص نیست که این موضوع به چه صورت و در چه زمانی اتفاق بیفتد. اما واضح است اگر این اتفاق نیفتد، از فاجعه ای به سوی فاجعه دیگر خواهیم رفت. با این حال، من خوشبین هستم و معتقدم که نیروهای مترقی در هر دو ملت می توانند مسیر درست و عادلانه ای را نشان دهند.
هوگو آلبوکرکی: خطر منطقه ای شدن درگیری در خاورمیانه وجود دارد؟
الی گوزانسکی: نه تنها خطر یک جنگ منطقه ای وجود دارد، بلکه می تواند به یک درگیری جهانی تبدیل شود، زیرا ایالات متحده ناوهای هواپیمابر و زیردریایی های بیشتری را وارد منطقه ی ما کرده است. تیراندازی و شلیک موشک در مرز با لبنان ادامه دارد، اگرچه هر دو طرف در مورد آغاز یک جنگ همه جانبه محتاط هستند.
با این حال، حمایت دولت بایدن از اسرائیل و حمله آن به نوار غزه، اکنون که رئیس جمهور آمریکا در حال آغاز کارزار انتخاباتی مجدد خود است، به شدت به وی آسیب می زند. افکار عمومی جهانی به ویژه در خاورمیانه و اروپا و آمریکا با ادامه کشتار مردم غزه مخالف است.
هوگو آلبوکرکی: این فشارها بر سیاست داخلی اسرائیل تأثیر می گذارد؟
الی گوزانسکی: تأثیر زیادی بر افکار عمومی داخل اسرائیل نداشته است. توجه هم به جنگ معطوف است و هم اسرائیل هنوز از طرف دولت های ایالات متحده و اروپای غربی حمایت می شود. اما صداهای ناراضی در حال افزایش است که احتمالاً بر متحدین اسرائیل نیز تأثیر می گذارد.
هوگو آلبوکرکی: موضع حزب کمونیست اسرائیل در قبال بحران جاری چیست؟
الی گوزانسکی: حزب کمونیست اسرائیل موضعی منسجم و روشن در مخالفت با آسیب رساندن به غیرنظامیان بی گناه از هر طرف دارد. ما از یک سو کشتار ۷ اکتبر و عاملان آن را محکوم می کنیم، اما از سوی دیگر با بمباران وحشیانه و مجازات دسته جمعی مردم فلسطین مخالفیم.
ما از تبادل اسرای فلسطینی با اسرائیلی های ربوده شده حمایت می کنیم و معتقدیم راه حل صلح عادلانه مبتنی بر ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه باختری و غزه، در کنار دولت اسرائیل، امنیت، صلح و امید را برای هر دو ملت به ارمغان خواهد آورد. ما خواستار مذاکره برای چنین راه حلی تحت نظارت سازمان ملل هستیم و از نیروهای مترقی می خواهیم که ما را در این مبارزه مهم یاری کنند. ما همچنین ظلم و آزار فاشیستی علیه شهروندان اسرائیل را محکوم می کنیم، به ویژه آنهایی که علیه شهروندان فلسطینی و نیروهای چپ همپیمانش انجام می شود. ما از یهودیان و عرب هایی که از این ایده ها حمایت می کنند می خواهیم به مبارزه بپیوندند.
خطرات جدی وجود دارد، مانند خطر جنگ منطقه ای که منجر به جنگ جهانی و افزایش حملات به مردم بی گناه و پاکسازی قومی در غزه و کرانه باختری شود، همچنین خطر افزایش نژادپرستی و فاشیسم و تبدیل اسرائیل به یک کشور کاملاً فاشیستی وجود دارد.
