هدف جمهوری اسلامی از اعمال خشونتهای سیستماتیک علیه زنان طی بیش از چهار دهه، نه تنها سلطه بر جسم و جان آنان بلکه حذف زنان از عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده وهست. هم از اینرو می توان گفت که حذف زنان از اجتماع یکی از اساسیترین دلایل بنبست کنونی در توسعه کشور است. بیگمان یکی از شروط تحقق توسعه پایدار در ایران، حذف خشونتهای سیستماتیک علیه زنان، برابری واقعی بین زنان و مردان و حضور برابر آنان درعرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
اطلاعيه مشترک دو ائتلاف سياسی به مناسبت ٢٥ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت عليه زنان
نه به خشونت علیه زنان!
٢٥ نوامبر که یادآور قتل «خواهران میرابل» بدست آدمکشان سرویس نظامی- امنیتی جمهوری دومنینکن در دوران دیکتاتوری «رافائل لئونیداس تروخیلو» است از طرف سازمان ملل، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شده است. خشونت بر زنان که ریشه در سلطه جان سخت پدر- مرد سالاری دارد و از تبعیض و نابرابریهای عمیق و تاریخی بین مردان و زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و.. تغذیه می شود، در بسیاری از جوامع بشری و به اشکال ودرجات گوناگون وجود دارد.
در ایران خشونتهای مختلفی بر زنان اعمال می شود. خشونتهائی که حاصل فرهنگ مردسالاری هستند ، خشونت هائی که توسط نظام دین سالار در چند سده گذشته به بخشی از عرف دینی تبدیل شده اند وفاجعه بارتر خشونتهائی که توسط قانون اساسی و قوانین موضوعه زن ستیز و ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی به خشونتی ساختاری و سیستماتیک علیه زنان بدل شده است.
قتل حکومتی ژینا امینی و آرمیتا گراوند توسط “گشت ارشاد” و جایگزین آن “حجاببان”، نماد و نشانه عریان خشونت سیستماتیک علیه زنان در رژیم کنونی ایران است.
همزمان با این خشونتهای ساختاری و سیستماتیک، بحران اقتصادی، فقر، بیکاری، اعتیاد و.. باعث افزایش آمار خشونت خانوادگی شده است. طبق آخرین آمار مرکز پزشک قانونی ایران که مربوط به سال ١٤٠٠ است، در این سال ٧٥ هزار شکایت مربوط به خشونت خانوادگی علیه کودکان و زنان به ثبت رسیده است و مسلما این آمار صرفا نشان دهنده خشونتهائی است که به شکایت و دادگاه ختم شده اند. در مواردی که این خشونتها به دلایل گوناگون به قتل زنان و فرزندان ( بخصوص فرزندان دختر) توسط مردان خانواده منجر می شود، از آنجا که مطابق قوانین جاری مردان خانواده، ولی ومالک جان زنان و فرزندان هستند عملا مجازات نمی شوند.
از همان آغاز استقرار، هدف جمهوری اسلامی از اعمال خشونتهای سیستماتیک علیه زنان طی بیش از چهار دهه، نه تنها سلطه بر جسم و جان آنان بلکه حذف زنان از عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده وهست. هم از اینرو می توان گفت که حذف زنان از اجتماع یکی از اساسیترین دلایل بنبست کنونی در توسعه کشور است. بیگمان یکی از شروط تحقق توسعه پایدار در ایران، حذف خشونتهای سیستماتیک علیه زنان، برابری واقعی بین زنان و مردان و حضور برابر آنان درعرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
در این میان، زنان بلوچ، کرد، ترک، عرب و… علاوه برتبعیضها و خشنونتهای ثبت شده در قوانین اسلامی، علاوه برعواقب بحران اقتصادی و توسعه ناموزون، مشمول تبعیضات، نابرابریها و خشونتهای مضاعفی نیزهستند که حکومت اسلامی بر ملیتهای گوناگون ایران اعمال میکند.
همبستگی فراگیر وکنگره ملیتهای ایران فدرال بر این عقیده هسنند که مبارزه با خشونت علیه زنان از افراد و خانوادهها شروع میشود و همزمان با مبارزه علیه رژیم ادامه پیدا میكند. بایستی در نظر داشت که حتی پس از سرنگونی حکومت، خشونت علیه زنان از جامعه ریشهکن نخواهد شد، بر همین اساس همه مردان همواره در برابر خشونت علیه زنان خانواده و جامعه خود مسئول هستند.
ما ضمن محکوم کردن تمامی خشونتهائی که حکومت اسلامی با اتکا به قوانین ارتجاعی و انواع و اقسام دستگاههای سرکوب بر زنان ایران اعمال میکند، امنیتی کردن جسم زنان را یکی از نشانه های بارز و عریان خشونت میپنداريم و خواهان آن هستيم که سازمانهان حقوق بشری و حقوق زنان، در ایران و در سطح بینالمللی دست به اقدامات گروهی جهت حذف این نوع خشونت در ساختار رژیم جمهوری اسلامی ایران بزنند.
کنگره ملیتهای ایران فدرال
همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران
پنجشنبه ٢ آذر ١٤٠٢ – ٢٣ نوامبر ٢٠٢٣