متن پیش رو بازنگری اجمالی فرایند شکلگیری گرایش یا گرایشهایی ظاهراً مارکسیستی است که دستکم یک دهه پیش از مرگ مارکس، خود را از مبانی نظری او جدا کردند؛ فرایندی که نهایتاً در نقطهی اوج خود در ۱۹۱۴ با سقوط کامل مارکسیسم رسمی توأم شد. مخالفت با «نقد برنامهی گوتا» (۱۸۷۵)، نقطهی عطف آن چرخش مرگبار است، اما نطفههای آن در اوت ۱۸۶۹، زمان تأسیس «حزب سوسیالدموکراتیک کارگران» آلمان یا «آیزناخیها» بسته شده بود. ویلهلم لیبکنشت (۱۹۰۰-۱۸۲۶) و آگوست ببل (۱۹۱۳-۱۸۴۰) جزو بنیانگذاران اصلی آن حزب بودند. برحسب ظاهر، علت وجودی این حزب، اختلافنظر با و انشعاب از «سازمان عمومی کارگران آلمان» بود که به رهبری فردیناند لاسال در ماه مه ۱۸۶۳ تأسیس شده بود.
سقوط بانک سیلیکون ولی و سپس کردیت سوئیس بار دیگر جهان را در معرض فروپاشی مالی قرار داد. دوباره دولتها به نجات بانکدارها برخاستند. یانیس واروفاکیس در این مقاله با نگاه به بحران رخ داده [ادامه]
امروز و در شرایط تشدید و تعمیق بحران نظام سرمایهداری جهانی و بیعدالتی که به اکثریت ساکنان کره زمین تحمیل کرده است، ضرورت اتحاد و همبستگی کارگری، و پشتیبانی بینالمللی طبقه کارگر سراسر جهان در [ادامه]
تجربهی آرژانتین باز تأیید این نکته است که شوراهای مدیریت کارگری در دوران سرمایهداری در شرایط بحرانی به وجود میآیند و با پایان بحران از بین میروند. در مواردی که باقی میمانند، تنها واحدهای کوچک [ادامه]