هوگو آلبوکرکی: ایجاد یک دولت دو ملیتی، دموکراتیک و سکولار امکان پذیر است؟
الی گوزانسکی: در تئوری بله، اما در واقعیت نه. به چند دلیل مهم: اول این که مردم فلسطین خواهان استقلال هستند و حق دارند. ثانیاً، ناباوری متقابل به امکان ایجاد یک دولت دو ملیتی بسیار زیاد است، قطعاً پس از آخرین قتلعامها اکنون این ناباوری باز هم بیشتر شده است. ثالثاً، اسرائیل از نظر اقتصادی بسیار قویتر است، بنابراین اگر دولت واحد در حال حاضر بدون مرحله استقلال فلسطینیها ایجاد شود، آپارتاید و کنترل اقتصادی یهودیان بر آن تداوم خواهد یافت. در آینده، پس از اینکه هر دو کشور به صلح و رفاه رسیدند،؛ این راه حل یک امکان است.
اخبار روز : منبع: ژآکوبن – برگردان: همایون فرزاد
***
سیاوش قائنی (اخبار روز) : قتل عام مردم غزه «حق دفاع» مشروع اسرائیل است؟
کوشش آنست که در این نوشتار׳ قوانین بین المللی بررسی گردد، کنوانسیون هایِ حقوقیِ پذیرفته شده در مجامع بین المللی معرفی شود و سپس با توصیف همه جانبه وضعیت حاصل از اشغال طولانی فلسطین، که بی شک با ابعاد تاریخی، سیاسی، اجتماعی و انسانی متعددی همراه بوده است ، ادعای “حق دفاع مشروع” اسرائیل مورد راستی آزمایی قرار گیرد
ادامه :
***
فراخوان حزب کمونیست فلسطین به همه آزادگان جهان
حملات مستمر و شدید هوایی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، هدف قرار دادن مراکز مسکونی، عمرانی و بهداشتی، به ویژه تشدید حملات به بیمارستان ها و اطراف آن، و مشخصا مجتمع پزشکی الشفاء، یکی از بزرگترین بیمارستان های غزه، که به دلیل فعالیت های خود متوقف شده است، ادامه دارد. کمبود سوخت، آذوقه و داروهای پزشکی لازم برای معالجه مجروحان و بیماران چشم گیر است. به گفته مدیر مجتمع پزشکی الشفاء، روزها است که بیش از ۱۰۰ جسد در حیاط بیمارستان رها شده که شروع به تجزیه شدن کرده و به دلیل تیراندازی های مداوم به هر فردی در داخل یا خارج از بیمارستان؛ نمی توان آن ها را دفن کرد. مرگ مداوم نوزادان و بیماران بدحال به دلیل کمبود تجهیزات پزشکی از جمله دستگاه های تنفس مصنوعی و سایر دستگاه های حیاتی ادامه دارد و شرایط مشابهی در سایر بیمارستان ها در سراسر نوار غزه حاکم است.
با توجه به این شرایط وخیم و خطرناک و به دلیل بی توجهی اشغالگر فاشیستی به درخواست های بینالمللی از سوی سازمانهایی مانند صلیب سرخ، سازمان ملل متحد و دیگران برای اجازه ورود لوازم پزشکی ضروری به بیمارستانها، حزب کمونیست فلسطین از همه آزادی خواهان و احزاب کمونیست و کارگری در سراسر جهان می خواهد در خارج از سفارتخانههای دولت اشغالگر فاشیستی و سفارتخانههای ایالات متحده آمریکا تجمع کنند و اعتراضات خود را اعلام کنند. این اعتراضات به منظور فشار بر دولتهای خود برای قطع روابط با این اشغال فاشیستی و ایجاد یک ائتلاف جهانی برای متوقف کردن تهاجمات، برداشتن محاصره از غزه و اجازه دادن به همه نوع کمکهای انسانی و پزشکی بدون هیچ شرطی است.
ما از همگان می خواهیم که این درخواست را امضا کنند.
