محمد اعظمي
رويکردهاي اپوزيسيون به انتخابات
پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۱ – ۰۵ آپريل ۲۰۱۲
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم.
به دعوت انجمن گفتگو و دموکراسي نشستي با شرکت آقاي تقي رحماني، فعال سياسي ملي مذهبي، آقاي عبدالرضا تاجيک، روزنامه نگار و فعال سياسي و من (محمد اعظمي) در رابطه با انتخابات مجلس نهم در روز شنبه ۳۱ مارس در پاريس برگزار شد. در اين جلسه آقاي تقي رحماني در رابطه با مسائل بنيادي اپوزيسيون، آقاي تاجيک پيرامون انتخابات مجلس و صف آرائي جديد نيروهاي درون حاکميت و من نيز در رابطه با رويکردهاي اپوزيسيون به انتخابات صحبت نمودم. پس از سخنراني ها نوبت به اظهار نظر شرکت کنندگان و طرح پرسش ها، رسيد و در خاتمه وقت مجددي به سخنرانها داده شد تا به پرسش ها و جمعبندي نظر خود بپردازند. متن سخنانم در اين نشست چنين بود:
براي توضيح و بيان رويکردهاي اپوزيسيون، ناگزيرم به اختصار به درک خود از انتخابات به طور کلي و انتخابات در جمهوري اسلامي به طور مشخص، اشاره کنم، آنگاه به رويکردها بپردازم.
اگر انتخابات را روشي بدانيم که حق انتخاب آزاد مردم براي ارتقاء زندگي و دستيابي به حقوق دموکراتيک خود و دخالت در سرنوشتشان را به رسميت مي شناسد، در ايران تقريبا در هيچ دوره اي اين حق به رسميت شناخته نشده است. درک از انتخابات امروز در سطح جهان تعريف شده است و با معيارهائي چون آزادي بيان، رسانه ها، احزاب و تجمعات سنجيدني است. هر انتخاباتي که در آن، اين معيارها وجود نداشته باشد، انتخاباتي آزاد نيست. اين که در نهايت چه سياستي در رابطه با اين گونه انتخابات ها اتخاذ کنيم، نبايد اصل درک و دريافت از انتخابات را کمرنگ کند. اکنون در عموم کشورهاي اروپائي نظير فرانسه، سوئد، اسپانيا، انگليس و .. انتخابات با اين معيارها برگزار مي شود. درست در نقطه مقابل چنين روشي، در دوران شاهان پهلوي در ايران و يا صدام حسين در عراق، انتخابات هيچ بوئي از يک انتخاب، نبرده بود. افراد براي مجلس توسط حکومت تعيين مي شدند و راي مردم اساسا شمرده نمي شد. پارلمان نيز مکاني براي تصميم گيري نبود، تصميمات حکومت را بدون چون و چرا به تصويب مي رساند و به قانون تبديل مي نمود. در جمهوري اسلامي اما انتخابات معناي خاص خود را دارد. نه مثل غرب دموکراتيک است و نه همچون دوران شاه و صدام بي معناست. انتخاباتي است غير دموکراتيک که راي مردم در چارچوبي اثرگذار بوده است. کانديداها پس از عبور از صافي شوراي نگهبان، به رقابت پرداخته و از اين به بعد راي مردم نقش آفرين مي شده است. اما در مقطع احمدي نژاد به اين سو، اين خصوصيت نيز دستخوش تغيير شده و تقلب که تا کنون از طريق پول و زور و رسانه انحصاري صورت مي گرفت، به شکل راي سازي نيز نقش آفرين شد. در اين دوره علاوه بر تنگ تر شدن دايره افراد مجاز براي شرکت در انتخابات، در شرايطي که فردي پس از عبور از صافي شوراي نگهبان نامطلوب تشخيص داده مي شد، با تقلب از حضورش در نهادهاي انتخابي جلوگيري شد . وضعيت به شکلي پيش رفته است که اخيرا قانوني در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيده که پس از برگزاري انتخابات نيز، دستگاه ولايت از طريق اعمال نظارت بر نمايندگان مجلس مي تواند آن ها را از نمايندگي برکنار نمايد.
