وداع با فرهاد
فرهاد عزيز وداع با تو آسان نيست!
وداع با تو ممکن نيست! چگونه مي توان باکسي که حضورش هميشه و در همه جا محسوس است، بدرود گفت؟ چگونه مي توان از کسي که حضورش همواره جزئي از وجود ما بوده است، دست شست؟
حضورت بي شائبه و بي هيچ ادعائي، اما هموراه و همه جا بود. امروز رفيق مهربان! عزيمت ناگهاني ات هم، مثل حضورت همه جانبه است. انگار نه فقط بخشي از وجود ما، که ياران نزديک تو بوده ايم، که قسمتي از وجود همه دنيائي که تو با سخاوت تمام در پيرامون خود ساخته بودي ، فروريخته است.
دنياي ما بدون تو کوچک تر و زندگي ما در غياب قلب بزرگ تو فقيرتر شده است.
رفيق عزيز و مهربان!
مرگ را نمي توان انکار کرد. اما تو به همه ما آموختي که مي توان آن گونه زيست و در زندگي چنان باروئي از انسانيت و آزادگي برپاساخت که مرگ و نيستي در برابر آن حقير جلوه کند و تو بيش از آن که قلبت از تپش باز ماند، زندگي را چنان پر و بال و رگ و ريشه اي داده بودي و ما همه امروز بر اين همه توان تو مي باليم، که هيچ مرگي را ياراي زدودن آثار تو از آن نيست!
هيچ وداعي را ياراي حذف حضور تو از زندگي تک تک ما نيست.
فرهاد نازنين!
تو فقط در آرمانخواهي کمونيستي ات سرسخت و پيگير نبودي، در تمامي لحظاتي که در کنار هم بوديم، از کنار هيچ اتفاقي آسان نمي گذشتي! رفتار و کردارت همواره با اتکا به اين ارامانخواهي ات بر احترام به انسانيت هر انساني استوار بود و امروز در نبود تو، در محيط تو و در اشک و آه و درد هر انساني که تو حتي يک بار با او بوده اي و براي او بوده اي، با دريائي از اسانيت وجود تو مواجهيم.
فرهاد عزيز!
وداع با تو آسان نيست، ممکن نيست! تو جزئي از وجود تک تک ما شده اي! جزئي از تعريف ما از آرمان و انسان و آرزوهاي ما شده اي!
فرهاد عزيز! بدرود!
تو در اين زندگي کوتاه و پر بارت، مفهوم زندگي را معناي ديگري نموده اي، مفهوم جديدي به آن بخشيده اي و با رهتوشه ات از اين فرصت کوتاه، حيات همه ما را غناي ديگري بخشيده اي!
بدرود رفيق عزيز، يار دلسوز و مهربان و انسان آرزومند و آرزوئي ما، ياد تو همواره با همه ما و آذين آرزوها و آرمان هاي ما خواهد بود. صداي تو در تپش قلب ما پژواک خواهد يافت و مهرباني و انسانيت تو در هزاران نقش و جلوه جديد خواهد درخشيد.
بدرود اي رفيق عزيز و مهربان!
کميته مرکزي
سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
۲۵ آبان ۱۳۸۳
۱۵ نوامبر ۲۰۰۴