فراخوان فوق تا کنون از سوی احزاب کمونیست و کارگری زیر مورد حمایت قرار گرفته است:
حزب کمونیست آلبانی
حزب کمونیست جدید بریتانیا
حزب کمونیست کلمبیا
حزب کمونیست شیلی
حزب سوسیالیست کارگران کرواسی
حزب کمونیست دانمارک
حزب کمونیست یونان
حزب کمونیست کنیا
جنبش مترقی کویت
حزب کمونیست لبنان
حزب کمونیست پاکستان
حزب کمونیست فلسطین
حزب کمونیست فیلیپین [PKP 1930]
حزب سوسیالیست رومانی
حزب کمونیست فدراسیون روسیه
کمونیست های صربستان
حزب کمونیست جدید یوگسلاوی
حزب کمونیست سریلانکا
حزب کمونیست سوازیلند
حزب کمونیست سوریه [یکپارچه]
حزب کمونیست ترکیه
منبع : احبار روز
***
اسد سیف : جنگ اسرائیل جهان جنگ و دنیای آوارگان
(دويچهوله) : چهره عریان جنگ خود را در مرگ و خرابی و آوارگی نشان میدهد. یکی از جلوههای این ویرانی و آوارگی را امروز در نوار غزه میبینیم. اما آوارگان در کجای جهان امروز ما جای دارند؟ یادداشتی از اسد سیف، پژوهشگر.
جنگ را میشود مترادف “مرگ و ویرانی” دانست. در تمامی تجربههای تاریخی میتوان آن را بازیافت. با نخستین شلیک، شیپور مرگ به صدا در میآید. کشتن و کشته شدن آغاز میشود. خانهها بر سر ساکنان مناطق جنگی خراب میشوند. زندهماندهها در یافتن پناهگاهی آواره جهان میگردند.
در تصویرهایی که این روزها از جنگ در غزه دیده میشود، بیش از همه زنان و کودکانی را میبینیم که اگر بختیار بوده زنده بمانند، در بهت و هراس به جهانی مینگرند که قاعدتا سهم بحق آنان برای زیستن بوده است. عاملان و آمران واقعی جنگ در صحنه دیده نمیشوند. قربانیان اما با سر و صورتی خونین همه جا حضور دارند. نخستین شلیک آغاز آوارگی است.
جنگ در ویرانگریهایش تنها آدم نمیکشد، نفرت نیز میآفریند، کینه میزاید، دشمن خلق میکند تا دگربار در بازتولید خویش، بازار جهانی اسلحه را پُررونقتر گرداند.
سازمان ملل متحد شمار آوارگان را در جهان ۱۱۴ میلیون نفر اعلام داشته است. بر این آمار هر سال افزوده میشود. بیش از نیمی از آنان آوارگان جنگ هستند. در پی هر ناآرامی پناهجویی نیز آغاز میگردد. بیشترین پناهندگان در جهان از کشورهای افغانستان، عراق، سومالی، کنگو، کلمبیا، سودان، ویتنام، چین، لیبی، سوریه، ایران و… هستند. طی سال گذشته آوارگان اوکراینی نیز بر آن افزوده شده است. و حال آوارگان جدید فلسطینی را نیز باید بر آن افزود.
مدیترانه؛ قبرستان پناهجویان
عدهای از آوارگان در راه رسیدن به پناهگاهی جان خویش را از دست میدهند. در همین رابطه است که در سالهای اخیر از دریای مدیترانه به عنوان قبرستان پناهندگان نام میبرند.
آوارگان دریای مدیترانه کسانی هستند که خود را به لیبی میرسانند تا از آنجا در ازای پرداخت حداقل هزار یورو سوار بر کشتیهایی کوچک و یا قایقهایی شوند که هیچگونه امکانات ایمنی ندارند. بر این قایقها چندین برابر ظرفیت مسافر سوار میشود که باید شانس بیاورند تا زنده به ساحل برسند. قایق که به جزیرهای در اروپا نزدیک گردد، موتور آن را خراب میکنند تا شرایطی فراهم آورند که طبق قانون حق دارند در نزدیکترین کرانه پهلو بگیرند.