نکته ديگري که اهميت دارد در انتخابات بدان توجه شود کنار نهادن درک رايج از انتخابات است. بر خلاف درک رايج، انتخابات فقط رفتن و يا نرفتن به پاي صندوق راي نيست. مهم تر از صندوق راي، دوره پيش و پس از هر راي گيري است. در انتخابات رياست جمهوري قبلي اين سه مرحله بسيار عيان و قابل مشاهده شد. پيش از انتخابات ما با حرکت مطالباتي جنبش هاي اجتماعي روبرو بوديم. اتخاذ موضع در قبال انتخابات بر اساس چگونگي پاسخ دادن به مطالبات فضاي انتخابات رياست جمهوري در سال ۱۳۸۸ را تسخير نمود. تا بدان اندازه که حتي محسن رضائي و محمود احمدي نژاد نيز مجبور شدند در قيال برخي مطالبات موضع خود را اعلام کنند. پس از راي گيري نيز ما با آن جنبش وسيع روبرو شديم. اما جريانات و فعالان سياسي عموما اتخاذ سياست در قبال انتخابات را محدود به رفتن و يا نرفتن به پاي صندوق راي مي کنند. ديدن مراحل انتخابات از اين جهت نيز اهميت دارد که در مرحله نخست يعني مرحله پيش از راي گيري بيشترين ميدان براي حرکت اپوزيسيون به وجود مي آيد. معمولا ما براي طرح سياست نيازمند فضاسازي و حساس کردن مردم هستيم تا به سياست ها و برنامه ها، توجه کنند. زماني که کارگران را اخراج و يا دستگير و مورد آزار قرار مي دهند؛ زماني که به تجمع دانشجويان حمله کرده و آن ها را مجروح و زنداني مي کنند؛ و يا هنگامي که زنان را براي خواست برابري خواهانه شان به بند مي کشند، ابتدا بايد جامعه را از اين ماجرا آگاه کرد و سپس با حساس کردن جامعه، خواهان احقاق حقوق آنان شد. مسائل مربوط به جنبش هاي اجتماعي و حقوق مردم فقط توسط جريانات مدافع آنان طرح و پيگيري مي شود. کار زيادي لازم است تا مردم حساس شده به حرکت وادار شوند. انتخابات اما، از مقوله ديگري است. موضوعي است که حکومت آن را طرح و تبليغ کرده و مردم را نسبت به سياست ها و برنامه ها، حساس مي کند. در اين دوره مهم اين است که سياستي درست اتخاذ شود، فضاي انتخاباتي بيشترين حساسيت ها را نسبت به آن سياست ايجاد مي کند. البته اين موضوع در انتخابات مجلس نهم در قياس با دوره هاي پيش بسيار ضعيف بود. در اين انتخابات دستگاه ولايت از ترس حرکت مردم، فضا را به شدت امنيتي نمود.
رويکردها به انتخابات: تا کنون اپوزيسيون، سه نوع رويکرد به انتخابات داشته است. اول شرکت هميشگي دوم تحريم دائمي و سوم برخورد مشخص با انتخابات.
نخست رويکرد شرکت- اين سياست توسط جرياناتي دنبال مي شود که در اساس نيروي اصلاح جمهوري اسلامي هستند. اين نيرو بر اين باور است که حکومت با اين قانون اساسي و با اين ساختار ظرفيت اصلاح را دارد. اين افراد و جريانات که عمدتا سکولار بوده و در خارج کشور فعاليت دارند، انتخابات را آزاد نمي دانند. اما شرکت در انتخابات را براي تعميق دموکراسي و براي نهادينه کردن اشکال دموکراتيک مبارزه و استفاده از حق راي، مورد تاکيد قرار مي دهند. افزون بر اين شرکت در انتخابات را با هدف فرستادن حتي تعداد معدودي به مجلس مفيد دانسته آنان را صداي اعترض مي دانند.
اشکال اصلي اين فکر اين است که اولا روشن نمي کند که راي دادن در انتخابات چگونه به تعميق دموکراسي مي انجامد و اگر شهروندي از حق خود استفاده کند و راي ندهد چرا عملش مغاير دموکراسي است. ثانيا روشن نيست چرا حق استفاده از راي را با راي دادن يگانه در نظر مي گيرند. اگر حق راي به رسميت شناخته مي شود، چرا در صورتي که مردم نماينده مورد قبولي را در ميان نامزدها نيافتند، نبايد افراد نالايق را از آن محروم کنند. حقي که به اجبار فقط به يک شکل مورد استفاده قرار گيرد، حق نيست. تکليف خواهد بود. در ارتباط با فرستادن تعدادي و يا اقليتي به مجلس هم، ادعاي درستي در هر شرايط نيست. اقليتي که زير تيع سرکوب به صورت مرعوب شده به مجلس وارد مي شود جز اينکه در حاشيه قرار گرفته خفه شود کار ديگري انجام نمي دهد. کما اينکه اقليت اصلاح طلب در مجلس هشتم کارکردي مثبت نداشت. بيشترين افشاگري ها در اين دوره توسط خود اصولگرايان براي دستيابي به قدرت صورت گرفت.
نيروي ديگري که شرکت دائمي در مجلس را تبليغ مي نمود، اصلاح طلبان حکومتي بوده اند، که در حال گذار به اپوزيسيون قرار دارند، عمده نيروي اين جريان مبنا را پذيرش خودشان در رابطه با انتخابات قرار مي دهند. تا ديروز که مشارکت داشتند انتخابات آزاد بود. امروز چون نمي گذارند حضور پيدا کنند، فرمايشي شده است.