پس از فاجعه سوم اکتبر ۲۰۱۳ که بیش از ۳۰۰ پناهجوی آفریقایی در ساحل جزیره “لامپدوسا” غرق شدند، بار دیگر موضوع پناهندگی در اروپا به بحثی همگانی بدل شد. دگربار نقاب انساندوستی از سیمای بسیاری از سیاستمداران و احزاب سیاسی اروپا فرو افتاد تا در پس آن واقعیتی دیگر آشکار گردد.
طی سال گذشته ۲۵۰۰ پناهجو در جستوجوی پناهگاهی جان خویش را از دست دادهاند. این رقم با ناآرامیهای شمال آفریقا و جنگ داخلی در سوریه سیر صعودی داشته است. کشورهایی چون آلمان که از ساحل دریای مدیترانه دورند، میکوشند موضوع را متوجه ایتالیا، اسپانیا، یونان و جزیره مالت گردانند.
منتقدان بر این باورند که اروپا با سیستمی که در پیشگیری از هجوم پناهجویان به این قاره ایجاد کرده، عامل اصلی فاجعه است. در چنین شرایطیست که باندهای قاچاق انسان فعال شدهاند. “آژانس محافظت از مرزهای خارجی اتحادیه اروپا” در واقع به نام حمایت از پناهندگان، نقش مسدود کردن راههای نفوذ به اروپا را دارد. این سازمان مدعیست که هر سال جان هزاران نفر را از مرگ در دریای مدیترانه نجات میدهد. از دسامبر ۲۰۱۳ این سازمان با بهکارگیری ماهوارههایی میکوشد قایقهای حامل پناهجویان را زودتر پیدا کند. نمایندگان حزب سبزها در پارلمان اروپا میگویند، این عملیات نه به خاطر نجات پناهندگان، بلکه به خاطر طرد آنان از خاک اروپا انجام میگیرد.
در یونان هزاران پناهجو در اردوگاههای پناهندگی محبوس هستند. سازمانهای حقوق بشری وضعیت آنان را اسفبار توصیف میکنند. به همین علت پناهندگان ترجیح میدهند تا خود را به طریقی به کشورهای اروپای مرکزی و شمالی برسانند. در ترکیه چند میلیون پناهجوی سوری سالهاست که در چادر زندگی میکنند، به این امید که به لطف اتحادیه اروپا روزی پایشان به خاک اروپا برسد.
در مجارستان پناهجویان را در مکانهایی محبوس میکنند. در آنجا با هر معترضی با خشونت رفتار میشود. در این مکانها حتی زنان حامله هم تا آخرین ساعات زایمان اجازه ترک محل را ندارند. پناهجویان در اعتراض به این وضع تا کنون چندین بار اعتصاب غذا کردهاند.
اروپا همچنان بر نفوذناپذیر کردن مرزها اصرار دارد. کشورهای اروپایی میکوشند مشکل پناهجویان را در خارج از مرزهای کشور خود حل کنند؛ کاری که چند سال پیش دولت سارکوزی در فرانسه با معمر قذافی انجام داد. قذافی پذیرفت تا در ازای دریافت مبلغی، پناهندگان را در اردوگاهی در لیبی نگهدارد.
آفریقاییها در راه گریز، ایتالیا را انتخاب میکنند، چچنها لهستان را و سوریها، ایرانیها و عراقیها یونان را. محبوس گردانیدن پناهجویان پشت دیوار اروپا اما خود فاجعهای در پی دارد. تنها در سال گذشته ۵۷ هزار پناهجو کوشیدهاند از طریق دریای مدیترانه به اروپا برسند که از میان آنها ۹۸۰ نفر غرق شدهاند.
رئیس پارلمان اروپا از مشکلی صحبت میکند که به همه کشورهای عضو پارلمان برمیگردد. دعوا نه بر سر نجات جان پناهجویان، بلکه “عهدنامه دوبلین” است که مقرر میدارد هر پناهجو باید از کشوری تقاضای پناهندگی کند که ابتدا به خاک آن وارد شده است. آنان اگر در کشوری دیگر خود را به پلیس معرفی کنند، به همان کشور نخست پس فرستاده میشوند.
ایتالیا اعلام داشته که سالانه ظرفیت پذیرش بیش از سه هزار پناهجو را ندارد و این در صورتی است که هر سال ۷۵ هزار نفر به این کشور وارد میشوند. سازمانهای حقوق بشری وضع پناهندگان را در این کشور شوکآور اعلام داشتهاند.
لهستان یکی دیگر از کشورهایی است که میکوشد پناهنده نپذیرد. به گفته نهادهای حقوق بشری، وضعیت پناهجویان در این کشور آنان را دچار افسردگی میکند.
جنگ یعنی آوارگی
در سوءاستفاده از “عهدنامه دوبلین” دولت ایتالیا چند سال پیش در برابر سیل پناهجویان به یک ترفند متوسل شد و کوشید تا مشکل خود را به دیگر کشورها بکشاند. به عدهای از پناهجویان حدود پانصد یورو داد تا با آن خود را به کشوری دیگر از اروپا برسانند. به آنان گفتند که میتوانند به یکی از ۲۷ کشور اروپایی بروند.
عدهای از این پناهجویان که خود را به آلمان رساندند، در هامبورگ دست به اعتصاب غذا زدند. یکی از آنان به خبرنگاران گفت: «در لیبی زندگی آرامی داشتم. ناتو که بمباران را آغاز کرد، همه چیز به هم ریخت». پناهجویان بر پلاکاردی نوشتهبودند: «آلمان، فرانسه، آمریکا و انگلستان زندگی ما را در لیبی بههم ریختند. به ما گفتند که برایتان صلح خواهیم آورد… اما همه چیز خراب شد… شما زندگی ما را در لیبی نابود کردید و این حق ماست که حالا اینجا باشیم. این مبارزه است”. یکی دیگر گفت: «من در لیبی خانهای بزرگ داشتم با کارگاهی که هشت نفر در آن کار میکردند. شما همه را خراب کردید و من مجبور شدم از آن کشور بگریزم. حالا در اینجا در یک چادر زندگی میکنم».
در لامپدوسا عدهای از مردم این جزیره ابتکار جالبی از خود نشان دادهاند. آنان آنچه که از پناهندگانِ غرقشده به جا مانده و یا به ساحل رسیده، از کفش و لباس گرفته تا وسایل کوچک شخصی را در موزهای جمعآوری کردهاند. آنان میخواهند با این کار توجه جهان را به انسانهایی جلب کنند که همچون من و شما حق حیات داشتند.
در این موزه میتوان آخرین نامهها، نوشتهها و عکسهایی که آنان به همراه داشتهاند را دید. گردانندگان موزه در اقدامی مهم شروع به تهیه فیلمی مستند از شرایط موجود کردهاند تا در ذهن تاریخ بماند. آنان میکوشند تا حد امکان برای آوارگان آسایش فراهم آورند و آنان را در برابر “نئوفاشیست”ها که میگویند: «باید پناهندگان را دوباره به دریا برگرداند»، محافظت کنند.
اروپا در سالهای اخیر شگردهای فراوانی بهکار گرفته تا از نفوذ پناهجویان به این منطقه جلوگیری کند. تا کنون اما موفق نشده است. میتوان در مورد علت مهاجرت فراوان نوشت، ولی نمیتوان پنهان کرد که اکثر پناهجویان از کشورهایی میآیند که جنگ در آنجا بدون اسلحههای تولیدشده در غرب به این وسعت امکانناپذیر نمیبود. در واقع میتوان سخنان آن پناهجوی لیبیایی را پذیرفت که: «این حق ماست که اینجا باشیم… این مبارزه است”. و این مبارزه ادامه دارد.