در مجموع ندافعان شرکت در انتخابات، سياست تحريم را انفعالي دانسته و از اين زاويه هم آن را رد مي کردند. در اين انتخابات که اغلب اين نيروها به تحريم انتخابات رسيدند، به خاطر تبليغات گذشته خود، صفت فعال را به سياست تحريم افزودند تا شايد تفاوتي را نشان دهند. به نظرم تحريم واژه مناسبي نيست. بار نظري دارد که براي موضوعي سياسي چندان دقيق نيست.
تحريم دائمي- برخي جريانات که تقريبا همگي آنها سياست نفي جمهوري اسلامي را دنبال مي کنند با چشم بستن بر واقعيات، تنها آرمان را مبناي اتخاذ سياست نموده و از اين زاويه سياست تحريم انتخابات را يکبار براي هميشه در جمهوري اسلامي اتخاذ کرده اند. اين گرايش با انتخابات به مثابه يک موضوع مشخص برخورد نمي کند. از انتخابات يک پرنسيپ مي سازد و آن را در حکومت جمهوري اسلامي همواره نفي مي کند.
تاکيد اين افراد و جريانات بر اين پرنسيپ که انتخابات آزاد نيست، تاکيد درستي است. اما از اين پرنسيپ، اتخاذ يک سياست هميشگي و براي همه شرايط، بي سياستي است.
برخورد مشخص- گرايش سوم به انتخابات به عنوان يک موضوع سياسي نگاه مي کند. اين گرايش واقعيت را مبنا و آرمان را راهنما مي کند و نه از شرکت در انتخابات و نه از نفي آن، اصلي هميشگي، نمي سازد. با انتخابات برخورد مشخص دارد. مدافعان اين نگاه به مسائل سياسي، مهمترين معيار براي سنجش انتخابات را، دموکراتيک بودن آن مي دانند. اما در شرايطي که اختلافات در بالا امکان باز شدن فضاي سياسي را فراهم نمايد و يکي از طرفين اختلاف، از موضع ضد استبدادي و در جهت آزادي با جناح ديگر برخورد داشته باشد و همچنين آلترناتيو نيرومند دموکراتيکي در صحنه نباشد، مشارکت در انتخابات به سود مردم است. براي نمونه در دوم خرداد حضور مردم در پاي صندوق هاي راي، امکاناتي براي تعميق دموکراسي و پيشروي مردم ايجاد کرد. شرکت در انتخابات دوم خرداد و زدن ضربه به نماينده ولي فقيه به سود جنبش مردم بود. هر چند که در دوم خرداد نيز انتخابات، آزاد نبود. و يا در جريان انتخابات مجلس ششم با وجودي که انتخابات آزاد نبود اما حضور اصلاح طلبان شرايط پيشرفت و اعتلاي جنبش را به وجود آورد و وجودشان در مجلس يه سود مردم بود.
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم. با اين توضيحات من فکر مي کنم نه، به انتخابات مجلس نهم جمهوري اسلامي و دفاع از انتخابات آزاد، شعار مناسبي به نظر مي رسيد. لغو نظارت استصوابي، حق آزادانه انتخاب با تمامي الزامات آن و تامين نظارت بين المللي، سه عنصري است که به آزادي انتخابات معنا مي دهد. اين شعار ظرفيت پشتيباني داخلي و خارجي را داشته و مي تواند هم در داخل آن را تبليغ کرد و از اين منشور، جريانات مختلف را به چالش کشيد و هم براي جهانيان قابل قبول و منطقي است. اساسا نيروئي که خواهان اعمال اراده مردم و مدافع حق حاکميت آنان است، اين حق را از طريق انتخابات پي مي گيرد. اين که مستبدان نمي گذارند انتخابات آزاد برگزار شود، ما را نبايد به مخالفت با اين شعار بکشاند. ضديت با انتخابات آزاد به نام مستبدان داخلي ثبت شده است. روا نيست برخي از آزاديخواهان ناخودآگاه با اين آزادي ستيزان در مخالفت با اين شعار همصدا شوند. پرسيده مي شود که انتخابات با وجود رژيم ولايت فقيه مد نظر است و يا پس از اين رژيم. در پاسخ لازم مي دانم تاکيد کنم که با اين قانون اساسي و اين ساختار امکان برگزاري انتخابات آزاد ممکن نيست. اما براي طرح خواست هرگز نبايد ظرفيت حکومت را مبنا قرار داد. اگر اين گونه برخورد کنيم مبارزه براي بسياري از خواسته ها را بايد رها کنيم. تبعيض عليه زنان و يا مليت ها خواسته هائي هستند که بايد مبارزه برايشان را سازمان داد. در حالي که حکومت ظرفيتي براي رفع مثلا تبعيض جنسي و … ندارد.
Be the first to comment